به گزارش خبرنگار دفاعپرس از زاهدان، آفتاب طلایی از مرزهای شرقی کشور، آسمان سیستان را روشن میکرد و انوار قشنگ و دیدنی خورشید از پشت پرچینهای شرق محمدآباد به سوی بادگیرهای قدیمی شهر رفته و به درون منازل سرک میکشید.
تقویم ۲۷ آذر ۱۳۶۳ را نشان می داد که گریه نوزادی در خانواده بولاغ لبخند را بر لب اهالی خانه نشاند. نام او را علیرضا گذاشتند.
«علیرضا» در تاریخ زندگی آبا و اجدادی خود افتخاری جاودانه و همیشگی پدید آورد کسی که مدال عزت اسلامی را بر سینه تابناک خود آویزان کرد و باعث عزت و افتخار و سربلندی خود، خانواده و همه اقوام و امت اسلامی شد و با سر کشیدن جام شیرین شهادت برگ زرینی بر کتاب زندگی همشهریهایش افزود.
این شهید سال اول ابتدایی را با معدل ۲۰ در دبستان شهدای کوشه علیا به پایان رساند اما از سال دوم ابتدایی تا پایان تحصیلات پیش دانشگاهی را در شهر محمدآباد سپری کرد.
هوش سرشار علیرضا باعث شد تا در مدارس منطقه شیب آب زابل شاگرد ممتاز و در آزمون هایی که میان مدارس برگزار میشد امتیاز خوبی را کسب کند.
پس از اتمام تحصیلات متوسطه همان سال اول وارد دانشگاه و موفق به اخذ مدرک کارشناسی حسابداری شد.
شهید بولاغ از آن جا که تربیت اسلامی را به خوبی آموزش دیده بود دوست داشت در عمل هم آن را رعایت کند. به همین دلیل در کارهایش خیلی جدی، دقیق، حسابگر بود و پشتکار خاصی داشت، به تجملات و تشریفات اهمیت نمیداد و همیشه از لباسهای ساده و معمولی استفاده می کرد، در اوقات فراغت سعی میکرد بر معارف اسلامی و اخلاقی خود بیفزاید به همین دلیل در این گونه مواقع به مطالعه کتب شريف نهج الفصاحه و نهج البلاغه می پرداخت، با قناعت، صبور و شکیبا بود.
شهید بولاغ صبح روز دهم خرداد ۱۳۸۸ مثل هر روز در محل کارش (بانک مهر اقتصاد) مشغول خدمت بود تا این که او و همکارانش متوجه شدند مقابل در بانک گروهی از مردم جمع شده اند و سر و صدای زیادی در فضا پیچیده است لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده میشد تا ناگهان و به سرعت فراوان به شعبه حمله کردند با سنگ و وسایل دیگری که در اختیار داشتند و برای همین کار آماده کرده بودند شیشههای شعبه را شکستند و ساختمان را با مواد آتشزا و خفه کننده به آتش کشیدند و ۶ نفر از کارمندان گرفتار شعلههای سوزان و وحشتناک شدند و هیچ راه نجاتی نداشتند سرانجام او به همراه ۵ نفر دیگر از همکاران خود مظلومانه به دیار باقی شتافت.
انتهای پیام/