گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ همواره ورود به واقعه عاشورا برای هنرمندان یک دغذعه بوده تا با طبعآزمایی در این حوزه، اثری خلق کنند. از تابلوی عصر عاشورای «محمود فرشچیان» گرفته تا روز واقعه «بهرام بیضایی» همه بهانهای بودند تا به قدر همت خود گوشهای از واقعه کربلا را منعکس کنند.
اما واقعه عاشورا به علت عظمت آنچه در بعد مصائبی که بر اهل بیت (علیهمالسلام) وارد شد و چه از بعد قساوت اشقیاء و چه از بعد معنایی، عرصه خطرآفرینی است که هر کسی در خود این قدرت را نمیبیند تا وارد این موضوع شود. شاید اگر هنرمندان سعی داشته باشند نگاه خود را تغییر دهند و از پرداخت مستقیم به این واقعه پرهیز کنند، بتوانیم شاهد خلق آثار متعددی باشیم.
رمز ماندگاری اثر مهمی چون «روز واقعه» در همین نکته نهفته است که بیضایی در اثر خود سعی کرده با خلق شخصیتی چون «شبلی» که در فیلم «عبدالله» خوانده میشود، خود را به واقعه کربلا نزدیک و بعد دریافتهای خود را با مخاطب به اشتراک بگذارد.
«علی رجایی» نویسنده و کارگردان تئاتر، با نگارش نمایشنامه «مجلسنامهخوانی شب هزار و دوم» یا «شب مردمان تاریک» که این شبها در تماشاخانه سرو خوانش میشود، چنین رویهای را پیش گرفته است. صرف نظر از همه نقاط قوت و ضعف این نمایشنامه، متن قابل تاملی است. رجایی با قرار دادن شهرزاد قصهگو به عنوان شخصیت اصلی و محوری متن ـ که برای همه نامآشناست ـ ما را به واقعه عاشورا میبرد.
همسر شهرزاد در پایان هزار و یکمین شب قصهگویی وی از او میخواهد داستان دیگری روایت کند؛ شهرزاد در ابتدا نمیپذیرد اما وقتی با اصرار شاه مواجه میشود، با نقل روایت شام و شهادت حضرت رقیه (س) سری به عاشورا و شهادت امام حسین (ع) نیز میزند تا هزار و دومین شب را نیز به صبح برساند. شهرزاد پس از پایان روایتش، از شدت تاثر از واقعهای که نقل کرده جان میدهد. «مجلسنامهخوانی شب هزار و دوم» از این منظر اثر قابل اعتنایی است که میتوان درباره آن گفتوگو کرد.
نمایشنامه از ریتم قابل قبولی برخوردار است و به خوبی توانسته از فضاهای افسانهگون شهرزاد به واقعه عاشورا نقب بزند و به تعبیری این حادثه عظیم را به خوبی روایت کند. هر چند دیالوگهای اثر، کمی ثقیل و دیریاب هستند و با تعدد شخصیتها مواجه نیستیم، اما نویسنده توانسته با همین دیالوگها و شخصیتهای معدود، بار خود را به منزل برساند.
همچنین نویسنده در این اثر مدعی نیست که قصد دارد مقتلخوانی کند تا خود و مخاطب را در مورد موثق بودن یا نبودن اثر دچار شک و شبهه کند. رجایی تنها گوشهای محدود از اصل واقعه را که همگی بارها و بارها آن را شنیدهایم، در اثر خود آورده است. متن نمایشنامه «مجلسنامهخوانی شب هزار و دوم» را از یک سو باید زبان حال حضرت رقیه (س) بدانیم که یکی از شاهدان عاشوراست. زبان حال به دلیل اینکه منعکسکننده حالت درونی شخصیتهای عاشوراست نه بیانکننده واقعه، میتواند محملی باشد برای داستانپردازی و ورود به واقعه کربلا. در زبان حال نباید سراغ اسناد و منابع رفت، هر چند آن نیز نباید بستری شود برای طرح شبههافکنیها و تحریفات. بخشی از کاستیهایی که در اجراخوانی دیده میشود، روی صحنه مرتفع خواهد شد. «مجلسنامهخوانی شب هزار و دوم» بیش از آنکه متکی به کلام باشد، متکی به اجراست.
به هر حال «مجلسنامهخوانی شب هزار و دوم» در فقر مطلق عرصه آثار عاشورایی یک اقدام مثبت و قابل تقدیر است که باید مورد حمایت متولیان امر قرار گرفته و شرایطی ایجاد شود تا این اثر روی صحنه اجرا شود.
انتهای پیام/ 161