گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: طی ۳۸ سال گذشته نام شهید «حسین ادبیان» کمتر به گوش رسیده است. در حالی که این شهید بزرگوار جزو کسانی بود که در دل ارتش رژیم پهلوی به ترویج آرمانهای انقلاب و سخنان امام خمینی (ره) پرداخت. مریم ادبیان خواهر این شهید بزرگوار در این خصوص گفت «از آنجایی که حسین فعالیتهای انقلابی داشت، او را به مریوان تبعید کردند. او تصویر امام را همیشه همراه خود داشت. مادرم میترسید که این موضوع لو برود و بلایی سر حسین بیاورند. به همین خاطر عکس امام (ره) را میان لباسهای حسین پنهان میکرد. مدتی را نیز او در بند رژیم پهلوی بود و در ۲۱ بهمن ۵۷ آزاد شد. طبق اسناد به دست آمده، نام وی در لیست اعدامیها بود.» فعالیتهای شهید ادبیان تا زمان پیروزی انقلاب ختم نمیشود و پس از آن برای حفظ انقلاب اسلامی تلاش کرد و برای تحقق این امر به غرب کشور رفت.
برای آشنایی بیشتر با شهید «حسین ادبیان» خبرنگار ما به گفتوگو با مریم و معصومه ادبیان خواهران این شهید بزرگوار پرداخت که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
نام برادرم در لیست اعدام ساواک بود
دفاعپرس: تقید به مذهب نزد برادرتان چه جایگاهی داشت؟
مریم ادبیان: حسین وقت اذان مغرب به دنیا آمد. پدرم به زیر آسمان رفت و دعا کرد که اگر این فرزند در راه اسلام قدم خواهد گذاشت، خدا نگهش دارد. در دوران نوجوانی، عاشق امام حسن (ع) شد. پولهایش را پس انداز میکرد تا در سالروز ولادت امام حسن (ع) شیرینی پخش کند.
دلش میخواست به کشور خدمت کند، به همین خاطر وارد ارتش شد، اما از آن جایی که دوران طاغوت بود، کمی نسبت به این کار شک داشت. به همین خاطر استخاره گرفت. در استخارهاش آمد «اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ». با جواب این استخاره وارد ارتش شد. در دورانی که در ارتش خدمت میکرد به خاطر فعالیتهای انقلابیاش تبعید شد.
حماسه آزادسازی تنگه حاجیان
دفاعپرس: در خصوص فعالیتهای شهید در غرب کشور برایمان بگویید.
مریم ادبیان: پس از پیروزی انقلاب به همراه شهید چمران و صیاد شیرازی برای نجات پاوه از دست ضدانقلاب، به آنجا رفت. برادرم و نیروهایش نقش مهمی در آزادسازی تنگه حاجیان داشتند. سردار اکبر شاهویسی در کتاب «بر بلندای کورک» در خصوص نقش شهید ادبیان در آزادسازی این تنگه نوشته است «تنگه حاجیان، نقطه حساسی در جناح چپ جبهه بازی دراز بود. بنا بر این برای برقراری امنیت و آزادسازی تنگه حاجیان، یک عملیات مشترک با تیپ مستقر در گیلانغرب طرح ریزی کردیم. آنجا نیروهای برادر شفیعی و نیروهای شهید ادبیان و عشایر کلهر و گردان پیاده امید، در تصرف تنگه حاجیان فعالیت چشم گیری کردند.» بعد از اینکه برادرم و نیروهایش این حماسه را آفریدند، از سوی ارتش یک درجه نظامی به حسین دادند که او نپذیرفت و گفت که من برای یک درجه این کار را انجام ندادم. برای تشویقی یک دیدار با امام خمینی (ره) و یک حج تمتع به وی هدیه دادند.
حسین دشمن را خسته کرده بود/ برای سرش جایزه گذاشته بودند
دفاعپرس: در سرکوب دموکراتها شهید چقدر نقش داشت؟
مریم ادبیان: حسین حضور فعالی در سرکوب دموکراتها داشت. آنها هم در مقابل اعلام کرده بودند که چوبهدار برای او آماده کردهاند. برادرم از این تهدیدها نمیترسید. در دورانی که رژیم بعث قصد داشت از غرب کشور به ما حمله کند، او با اجرای طرحهای مختلف مانع این امر شد. برادرم نیروهای بعثی را خسته کرده بود تا آنجایی که صدام برای سرش جایزه گذاشته بود. وقتی هم که حسین شهید شد، خبر کشته شدنش را اعلام کردند و آن را یک دستاورد برای خودشان دانستند.
دفاعپرس: پس از شهادت شهید ادبیان اعلام شد که محاصره وی و نیروهایش از سوی رژیم بعث، توطئه بنی صدر بوده است. آیا این امر حقیقت دارد؟
معصومه ادبیان: بنی صدر برای کاستن قدرت نیروی ارتش در غرب کشور، ابتدا صیاد شیرازی را به تهران منتقل و سپس دستور مرگ برادرم را صادر کرد. بنی صدر خائن دستور داد تا برادرم و نیروهایش تحت امرش برای انجام عملیاتی به قلههای بازی دراز منتقل شوند. از سوی دیگر منطقه حضور حسین و نیروهایش را به دشمن خبر داد. بعد از انتشار خبر مفقودی برادرم، سازمان مدرسین حوزه علمیه قم اطلاعیهای داد و در آن بنی صدر را عامل شهادت حسین ادبیان و نیروهایش دانست و از سوی دیگر اعلام کرد که بنیصدر و ایادیاش این کار را کردند تا یک نیروی حزب الهی حذف شود. پس از شهادت حسین، رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه شهادت وی را تسلیت گفتند.
دفاعپرس: دوران چشمانتظاری چطور گذشت؟
معصومه ادبیان: حسین و نیروهایش با توطئه بنی صدر در ارتفاعات بازی دراز به شهادت رسیدند. به ما خبر قطعی از شهادتش ندادند. احتمال اسارت هم وجود داشت. گاهی آنقدر دلتنگی و بیخبری ما را اذیت میکرد که دعا میکردیم فقط یک خبر کوچک از او بشنویم. بعد از آزادی اسرا یقین پیدا کردیم که او شهید شده است.
چشمانتظاری برای هیچ کس آسان نیست. سالها منتظر ماندیم تا برگردد و با در آغوش گرفتن پیکرش تمام بغض ۳۸ سالهمان بترکد. خبر بازگشت پیکر حسین را هنوز به مادرم ندادهایم. تا این چشم انتظاری او را اذیت نکند. در دوران مفقودی برادرم، همرزمانش به منزلمان میآمدند و از رشادتهایش برای مادرم میگفتند تا قلبش آرام بگیرد.
تا وقتی یک سرباز در خاک کشورمان است، ازدواج نمیکنم
دفاعپرس: برادرتان ازدواج نکرده بود؟
مریم ادبیان: مادر و پدرم دوست داشتند که حسین را در رخت دامادی ببینند، اما او نمیپذیرفت و میگفت: «تا وقتی حتی یک سرباز در خاک کشورمان باشد، من ازدواج نمیکنم.» هنگام شهادت برادرم مجرد بود.
دفاعپرس: چرا نام و یاد شهید حسین ادبیان در اذهان مردم گمنام مانده است؟
مریم ادبیان: کم کاری از ما بوده است. ما کمتر از این شهید گفتهایم. در خانواده و شهر کرمانشاه این شهید معرفی شده است، اما در سطح کشور کمتر کسی او را میشناسد. کتابی از شهید بهزودی منتشر خواهد شد که امیدوارم با انتشار این کتاب تا حدی دینمان را نسبت به شهید ادا کنیم.
انتهای پیام/ ۱۳۱