به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، روزهای محرم در جبهه اوج دلدادگی رزمندهها به خدا بود. با اینکه ذکر یا حسین از لب و فکر کربلا از ذهن رزمندهها جدا نمیشد، اما محرم بهانهای بود برای یادآوری بیشتر قیام عاشورا. رزمندهها در حسینیهها و گاه در سنگرها و مقرها از هر فرصتی برای برپا داشتن عزاداری استفاده میکردند. آرزوها برای شهادت در این ماه رنگ و بویی دیگر میگرفت، انگار رزمندهها مشتاقانهتر آغوش خود را برای شهادت باز کرده بودند. هرکسی دوست داشت تا شهادت در این ماه نصیبش شود. آرزویی که برای برخی به وقوع میپیوست و آنان را همراه با اصحاب امام حسین (ع) بر سر یک سفره مینشاند.
شور حسینیه حاج همت در ایام محرم
رضا رضاییمجد از رزمندگان دوران دفاع مقدس درباره حال و هوای محرم در جبههها اظهار داشت: مداحی با مضامین عاشورایی در طول سال در جبهه انجام میشد، اما در محرم مداحیها رنگ و بوی متفاوتی داشت.
سبکهای مداحی در زمان دفاع مقدس منحصر به فرد بود، سبکهای سنتی بسیار زیبا و جانسوز بود که در نهایت با روحیه دادن به رزمندگان به حماسه آفرینی منجر میشد، اما امروز سبکهای مداحی کمی متفاوت شده است.
در پادگان دوکوهه در ایام محرم رزمندگان از گردانها و گروهانها پرچم به دست و ذکرگویان به سمت حسینیه شهید حاج ابراهیم همت حرکت میکردند که صحنه بسیار زیبایی رقم میخورد.
در زمانهایی غیر از ایام محرم و صفر رزمندگان غذاهای خود را در سنگرها و اتاقهای خودشان در گردان میل میکردند، اما در ایام محرم و صفر در زمان دفاع مقدس نذری به این شکل بود که رزمندگان در ردههای مختلف سفرههایی را در محوطه گردانها پهن میکردند و به صورت جمعی غذا میل میکردند.
سینه زنان عاشق
جعفر طهماسبی نیز از رزمندگان لشکر 20 سیدالشهدا نیز در اینباره گفته است: معمولا محرمها جبهه تعطیل بود. حداقل رزمندههای تهرانی در جبههها بند نمیشدند.
محرم سال 63 بود و ما پادگان ابوذر بودیم. از تیپ سید الشهدا علیه السلام فقط بچههای تخریب، اطلاعات عملیات و طرح عملیات در پادگان و بقیه بچهها در جنوب بودند. بچههای تیپ نبی اکرم (ص) و نیروهای ارتش هم در پادگان مستقر بودند.
با هر ترفندی بود در مراسمها با کمک دوستان به میکروفون میرسیدیم. مراسم عزاداری ظهر عاشورا در حسینیه قدس پادگان برگزار میشد. زودتر از من شهید حاج قاسم اصغری و محمد غلامعلی رفتند حسینیه تا مقدمات مراسم را مهیا کنند.
من هم با فاصله از رفتن آنها وارد حسینیه شدم. تقریبا آخرهای منبر حاج آقا بود، از در که وارد شدم یک نگاهی به اطراف منبر انداختم. دیدم چند نفر کاغذ به دست نشستهاند. من هم خودم را پای منبر رساندم و همینکه حاج آقا والسلام را گفت میکروفون را برداشت به من داد و من هم بدون معطلی شروع به خواندن کردم. حسنیه قدس پر از جمعیت بود، همه با لباس خاکی و با اشتیاق سینه میزدند.
انتهای پیام/ 141