گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ سینمای ایران در دوره طاغوت بازیچه دست کسانی بود که با سواری بر روی امواج همیشه طوفانی شهوت و هوس مخاطب (بشر) سعی در فربه کردن جیب خود داشتند حتی اگر فرهنگ غنی ایران (فارغ از فرهنگ اسلامی) را به قهقرا ببرند. سینمایی که به زعم برخی صاحبنظران، بر اساس سه اصل سکس، شراب و خشونت با مخاطبش روبرو میشد.
پیروزی انقلاب اسلامی، اما این نوید را میداد که ایران بتواند به دور از نظریه فوق، اصل صنعت سینما را به کار گیرد تا به فرموده امام بتواند در طول سایر هنرها، روح تعبد را در جان مخاطب بدمد. فیلمها و موضوعاتی هم که اوایل پیروزی انقلاب و تقریبا تا انتهای دهه ۷۰، سینمای ایران را تعریف میکردند، خود گویای دغدغه زلال آن روزهای سینمای ایران بودند.
دهه ۸۰ به این سو، اما با تحولاتی همراه شد که نگاه دوراندیشان را به آینده اجتماعی کشور تار میکرد. آن تحول عبارت بود از تحول در نوع بیان و منظوررسانی مردم، که کمکم از آن بیان نجیبانه و عفیف به سمت یک ادبیات مستهجن و زیرشکمی رفت، ادبیاتی که امروزه آحاد مردم را ـ ظاهرا به شوخی و برای ایجاد نوعی صمیمیت! ـ. درگیر خود کرده است.
سینمای ایران هم البته از تحولات مذکور بینصیب نماند و با نوعی بیمبالاتی و عدم نظارت و دوراندیشی، کمکم، هم از نظر ظاهری موید و مروج آسیبهای فرهنگی و اجتماعی شد و هم آن ادبیات مستهجن و لاابالیگرانه را پذیرفت و به نوعی به آن رسمیت داد، ادبیاتی که امروزه نهتنها جزو لاینفک سینمای کمدی ما شده، بلکه تراوشات آن به سریالهای تلویزیونی هم سرایت کرده است.
دیگر توقع خلق آثاری کمدی همچون «اجارهنشینها» و «مهمان مامان» که با تمرکز بر نشان دادن صحنهها و موقعیتهای خندهدار سعی در ایجاد انبساط خاطر در مخاطب داشت، توقعی بیجا و با این اوضاع آرزویی مضحک مینماید.
سینمای ایران برخلاف هالیوود و بالیوود که یک گام جلوتر از ملت خود هستند و بر اساس سیاستهایی که دارند سعی در ذائقهسازی و سلیقهپروری برای مردمشان دارند، در اغلب نزدیک به همه موارد یا همراه آسیبهای اجتماعی بوده و یا بر تشدید آنها همت گمارده و در پوشش «بیان آسیبها و مخاطرات اجتماعی» لبخند تاییدی بر بسیاری از آسیبها زده است.
اما این آش در مورد «رحمان ۱۴۰۰» آنقدر شور شد که دیگر صدای اغلب سلایق و دیدگاههای مردم را درآورد به طوریکه برخی خانوادههایی هم که فضای بازتری را برای فرزندانشان مهیا میکنند، این فیلم را تقبیح کردند.
البته اگر همان اول که فیلمهای معروف کمدی با دستآویز قرار دادن شوخیهای جنسی و رفتارهای قبیح، سعی در جلب مخاطب داشتند تا با کثیفترین روش پول پارو کنند، مسئولین امر مسئولیتپذیرانهتر با آنها برخورد میکردند، امروز شاهد فریادِ از سر حیرتِ مردم نبودیم تا نهیبی به حضرات بزند برای رسیدگی به این وضعیت.
متاسفانه آنچه که قابل انکار نیست همین نکته است که فیلم «رحمان ۱۴۰۰» و امثال آن چونان نوک کوه یخ بیمبالاتی و اباحهگری مسئولان در عرصه فرهنگ است، و حجم بزرگتر و خوفناکتر سوءمدیریتها هنوز بر مردم آشکار نشده و ظهور و بروز خود را به مرور زمان در فرهنگ عمومی مردم و تخریب عفت و حیا در دلهای جوانان به رخ خواهد کشید؛ لذا تا زمانی که مسئولان در سطوح مختلف با جوسازی و بازی رسانهای، مردم را نسبت به سانسور (به معنای نظارت بیتعارف و برخورد کارشناسانه با ابتذال) تحریک کرده و آن را یکی از موانع آزادی معرفی، و از طرفی شاد زیستن را در لاابالیگری و عیاشی تبلیغ میکنند، نمیتوان توقع داشت که سینما و در نگاهی کلانتر، هنر امروزی ما، راه را برای تعالی جامعه هموار کند بلکه روز به روز مردم را با اباطیل متوهمانه سرگرم کرده و در نهایت قدرت تفکر و تحلیل را از آنها خواهد گرفت.
انتهای پیام/ 112