گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «احمد جلالی نسب» سه سال پیش در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در تدمر سوریه به شهادت رسید. پیکر این شهید چندی پیش، پس از کشف و شناسایی به کشور بازگشت و در مراسمی در شهر قم تشییع و به خاک سپرده شد.
جلالی نسب پس از سه بار حضور در جبهه مقاومت، با عزت و مقتدرانه به شهادت رسید، این تعبیر برادر شهید از حضور احمد است؛ کسی که برای رفتن به سوریه و رساندن خود به کاروان مدافعان حرم همه تلاشش را کرد تا اینکه پس از قرار گرفتن در محاصره دشمن تکفیری به همراه چند تن دیگر از همرزمانش در تاریخ 29 آذر سال 95 آسمانی شد. از او جز چند قطعه استخوان به کشور چیزی بازنگشت، به گفته برادرش بدن (اِرباً اِربا) شده برادر در سوریه قرار دارد. موسی جلالی نسب در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس از ویژگیهای برادر و واکنش خانواده به شهادت او میگوید. بخش اول این مصاحبه پیش از این منتشر شده است. در ادامه بخش دوم آن را میخوانید.
برادر شهید به واکنش خانواده در لحظه شنیدن خبر شهادت برادر اشاره کرد و گفت: از آنجا که برادرم زود به زود با خانه تماس می گرفت وقتی بعد چند روز تماس نگرفت مشکوک شدیم که اتفاقی افتاده است، خودم با منطقه تماس گرفتم و خبردار شدم برادر به شهادت رسید. خبر شهادت را خودم به مادرم دادم، مادر بعد از اینکه خبر را شنید در اولین واکنش دستانش را رو به آسمان برد و گفت: «خدا این قربانی را از من قبول کن» دومین جملهاش این بود که «کاش پدرت بود و این روز را میدید» چون پدرم آرزو کرده بود خون فرزندانش در راه آزادسازی قدس ریخته شود و این اولین فرزند خانواده بود که دعای پدر در حقش مستجاب شد. برخورد خانواده بسیار منطقی، شاکرانه، و افتخارآمیز بود. چون به خوبی میدانند سعادت شهادت نصیب هرکس نمیشود و ماهم از این موضوع خوشحال بودیم، اگرچه غم از دست دادن عزیز کمرشکن میتوانست باشد ولی به خاطر توفیقی که نصیبمان شد خدا را شاکر بودیم.
برادر شهید به نکاتی از وصیتنامه شهید اشاره کرد و گفت: اگر وصیتنامه همه شهدا را بخوانیم چند نکته مشترک در آن میبینیم. در وصیتنامه برادر نیز سه نکته حائز اهمیت است، اول اینکه سفارش کرده بود امام زمان را تنها نگذارید، نکته دوم این بود که همه ما عامل به دین و دستورات اهل بیت (ع) باشیم، همچنین قید کرده است که با خواست قلبی وارد جبهه مقاومت شده است و هدفش دفاع از حرم حضرت زینب (ع) و لبیک به فرمان مقام معظم رهبری بود. به دخترش درباره حجاب سفارش کرده و به پسرش فرمانبرداری از ولی فقیه.
جلالی نسب بازگشت پیکر برادرش را حامل پیامی مهم دانست و افزود: از پیکر شهید تنها قطعاتی از استخوانهای پایش برگشته است و هنوز جسم اربا اربا شدهاش در سوریه مانده. پیکر زمانی آمد که دولت خبیث آمریکا در خیال لطمه زدن به حیثیت و ابروی سپاه بود، این بازگشت پیکر فضای استان قم و فضای کشور را متبرک به دفاع از کیان سپاه پاسداران کرد. زمانی که برادرم شهید شد هشت پاسدار در خانواده داشتیم که به یُمن شهادتش تعداد پاسدارها با خود حاج احمد به 11 نفر رسیده است. 11 نفری که همه از برادران و برادرزادههای شهید هستند. همه ما با لباس مقدس پاسداری در مراسمات برادرم شرکت کردیم تا به دشمن بگوییم ما با هزینه و خون دادن در راه انقلاب اسلامی و ارزشها از آرمانهایمان عقب نخواهیم نشست. هزاران خون از ما برود دلدادگیمان به اسلام و انقلاب بیشتر خواهد شد.
این رزمنده مدافع حرم درباره انتظارش از شهادت برادر گفت: در طول این سالها بسیاری از رفقایم در کنار به شهادت رسیدهاند و خودم هم چند مرتبه تا مرز شهادت پیش رفتم و میدانم شهادت قسمت هرکس نمیشود، تاج کرامتیست که سر هرکسی نمیگذارد و بارانی است که بر هرکس نمیبارد. از آنجا که من مقدمات رفتن احمد را فراهم کردم یک بار به شوخی گفتم یادم نمی آید برای رفتنت از من تشکر کرده باشی، ولی بیا قرار بگذاریم هر کدام زودتر به فیض شهادت رسیدیم یکدیگر را شفاعت کنیم، با متانت خاصی گفت من لیاقت شهادت ندارم، گفتم بیا در کار خدا دخالت نکنیم، قول بدهیم اگر شهید شدیم سر قولمان بمانیم اگرم نشدیم هم که تکلیف مشخص است. با اکراه دست داد چون فکر نمیکرد ولی از چهره و خلوصش میشد این استنباط را کرد لیاقت فضل خدا هست، انشالله به حق حضرت زهرا (س) همه کسانی که آرزوی شهادت دارند به آرزوی خود برساند.
انتهای پیام/ 141