یادداشت/ گووآن‌مهر اسماعیل‌پور

چراغی که ماجرای نیمروز جلوی پای سینمای ایران گرفت

«محمدحسین مهدویان» را می‌توان فیمسازی خاص و تاثیرگذار در سینمای ایران دانست. این فیلمساز جوان با بهره‌گیری به جا از حمایت‌هایی که از او صورت می‌گیرد، توانسته با دست گذاشتن روی سوژه‌هایی بحث‌برانگیز به جریان سینمای استراتژیک ایران، نشاط و پویایی قابل توجهی ببخشد.
کد خبر: ۳۴۶۰۰۶
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۲:۴۰ - 12May 2019

چراغی که ماجرای نیمروز جلوی پای سینمای ایران گرفتگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ گووآن‌مهر اسماعیل‌پور؛ «محمدحسین مهدویان» را می‌توان فیمسازی خاص و تاثیرگذار در سینمای ایران دانست. این فیلمساز جوان با بهره‌گیری به جا از حمایت‌هایی که از او صورت می‌گیرد، توانسته با دست گذاشتن روی سوژه‌هایی بحث‌برانگیز به جریان سینمای استراتژیک ایران، نشاط و پویایی قابل توجهی ببخشد.

البته منکر نگاه تک بعدی و جانب‌دارانه‌ی او در جای جای آثارش نمی‌توان شد. اما جایی که سال‌های سال هیچ نوری تابانده نمی‌شد و نشان از نگاهی نبود، همین قضاوتِ یک‌سویه هم روزنِ امید و غنیمت است. بی‌گمان این فیلمسازِ توانمند با گشودنِ راهی که تا ابد بسته می‌نمود، مسیر را برای باقی فیلمسازان و صاحبانِ نگاه و سخن و تفکر هموار و پیمودنی خواهد ساخت. از این منظر می‌توان فیلم‌های «مهدویان» را ارزشمند دانست.

از سوی دیگر این فیلمساز – چنان که خودش نیز اذعان می‌دارد – محصول سینمای ایران است و دنباله‌رو راهِ سینماگرانِ انقلاب و دفاع مقدس. او این ژانر را خوب دیده و فهمیده است. افزون بر این دو شاخصه، او توانسته نسبت به پیشینه‌ی گرانبها و درخشانِ سینمای انقلاب و دفاع مقدس، گامی به جلو بردارد و خود را به عنوان فیلمسازی سرآمد و صاحب سبک معرفی کند. کارگردانِ «ایستاده در غبار» را می‌شود فیلمسازی مؤلف دانست، زیرا با دیدن هر سکانس یا حتی پلان از آثار او می‌توان دانست که این فیلم ساخته‌ی « محمدحسین مهدویان» است. او در فرم و محتوا، زبانِ بصری و بیانی متمایز و منحصر به فردی دارد. فزونِ بر این، در این فرم بصری بسیار پخته و سوارِ کار نشان می‌دهد. تصاویر فیلم‌هایش نه تنها خسته کننده نمی‌شوند بلکه با قدرت و روشنی بسیار، گویای پیام و در خدمتِ خواسته‌ی او هستند.

با وجود این ویژه‌گی‌های مثبت که اگر جوانی کارگردان و آینده‌ی مفروض در برابرِ او را در نظر آورده، بر باقی موارد علاوه کنیم، فالی نیک برای سینمای ایران رقم خواهد خورد اما نقد‌هایی نیز بر کارنامه‌ی او وارد است. منظور از بیانِ این نقد‌ها نه خرده‌گیری و غر زدن، بلکه اظهار عقیده‌ای دوستانه جهتِ تعالی و اوج‌گیری هر چه بیشترِ این فیلمساز و سایر همفکران او و علاقه‌مندان به این سینما و این ژانر است.

سخن را با نقل قولی از روباه در کتابِ «شازده کوچولو» دنبال می‌گیرم، آنجا که گفت: «همیشه یه پای بساط لنگه». سینمای «مهدویان» هر قدر در کارگردانی ستودنی و جذاب است و هر قدر فیلم‌های او خوش‌ساخت هستند، همان‌قدر هم از ضعف فیلمنامه رنج می‌برند. نوشتنِ فیلمنامه توسط شخص کارگردان و یا مشارکت در نوشتنِ آن الزاما افتخاری برای فیلمسازان نیست. بسیاری از کارگردان‌های بزرگ ایران و جهان خودشان فیلمنامه‌ی آثارشان را نمی‌نویسند. البته گزینش فیلمنامه‌های خوب و یا بهره‌گیری از مشارکتِ گروهِ نویسندگانی که کارآمد و صاحب‌فن باشند نیز درک و تبحری ویژه را می‌طلبد.

همانطور که در گشایش سخن گفته آمد، این شاخصه و می‌توان گفت که نقطه‌ی قوت «مهدویان» است که موضوعات مستند و بحث برانگیز را با نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران سوژه‌ی آثار خود قرار می‌دهد. اما ضعف جایی دامنگیر فیلمنامه‌ها می‌شود که در جریانِ یک فیلمِ داستانی، تاکید و اولویت با جنبه‌ی مستند واقعه است و درام در درجه‌ی دوم قرار گرفته و بسیار کم اهمیت واقع می‌شود. خط روایی عادتا داستانی ساده و نه چندان پیچیده و جذاب است که طوری طراحی شده تا تمام زوایای پرونده‌ی مستند در آن گنجانده شود. هر جا هم که کار بالا می‌گیرد از کنار همان مختصر جریانِ دراماتیک هم به آسانی گذشته می‌شود تا صحنه‌های واقعه‌ی تاریخی، بازسازی و نمایان شوند. جهتِ دوری جستن از فاش ساختنِ داستان فیلم بیش از این به ادامه‌ی این مبحث و ذکر مثال از فیلمِ «رد خون» نمی‌پردازیم و تنها به ذکر این اشاره اکتفا می‌کنیم که «ماجرای نیمروز۲» پیرنگِ دراماتیکی بسیار شبیه و نزدیک به «ماجرای نیمروز۱» دارد و به همان سادگی.

کارگردانی چشم‌نوازِ «مهدویان» در «ماجرای نیمروز۱»، در هماهنگی و یکدستی بازیگران جلوه می‌نمود و لحظاتی تاثیرگذار را رقم می‌زد. فیلم آنقدر خوش‌ریتم و کارگردانی چنان پخته بود که دیدنِ چند باره‌ی فیلم را لذت بخش می‌کرد. اما در «ردِ خون» آن هماهنگی و ضرباهنگ در بازی هنرپیشه‌ها به چشم نمی‌آید. به قول اهلِ فن، بازی‌ها – بده و بستانِ هنرپیشه‌ها – در نیامده است. درکِ از ژانر و بازی هوشمندانه به خصوص در آثارِ مستندگونه‌ی فیلمسازانی مانند «مهدویان» و فضای محدودی که فیلم و کاراکترهایش در اختیار بازیگران می‌گذارند، تعیین‌کننده و حیاتی است. زیرا هنرپیشه باید آنقدر چابک باشد که بتواند در حینِ وفاداری به ویژه‌گی‌های حقیقی شخصیتی که نقشش را بازی می‌کند (شخصی که معمولا خود و خویشانش هنوز در قید حیاتند و آشنای ذهن مردم) خواسته‌های فنی کارگردان و جذابیت‌های شخصیتی را نیز طراحی و اجرا کند. چیزی که کار بازیگران در این‌گونه فیلم‌ها را همزمان دشوار و جذاب می‌نماید. شاید از همین روست که در فیلم «رد خون» نیز بازیگرانی مانند «حجازی‌فر» و «زمین‌پرداز» که بیشترین سابقه‌ی همکاری با «مهدویان» را دارند، درست‌ترین و دیدنی‌ترین اجرا را داشته‌اند.

فیلمبردار و طراحانِ فیلم، کار خود را بی‌عیب و نقص انجام داده‌اند. «مهدویان» با بینش و شناخت درست از فرمِ تصویری دلخواهِ خود به روشنی خواسته‌هایش را به طراحان و فیلمبردار منتقل کرده و آنان هم با آب‌دستی و استادی تمام، فیلمساز را در دستیابی به تصویر آرمانی‌اش یاری داده‌اند. تصویری که در تمام ساخته‌های «مهدویان» به چشم می‌آید. در سینمای او، پله‌پله پخته‌گی بیشتری به چشم می‌آید. اما این مختصر، آن چیزی نیست که بتواند هواداران و مخاطبانِ سینمای او را به وجد بیاورد. این فیلمساز با آثار فاخرش، سطح انتظارات را از خود بسیار بالا برده است. این انتظاراتِ بالا با توجه به دانش فنی و ذوق هنری او، بی‌جا نیستند. «مهدویان» اگر در فرم ایده‌ال خود باشد و به دستاورد‌هایی که در گام‌های نخست کاری خود نصیبش شده دلخوش و قانع نشود پتانسیل آن را دارد که یک‌تنه بارِ یکی از ژانر‌های سنگین و گران‌بهای سینمای ایران را که می‌توان آن را در شمارِ ملی‌ترین ژانر‌های سینما و ایرانی‌ترین آن‌ها نامید، بر دوش بگیرد.

امیدواریم حال که او به تسلط و شناخت کافی از سینمای خود رسیده، پا پس نکشد و همچنان بر این راه ثابت قدم و بی تزلزل بماند و ما بار دیگر شاهد همان جسارت و خلاقیتِ ذاتی او بر قابِ نقره‌ای سینما باشیم.

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار