به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از دیپلماسی ایرانی، مسئله مهمتر نفوذ جدی بغداد در همه حوزههایی خاورمیانه و حتی بازیگران فرامنطقهای مانند کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده باز میگردد که امتیاز و فرصت ویژهای را در اختیار کشور عراق به منظور عملیاتی کردن پروسه اش قرار میدهد، به گونهای که مشابه این فرصت برای هیچ کدام، با تاکید هیچ کدام از کشورهای غرب آسیا وجود ندارد.
اگر چه عادل عبدالمهدی بعد از قاهره، تهران را به عنوان دومین مقصد سفرهای خارجی و دیپلماتیک خود انتخاب کرده است، اما خبرها حکایت از آن دارد نخست وزیر عراق بلافاصله پس از ترک تهران عازم ریاض خواهد شد؛ چنانی که برهم صالح، رئیس جمهوری عراق نیز در راستای یک موازنه گری بعد از سفر به ایران راهی عربستان سعودی شد. اما به واقع باید همه مسئله را در راستای تحقق راهبرد توازن قوای بغداد دید یا میتوان در پس پرده این توازن برنامههای دیگری را از جانب دولت بغداد متصور بود؟
راهبرد موازنه قوا یا میانجی گری با چاشنی پراگماتیسم
تقریبا از ماه اوت سال 2014 میلادی با روی کار آمدن حیدر العبادی تا به اکنون راهبرد موازنه قوای دولت مرکزی بغداد به شکل پررنگی در دستور کار بوده است، به گونهای که اکنون این سیاست به عنوان راهبردی جدی در تنش تهران – واشنگتن و رقابت منطقهای ایران و عربستان پی گرفته میشود، هر چند که پیشتر هم این برنامه از جانب عراقیها عملیاتی شده بود، ولی اکنون دولت جدید عراق در بستر پررنگتر شدن فضای 2 و چند قطبی شکل گرفته در منطقه مترصد آن است به شکل جدیتر و در عین حال عملیاتی تری سیاست موزانه قوا و به تبع آن نوعی از پراگماتیسم دیپلماتیک را در پیش گیرد.
در این راستا در 24 ساعتی که عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق در ایران حضور یافته است خبرهایی دال بر درخواست ایران از عراق برای اصلاح روابط تهران و ریاض در سایه برگزاری سهجانبه با حضور طرفهای ایرانی، سعودی و عراقی در بغداد به گ. وش میرسد. فارغ از این که این خبر تا چه اندازه صحت دارد و نیز با توجه با در نظر داشتن این واقعیت که عربستان سعودی بدون چراغ سبز ایالات متحده آمریکا هیچ گونه قدرت عملی در خصوص نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران را ندارد، اما خود نفس این خبر نشان از نفوذ بسیار جدی عراق و در هر 2 طرف ایرانی و سعودی و حتی 2 طرف تنش فرامنطقهای یعنی تهران و واشنگتن دارد.
با در نظر گرفتن این امتیاز به نظر میرسد که دولت جدید در بغداد به دنبال تغییر رفتار و افزایش حوزه نفوذ خود در خاورمیناه است. در این راستا اگر چه برخی منابع رسانهای در عراق از پیشنهاد قطریها به مقامات این کشور برای تشکیل یک ائتلافی پنج جانبه با حضور این 2 بازیگر (قطر وعراق) به همراه ایران، ترکیه و سوریه خبر داده بودند. اما در همان زمان این پیشنهاد محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر در جریان سفر نوامبر 2018 میلادی (آبان ماه 97) به عراق از جانب دولت مرکزی بغداد چندان جدی گرفته نشد.
با این وصف زمانی که سیدعمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی و مسئول ائتلاف اصلاح و سازندگی ششم مارس سال جاری میلادی (15 اسفندماه 97) در جریان نشست انجمن دانشگاه آمریکایی سلیمانیه پیشنهاد همکاری کشورهای عراق، ایران، ترکیه، عربستان سعودی و مصر را برای حل مسائل منطقه مطرح کرد و عنوان داشت که این کشورها میتوانند مرکز ثقل منطقه غرب آسیا و خاورمیانه باشند، شرایط رنگ بوی دیگری پیدا کرد؛ شاید در نگاه اول این مواضع را باید نگاه ایده ئالیستی و حتی آرمان گرایانه یک مسئول عراقی با منش و مشربی میانه رو قلمداد کرد که در تطابق با واقعیتهای منطقه، امکان تحقق آن، حداقل در بستر اقتضائات کنونی و در کوتاه مدت وجود ندارد.
اما در سایه این مسئله به نظر میرسد که دولت مرکزی بغداد اکنون در سایه پیگیری همان راهبرد موازنه قوا به دنبال شکل دهی بسترهایی است که بتواند شرایط را برای تحقق این پیشنهاد فراهم کند. به هر حال عراق به واسطه کدهای ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود در مجاورت 2 حوزه عربی (کشورهای حاشیه خلیج فارس و منطقه شامات متشکل از لبنان، سوریه و فلسطین) قرار دارد. از آن سو در سایه اقتضائات ژئوکالچریکش مرکز ثقل تمدنهای ایرانی، ترکی و کردی است؛ لذا با در نظر داشتن این نکات باید ثبات در عراق را به معنای حفظ و تداوم ثبات در همه منطقه خاور میانه تلقی کرد.
مسئله مهمتر نفوذ جدی بغداد در همه حوزههایی خاورمیانه و حتی بازیگران فرامنطقهای مانند کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده باز میگردد که امتیاز و فرصت ویژهای را در اختیار کشور عراق به منظور عملیاتی کردن پروسه اش قرار میدهد، به گونهای که مشابه این فرصت برای هیچ کدام، با تاکید هیچ کدام از کشورهای غرب آسیا وجود ندارد. به عبارت دیگر با نگاهی به شرایط کشورهای منطقه شاهدیم که هر کدام از این بازیگران به دلیل با دلایلی از خلاء عدم نفوذ در بخشهایی از غرب آسیا رنج میبرند؛ اکنون کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین روابط بسیار جدی با غرب مخصوصا آمریکا دارند، اما از آن سو تنشهای پررنگی را در سایه رقابتهای منطقه با جمهوری اسلامی ایران، قطر و ترکیه و تا حدودی در سوریه دارند.
از آن سو کشوری نظیر قطر نیز اگر چه بعد از اقدام یک جانبه ریاض، ابوظبی، منامه و قاهره روابط بسیار مناسبی را با تهران برقرار کرده است و از پیش هم به واسطه نزدیکی نگاه ایدئولوژیکش، روابط جدی با آنکارا داشته است، اما از خلاء تنش با عربستان سعودی، امارات متحده، مصر و بحرین رنج میبرد که باید کم و بیش مشابه همین شرایط را برای کشور ترکیه در نظر داشت. در کنار آن هم با وجود نفوذ بسیار جدی ایران در سوریه، عراق، لبنان و نیز مناسبات خوب و جدی با ترکیه و قطر، اما تهران از مناسبات چندان مطلوبی در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برخوردار نیست؛ لذا تنها کشور عراق است که در عین داشتن مناسبات بسیار گرم با سوریه، لبنان، ایران، ترکیه و قطر روابط حسنهای را با عربستان سعودی، امارات متحده، بحرین و مصر دارند.
مهمتر از آن در تنش تهران - واشنگتن نیز عراق با حفظ راهبرد موازنه قوا تا به اکنون شرایط را به گونهای مدیریت کرده است که هم ایالات متحده و هم جمهوری اسلامی ایران به دنبال حفظ و تداوم روابط خود با بغداد هستند. پس تمامی این شرایط یک امتیاز دیپلماتیک خاص و ویژهای را در اختیار عراق قرار میدهد که در اختیار هیچ کشور منطقهای نیست تا بتواند شرایط را آن گونه که میخواهد مدیریت کند.
همین پتانسیلهای بالقوه و بالفعل نفوذ همه جانبه بغداد در منطقه سبب شده تا منابع سیاسی عراقی نزدیک به عادل عبدالمهدی عنوان کنند که نخست وزیر این کشور قرار است در جریان سفر به ایران علاوه بر پیگری مناسبات سیاسی و اقتصادی طرفین طرحی را برای نزدیک کردن دیدگاهها میان ایران و عربستان ارائه دهد؛ طرحی که از زمان سفر عادل عبدالمهدی به مصر طی ماه گذشته آغاز شده و در جریان سفر نخست وزیر عراق به عربستان طی روزهای آینده قرار است که به طور منسجمتر پی گرفته شود.
انتهای پیام/ 112