گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سینمای کودک و نوجوان به دلیل فراوانی مخاطب و جایگاه آن میتواند نقش مهمی در ارتقاء صنعت سینما ایفا کند. مهمتر از این موضوع، اهمیت این گونهی سینمایی در تربیت و جهتدهی بخش وسیعی از جمعیت جامعه است.
گذشته از این، خطر اضمحلال فرهنگ که نتیجه ولنگاری و تهاجم فرهنگی است، نسلی را تهدید میکند که قرار است سکاندار فرادی انقلاب اسلامی باشد. همه این موارد سبب میشود که فکری به حال این سینمای تقریبا فراموششده کنیم تا مثل بسیاری از کشورهای دیگر واردکننده صرف کلاهای فرهنگی نباشیم.
نباید اجازه دهیم سینمای کودک و نوجوان مثل اسباببازی و پوشاک از جاهایی بیاید که روزگاری جنگ را به ملت تحمیل کردند یا از حامیان آن بودند. کسانی که امروز ما را از هر لحاظ تحریم کردند در بعد فرهنگی طور دیگری سیاستگذاری و عمل میکنند. آنها نه تنها ما را به لحاظ فرهنگی تحریم نمیکنند که به هر بهانهای به برخی فیلمهای ما جایزه میدهند و آثار فیلمسازان ایرانی را با فراغ بال در جشنوارههای رنگارنگ خود میپذیرند. انیمیشنهای قدرتمندشان را روانه کشور ما میکنند که حقیقتا حیرتانگیز و رشک برانگیز است تا آنجا که حتی هنرمند ایرانی را مرعوب خود میکنند.
بنا به اعتراف مدیران فرهنگی و ادعای هنرمندان کشور در بعد نیروی انسانی مستعد کارآمد و بعد سختافزاری و نرمآفزاری مشکلی نداریم و میتوانیم آثار ارزشمندی خلق کنیم که با انیمیشنها بزرگ دنیا رقابت کنند. اما نکته مبهم ماجرا در این جا نهفته است که چرا از این ظرفیت توانایی استفاده نمیکنیم تا هم از تولیدات بیگانه بینیاز شویم و هم خوراک فکری فرزندانمان را تامین کنیم. حتی اگر از بحث اهمیت انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی به کودکان بگذریم، اصحاب فرهنگی کشور ما باید به اتکاء ابزار فرهنگی خود از مرزهای تاریخی و فرهنگیشان که در دنیا بینظیر است، صیانت کنند.
کودکان ما به اقتضای سن و سالشان و ذهنیت خیالپردازشان به دنبال قهرمانی میگردند که با آن همذاتپنداری کرده و آن را الگوی خود قرار دهند. متاسفانه آنها قهرمانان بزرگ خود را از شخصیتهای تکبُعدی، پوشالی اما به شدت جذاب فیلمهای هالیوودی میگیرند. خالقان این آثار هدفی جز استثمار روحی کودکان دیگر کشورها ندارند تا در آنها حس حقارت پدید آورده و آمریکا را مهد قهرمانان بزرگ جا بیاندازند. آیا ادبیات غنی، اسطورها و افسانههای بیشمار و خیل قهرمانان داستانی و واقعی نمیتواند فیلمهای ما را به لحاظ قصه تامین کند که فیلمنامهنویسان و کارگردانان سراغ آنها نمیروند. تجربه ساخت آثاری چون «شاهزاده روم»، «فیلشاه» و «فهرست مقدس» اثبات کرد که سینمای کودک نیز میتواند در گیشه به موفقیت چشمگیری برسد و مخاطبان بسیاری را به سالنهای سینما بکشاند.
فیلمهای فوق نه تنها به لحاظ ساختاری چیزی از مشابه غربی خود کم ندارند که به لحاظ مضمون در مرتبه بالاتری قرار دارند. این آثار ثابت کردند که میتوان مفاهیم عمیق قرآنی را بدور از شعارزدگی و سادهترین شکل ممکن و در عین حال با بهرهگیری از استانداردهای جهانی سینما به کودکان و نوجوانان ارائه کرد. البته این انتظار به جایی نیست که همه آثار تولید شده باید حاوی مفاهیم قرآنی، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باشند. داستانهای شاهنامه، حکایات و ادبیات فُلکلوریک ما قابلیت فروانی برای تبدیل شدن به فیلم کودک را دارند.
همچنین ورود به مسائل اجتماعی مرتبط با کودک نیز از مضامین مغفول مانده در این حوزه است. اگر در کودک امروز روحیه خودباوری، استقلالطلبی، عدماعتماد به بیگانه و در عین حال اعتماد به نفس ایجاد و تقویت نشود، قطعا جوان فردا نخواهد توانست مسئولیتهای بزرگی را به عهده بگیرد. یکی از مهمترین راهکارهایی که میتواند در این زمینه مثمر ثمر باشد تولید فیلم است.
مسئولان سازمان سینمایی بیش از هر گونه سینمایی باید به سینمای کودک و نوجوان توجه ویژه داشته باشند و روی این حوزه سرمایهگذاری کنند. حمایت از کارگردانان سینمای کودک و نوجوان چه در بخش تولید و چه پس از تولید و اکران و نمایش خانگی میتواند تضمینی باشد برای ورود کارگردانان بهنامی که انرژی خود را صرف ساخت آثاری میکنند که عایدی چندانی به لحاظ فرهنگی برای کشور ندارد.
سینمای کودک مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده و به اتکاء نیروهای کارآمد خود میتواند قلههای بلندی را فتح کند که ممکن است در وهله اول دشوار به نظر برسد. ما میتوانیم در سطح ملی، منطقهای و حتی جهانی در حوزه سینمای کودک و نوجوان حرفی برای گفتن داشته باشیم. لازمه این امر اراده جمعی و تصمیمگیریهای درست و برنامهریزیهای دقیقی است که باید انجام شود.
انتهای پیام/ 161