گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ سال 98 در حالی به ایرانیان تحویل شد که کسی از مردم فکر نمیکرد به سبب بارشهایی که تقریبا جزوی از خاطرات و آرزوهای محال ایرانیان شده بود، شرایط سختی را برای بخش بزرگی از کشور رقم بزند. شرایطی که بار دیگر محک بزرگی شد برای آنکه عیار و قیمت هرکس را نشان دهد.
بارشهای نوروز امسال که یکی از بزرگترین هدایای خداوند به ملت پایمرد ایران بود، اگر چه به دلیل سوءمدیریتها (عامل تقریبا همه رفتاریهای ما) نتیجه تلخی را در کام همه ما به جا گذاشت اما نکات مختلفی را مشخص کرد که لازم است در اولین گامهای دهه پنجم انقلاب، مورد مداقه و تدقیق صاحبنظران و مدیران قرار گیرد، نکاتی که در ابعادی مختلفی چون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، هر کدام به نوعی قابل بحثاند.
اما از جنبه فرهنگی، در حادثه سیل نوروز 98، با رفتارهای مختلفی مواجه بودیم که هر کدام معلول یک فرهنگ و زاییده یک تفکر خاص اند که سالها در ایران به تقابل و تضاد مشغول بوده و در صحنههایی چون سیل و زلزله جنبه عمومی و عملی خود را به بوته نقد و بررسی می سپرند.
یک جریان همان جریان لیبرال مسلک است که با «بیرون گودنشینی» و لیچارپراکنی به زمین و زمان، نهایتا عامل چنین گرفتاریهایی را نه سوءمدیریت مدیران و سوءاستفاده دیگران، بلکه ایستادگی ملت ایران بر آرمانها و مرام الهیاش میپندارد و کوردلانه با ربط دادن گودرز شقایقی به شقایق گودرزی! سعی در تخطئه باورهای خداپسندانه و آزادمردانه مردم دارد تا بلکه رخنهای در ایمان کسی یا جماعتی ایجاد کند و از آن بهره ای برده باشد برای توجیه انحرافات و کجرویهای آیندهاش. همانها که پس از خرج و برج کلان و غیرکلان خود برای ادا و اطوارهای روشنفکرانه و مسافرتهای فرنگی و زندگیهای لاکچری، بیدرنگ سراغ مقدسات مردم رفته فتوا میدهند که به جای خرج کردن برای معنویات و نذورات و مبرات، به داد خلقالله گرفتار برسید، بیتوجه به اینکه اغلب افراد امدادرسان به گرفتاران وقایع اینچنینی، همین نذری دهندگان و خیرات کنندگان هستند.
جریان دیگر هم کسانی هستند که با ابراز دشمنی آشکار با ملت ایران، این دست وقایع را بهانه میکنند تا بیعرضگی مسئولان را به اصل حکومت گره بزنند و با فشردن استخوان لای زخم آسیبدیدگان، ماهی مرده خود را از این آب گلآلود بگیرند.
دسته دیگر کسانی هستند که عرصه بلایای طبیعی را چونان عرصه جهاد می پندارند و با سر به استقبال سختی ها می روند تا مبادا بار گرفتاری بر گرده مصیبتدیدگان سنگینی کند.
از دو دسته اول که بگذریم، آنچه که در واقعه سیل اخیر خصوصا در سیل لرستان مورد انتقاد و دلچرکینی است، عدم برنامهریزی اصولی و مبنایی برای توزیع درست امدادرسانی به آسیبدیدگان است. آشفتگی خدمترسانی در این خطه، که گزکی به دست مخالفان و غرلندکنندگان شده، قطعا نمی تواند به گردن نیروهای خودجوش امدادی باشد چرا که برای این کار آموزش ندیدهاند بلکه از سر فطرت پاک و دل بیباک خود به دل خطر زده و به زیر بار مشکلات رفتهاند. اما سوال اینجاست که چرا پس از 40 سال مواجهه با انواع خطرها و بلایا هنوز مسئولین امر نمیتوانند در ساماندهی و جهتدهی به خدمات مردمی و دولتی به آسیبدیدگان اقدام کنند.
آشفتهبازار ارائه حسابهای مختلف برای جمعآوری پول، گسیل بیبرنامه نیروهای خدوم به محل حادثه، عدم هماهنگی نهادهای درگیر ماجرا و از همه بدتر عدم پیشبینی حوادث در پیش، نمیتواند پس از 40 سال توجیه قابلی از سوی مسئولین داشته باشد.
اینکه علیرغم گستردگی مشکلات، شاهد تلاش مضاعف کوچک و بزرگ در کشور هستیم باعث آرامش است اما برای آنان که در دل ماجرا اسیر هستند، این وضع که امدادرسانی را میبینند اما خود را محروم میپندارند، درد بیشتری برای آنان خواهد بود که اگر برای حوادث بعدی چارهای برای آن اندیشه نشود، نقطه ضعفی بزرگ برای دولتها خواهد بود.
انتهای پیام/ 112