به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، شهید «صالح سالاری» چهارم مرداد ۱۳۴۱، در روستای ده زرد چاه حاجی از توابع شهرستان کهنوج به دنیا آمد.
وی تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۱، ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. صالح به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.
وی سرانجام در چهارم خرداد ۱۳۶۷، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال ۱۳۷۴، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در ادامه گزیدهای از وصیتنامه شهید «صالح سالاری» را مرور میکنیم:
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ. بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
به درستی که خداوند خریداری کرد از مومنین مال و جانشان و در عوض به آنها بهشت را ارزان داشت و مپندارید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه انها زنده و نزد خدای خدای خود روزی میخورند آری اینچنین است. معنی شهید شاهد، ناظر، آگاه، گواه، بلی این مقام یک شهید از نظر خداوند و قرآن کریم است.
با سلام به درگاه احدیت و نایب بر حقش آن حجت خدا بر مردم خمینی بتشکن، دل بر این دنیا نبندید، زیرا این دنیا فنا دارد، یک بازیچه است، لهو است، زود گذر است.
هدف من برای رضا خداست، تنها برای او، چون که بازگشت مان به سوی اوست، انا لله و انا الیه راجعون. اگر آن زمان عده زیادی نبودند که جواب هل من ناصرا ینصرنی حسین (ع) را بدهند، اما در این زمان ملتی بپا خواستهاند به توفیق خداوند و جواب خمینی را لبیک گفتهاند ان الله معنا همانا الله با ماست.
وصیتم به تمام کسانی که این وصیت را میشنوند (این است که) دنباله رو خون حسین و شهدا اسلام باشید.
وصیتم به پدر و مادرم: سلام بر شما ای پدر و مادری که مدتها در پرورش و تربیت من رنج و زحمات متحمل شدهاید از شما پوزش ابدیت دارم، زیرا وظیفهی خود را در اسلام درک کردهاید مادرم، زیرا من از علی اکبر و علی اصغر و طفلهای مسلم و سایر برادران عزیزتر نیستم و برای من گریه و غضه نخورید که دشمنان و منافقان و کور دلان ضعف شما را شادی خود قرار میدهند.
خواهش دارم که در همه حال به یاد خدا باشید شما را به خدای بزرگ میسپارم، خداحافظ برادران و خواهران، در نگهداری شعیب بکوشید، خداوند حفظتان کند، همسرم را دعای فراوان میرسانم امیدوارم که همچنان زینب سرافراز و شاد باشید و نگرانی نداشته باشید، خلاصه اگر ناراحتی از ما دارید ما را حلال کنید.
خداحافظ پدر و مادرم در صورتی که خداوند ببخشد ما را در قیامت یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد، در ضمن مادرم آرزوی من شهادت بود که آنرا سعادت میدانم.
خدایا ما را قدردان نعمت خودت بدان مادرم شما شاید ندانید که من چقدر عاشق شهادت بودم تا اینکه خداوند نصیبم کرد و معلوم نیست که جنازهی من به دست شما برسد یا نرسد، زیرا اسیر بودن هست مفقودالاثر است یا امکان دارد که دشمن جنازههای ما را خاک کند.
انتهای پیام/