گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس– مصطفی خدابخشی؛ در تقویم تاریخ معاصر، دهه پنجاه شمسی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ادوار به حساب می آید به نحوی که هویت تاریخ در این برهه زمانی زمینه ساز تغییر جغرافیای سیاسی در جنوب غرب آسیا و به عبارتی کل جهان شد. در آن بازه زمانی قدرت در دستان شرق و غرب قرار داشت و شوروی و آمریکا تصمیم گیران نهایی برای تمام شئونات کشورهای مختلف بودند. ایران در این میام مستثنی نبود.
ایران در آن روزها شرایط پر تلاطمی را می گذراند و کم کم شعله انقلاب در آن رو به فزونی می گذاشت. دهه پنجاه را می توان به جرات متفاوت ترین دهه نسبت به دهه های قبل از خود نامید چرا که در آن برهه زمانی رژیم شاهنشاهی با افزایش قیمت سوخت در بازارهای جهانی از خزانه ای سرشار برخوردار بود و با امضای قراردادهای سنگین نظامی با ایالات متحده خود را به عنوان ژاندارم منطقه در تامین منافع آمریکا معرفی کرد و توانست در به دست آوردن بازی قدرت و وابستگی گوی سبقط را از عربستان بروباید.
تعداد مستشاران آمریکایی روز به روز در صحنه نظامی کشور رو به تزاید بود و ارتشی کاملا وابسته و با تکیه بر تکنولوژی آمریکایی در منطقه ایجاد شد. از سوی دیگر موج انقلاب بر ساحل آرامش پادشاهی می کوبید تا اینکه شهادت آیت الله مصطفی خمینی تحولات در میدان مبارزه را بهم ریخت.
شاه و اطرافیانش با تکیه به ارتش ایرانی آمریکایی، سر تفنگ ها را رو به مردم گرفتند و هر آنچه خواستند در کف خیابان کردند. آنها خون به راه انداختند آن هم به لطف سلاح ها و برخی از نیروهای نظامی که خود را فراتر از مردم می دانستند و برای حفظ حکومت به خون خواهی آمده بودند.
ارتش و خصوصا فرماندهان ارشد آن در آن دوران کاملا گوش به فرمان مستشاران آمریکایی بودند تا خدای ناکرده منافعی از آمریکا در کشور و منطقه به خطر نیوفتد. در آن زمان ایالات متحده پشت ارتش ایران بود لذا این نیروی نظامی با تمام جنایاتی که در حق مردم روا کرده بود هیچ گاه لقب تروریست را بر پیشانی خود ندید و هیچگاه تروریست دولتی نظام شاهنشاهی حتی برای یکبار هم محکوم نشد.
با گذشت تاریخ پرچم نظام 2500 ساله شاهنشاهی با مواجهه سینه در برابر گلوله به پایین کشیده شد و نظامی سیاسی به روی کار آمد که نه وابستگی به شوروی از خود نشان می داد و نه دل خوشی برای حضور دوباره آمریکا در کشور داشت.
با دستور معمار کبیر انقلاب نیروی مسلحی با نام سپاه پا به عرصه وجود گذاشت تا حافظ دستاوردهای انقلاب در سطوح مختلف باشد. این نیرو با وجود تمام کاستی ها و تحریم های اقتصادی و نظامی در کنار ارتش پر و بال گرفت و رشد کرد و دوشادوش مردم پا به عرصه دفاع و آبادانی گذاشت.
این نیروی متخصص نظامی با تکیه بر توان داخلی قله هایی را به فتح نشست که ارتش تا بن دندان مسلح آمریکایی نظام شاهنشاهی خواب آن را هم نمی دید. سپاه، سپاهی شد برای روزهای سخت.
گروه های تروریستی موجود در اطراف کشور را زمین گیر کرد، داعش را به خاک سیاه نشاند و رد ضلالت آن را در برگ تاریخ به ثبت رساند و چهار ستون تروریست دولتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و ... را به لرزه در آورد. دیگر سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی سپاهی برای ایران نبود بلکه سپاهی برای حفاظت از کیان اسلام بود.
آمریکا جغرافیای حضور مستشاری سپاه را چشید بی آنکه برخوردی رو در رو با آن داشته باشد. تمام ژنرانل های ستاره دار و حاکمان آمریکایی وجود سپاه را نافی منافعشان در منطقه دیدند و حضور آن را مانعی بزرگ در برابر زیاده خواهیشان در منطقه یافتند لذا هیچ راهی برای مقابله با آن ندیدند جز آنکه لقب تروریست به آن بدهند در حالی که این لقب بیش از هر چیز و هرکس دیگر لایق خودشان است که ردپای خون آلودشان در تمامی منطقه و جهان قابل مشاهده است.
آمریکا نیروی نظامی بر آمده از متن قانون و بطن مردم را بر نمی تابد و مطلوب آن همان ارتشی است که به جای حمایت از مردم خود، تنها گوش به فرمان افسران آمریکایی باشد و آتش به سمت مردم بگشاید. آنان از این نیروی نظامی رسمی دلخوشی ندارند که در روزهای سخت شانه به شانه مردم است و در سیل و زلزله خود را تافته جدا بافته نمی داند.
محاسبات آنها از سپاه به مانند سال های قبل و قبل تر از آن یعنی در دوران دفاع مقدس همچنان اشتباه است. سپاه یک نیروی نظامی، مکتبی و بر آمده از دل مردم است برای روزهای سخت. این سپاه، سپاهی است برای روزهای دشوار تا قدرتش را با به زانو درآوردن سربازان آمریکایی به نمایش بگذارد.
یقینا نیرویی که در کنار مردم خود قرار دارد و سیاه آن تامین کننده امنیت قشر وسعی از مردم در منطقه است نمی تواند شایسته نام تروریست باشد بلکه تروریست آن نیرویی است که از هزاران کیلومتر آن طرف تر در خاک کشوری دیگر برای خود پایگاه می سازد و دست به جنایت می زند بی آنکه کسی را مجاز به پرس و جو و برخورد با خود بداند.
انتهای پیام/