به گزارش دفاعپرس از یزد، شهید «مجید فلاحزاده» شهریور سال 1348 متولد شد و تا مقطع راهنمایی ادامه تحصیل داد؛ اما مدرسه را رها کرده و به سوی جبهه رفت.
مجید از خلق و خوی خوبی برخوردار بود و به نماز و روزه بسیار اهمیت میداد. در نماز جماعت و بسیاری از اجتماعات بزرگ شرکت میکرد و از سوی دیگر ورزش و مسابقات دو را نیز رها نمیکرد.
پس از اولین حضور در جبهه مدت کوتاهی به مرخصی آمد و چند روزی را در کنار خانواده بود. مجید دوباره آهنگ جبهه کرد و این بار در روز 22 بهمن سال 64 در جزیره ام الرصاص در عملیات والفجر هشت به وسیله جنگندههای عراقی مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکر پاکش در منطقه بر جای ماند.
پیکر شهید مجید فلاحزاده بعد از 10 سال تفحص شد و بر دوش مردم شهر ابرکوه تشییع و در بهشت زهرای ابرکوه به خاک سپرده شد.
شهید «محمدرضا محمدی» نیز متولد شهریور است و در روستای هک در چند کیلومتری جنوب شهرستان ابرکوه به دنیا آمد. او دوران ابتدایی را در روستای محل تولدش گذارند و در کنار درس خواندن در کارهای کشاورزی پدرش را یاری می داد؛ مدت دو سال در مقطع راهنمایی تحصیل کرد و سپس درس را رها و برای انجام کار بنایی به شیراز رفت.
خدمت سربازی اش با جنگ تحمیلی مصادف شد؛ برادر شهید دو مرتبه به ملاقات او میرود؛ اما به علت حضور محمدرضا در جبهه، موفق به دیدار او نمیشود.
دو سال خدمت سربازی را در نیروی دریایی ارتش خدمت کرد و بعد از خدمت هم مدت چهار سال را با لباس بسیجی بود و حتی شبها با همان لباس میخوابید.
خانواده اش می گویند: «3 الی 4 ماه به جبهه میرفت و چند روزی را به مرخصی میآمد و دوباره به جبهه برمیگشت. تا چهار سال کارش همین بود و هر وقت که به او میگفتیم چرا ازدواج نمیکنی میگفت تا جنگ تمام نشود ازدواج نمیکنم.»
به گفته همرزمان محمدرضا «هر کجا که در خط مقدم میدانست چند روزی را در خط ماندگار هستند محوطهای را صاف میکرد و دور آن را گونی میچید و نمازخانه درست میکرد. بسیاری از شبها در خلوت در حال زمزمه مناجات و راز و نیاز با خداوند بود.»
در بیستمین روز از فروردین سال 66 زمانی که شلمچه با گلهای شقایق خود را آراسته بود؛ محمدرضا به شهادت رسید.
انتهای پیام/