گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس_ اکبر صفرزاده؛ تاکنون کتابها و مجلات بسیار زیادی در مورد تاریخ سینمای جهان چاپ و منتشر شده است؛ در بسیاری از این کتابها و مجلات جملات و کلماتی را میخوانیم مبنی بر اینکه فلان شخص چه تاثیر مهمی در سینمای جهان گذاشته و یا فلان شخص سینما را دگرگون کرده و یا فلان استودیوی فیلم سازی مسیر سینمای دنیا را عوض کرده و... تقریبا تمامی این تعابیر بیشتر از آنکه به واقعیت نزدیک باشد، تعارف است و شوخی و در برخی موارد هم از سر بیسوادی.
سینما و تکنیک حاکم برآن بیشتر از هر چیز و هر کس مدیون صادرات و بازخورد با افکار متنوع تمامی مردم دنیا است. زمانی که سینما متولد شد تنها کشور تولیدکننده فیلم تقریبا آمریکا بود و بقیه کشورها مصرف کننده؛ تهیه کنندههای آمریکایی برای اینکه بازارهای جهانی خود را حفظ کنند و پول بیشتری به دست آورند انتقادات و پیشنهادات جهانی را مورد ملاحظه قرار دادند؛ درهمین راستا و برای جلب نظر مشتریهای بینالمللی و مردم سراسر جهان بود که ژانر در سینما به وجود آمد و کلوزآپ و لانگ شات و مدیوم شات و قهرمان و داستان و به طور کل تکنیک وعلم سینما.
تکنیک و علم سینما برای آن خلق شد که بتوان با اتکاء به آن محصولی همه کس فهم و همه جا فهم تولید کرد. تکنیک سینما به عبارتی دیگر یک زبان مشترک جهانی است که شرکتهای هالیوودی با اتکاء به آن کالایی به نام فیلم را تولید و از صادرات این کالا پولهای میلیاردی کسب میکنند. مساله هالیوود با دنیا بیشتر از آنکه تهاجم فرهنگی باشد تهاجم اقتصادی و کسب منفعت است.
هالیوود حتی زمانی که فیلمی علیه ایران تولید میکند بیشترین هدفش کسب درآمد و افزایش فروش فیلم است. آنها میدانند که ایرانیهای سراسر دنیا روی وطن خود کاملا حساس هستند و در مورد فیلم موضع میگیرند و با این موضع گیری و به صورت کاملا خودکار و مفت و مجانی برای فیلم تبلیغ میکنند.
به هر میزان که سینمای آمریکا و تا حدودی سینمای اروپا و هند صادراتی است و جهانشمول، سینما و سریال سازی ما متاسفانه در بسیاری از موارد بومی و محلی است و نتوانسته در بازارهای جهانی حضوری موفق داشته باشد. این مساله هیچ ربطی به مواردی همچون حجاب یا دیگر مسائل ندارد چون فیلمهایی مانند «بچههای آسمان» توانستهاند با رعایت همین موارد در بازارهای جهانی حضورداشته باشند.
برای رشد و توسعه صادرات همه صنایع دنیا پدیدهای به اسم «نمایشگاههای بینالمللی» تعریف شده که در این نمایشگاهها تولیدکنندهها محصولات خود را به نمایش میگذارند، با مشتریهای بینالمللی آشنا میشوند، عقد قرارداد میکنند و محصول خود را به کشورهای هدف صادر میکنند؛ مثل نمایشگاه فرش، سنگهای تزئینی، خودرو و... .
در صنعت سینما نیز برای کشف فیلمهای تازه و صادراتی و ارائه آن به بازارهای بینالمللی جشنوارههای متعددی برپا میشود که موفقیت در این گونه جشنوارهها بسترهای لازم برای حضور در بازارهای جهانی را فراهم میکند، این مسیر دقیقا همان مسیری است که فیلمهای باشوغریبهای کوچک، بچههای آسمان، دونده، رنگ خدا، زیرنورماه و... تا کنون طی کردهاند و موفق شدهاند.
برای حضور فیلمهای سینمای ایران در بازارهای بینالمللی تقریبا تنها راهی که تعریف شده همین جشنوارهها است که در اقصی نقاط دنیا برپا میشوند. مسیر دیگر، تولید فیلمهای مشترک با دیگر کشورها است که تجربه ما در این زمینه بسیار کم و ناچیز است.
کم توجهی به مقوله صادرات فیلم در قبل از انقلاب باعث تولید فیلمهایی شد مانند «گل پری جون» یا «قیصر» که بسیاری از آنها به هیچ وجه نتوانستند پا از این مملکت بیرون بگذارند و صادراتی شوند. در بعد از انقلاب نیز به دلیل کم توجهی برخی مسئولان، این قصه غم انگیز تکرار شد و تا بدانجا پیش رفت که برخی از تهیه کنندگان سینمای ایران برای جلب مشتریهای داخلی اقدام به بازسازی برخی فیلمهای قبل از انقلاب کردند.
عدم توجه به صادرات فیلم و سریال یعنی افتادن در دور باطلی که سالها است شاهد آن هستیم؛ به عنوان مثال این سینماگر فریاد برمیآورد که دولت باید به من پول بدهد تا فیلم بسازم، آن سینماگر از مافیای اکران سخن میگوید، سینماگر دیگری در خانه سینما را گل میگیرد و... .
به راستی اگر این سینماگران فیلمهای صادراتی داشتند و مشتریهایی اروپایی، آمریکایی، آفریقایی و آسیایی پای فیلم آنها نشسته بود بازهم سینماگری بود که از فقر و نداری و بیکاری بنالد؟ آیا سینماگری بود که دنبال رانت و پول باد آورده باشد برای فیلمسازی؟ آیا نیاز بود برخی نهادها پول بیتالمال را بدهند دست برخی فیلمسازان به بهانه فیلم سازی؟ در صنعت سینمای صادراتی که یک فیلم آن مانند «تایتانیک» دو میلیارد دلار فروش دارد چه نیازی است به دولت و پول بیتالمال و رانت و لذا در گام دوم انقلاب و در عرصه فرهنگ و هنر نیازمند صادرات فیلم و سریال هستیم.
حضرت فردوسی شعری دارد با این مضمون: فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مُشک و زعنبر سرشته نبود / به داد و دَهش یافت این نیکویی/ تو داد و دهش کن فریدون تویی. ایشان در این شعر به صراحت توضیح می دهد که برای «فریدون شدن» باید «داد و ستد» کرد. این درسی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته آن را به خوبی دریافته و اجرایی کرده اند اما بسیاری از ما در ایران که صاحب این سخن هستیم هنوز در «داد و ستد» و تجارت و صادرات هزاران مشکل ریز و درشت داریم.
انتهای پیام/ 121