گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهید حبیب لکزایی فعالیتهایش را از مبارزه علیه رژیم پهلوی آغاز کرد. او در سنین نوجوانی همراه با پدرش به مبارزه پرداخت. این گام کوچکی بود برای برداشتن گامها بزرگتر. حبیب لکزایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی گام اصلی فعالیتهایش را در راستای محرومیتزدایی از استان سیستان و بلوچستان برداشت. در این راستا نیز فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام داد. به منظور جهت دادن به فعالیتهایش وارد سپاه پاسداران شد. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، به جبهه رفت، اما به اصرار فرماندهان به زابل بازگشت و به جهت نفوذش در میان مردم و شناخت منطقه، به اعزام نیرو پرداخت.
با این وجود دلش در جبهه بود و در برخی عملیاتها شرکت میکرد. او در سال ۶۷ در منطقه شلمچه به شدت مجروح شد و به مدت چهار روز بیهوش بود و سرانجام افتخار جانبازی را کسب کرد. حبیب لکزایی بیش از ۶۳ ترکش در ناحیه سر، گردن، چشم، قفسه سینه و دیگر جاهای بدنش به یادگار داشت. وی این ترکشها را نعمتهای خداوند میدانست.
سردار شهید حبیب لکزایی در طول خدمت خود مسئولیتهای زیادی از تکتیراندازی گردانها، مسئولیت بسیج تا معاون هماهنگکننده منطقه مقاومت سیستان و بلوچستان را پذیرفت. وی سرانجام در ۲۵ مهر ۱۳۹۱، مصادف با سومین سالگرد شهادت شهید نورعلی شوشتری و شهید رجبعلی محمدزاده، حین ماموریت در لباس سپاه پاسداران و با سمت جانشینی فرمانده منطقه مقاومت و جانشین فرمانده سپاه سلمان، به شهادت رسید.
متن بالا مروری بر زندگی سردار شهید «حبیب لکزایی» بود. به مناسبت سالروز شهادت این سردار سرافراز خبرنگار ما به گفتوگو با سلمان لکزایی فرزند این شهید بزرگوار پرداخت. در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید.
توجه شهید به فعالیتهای فرهنگی
سلمان لکزایی در خصوص فعالیتهای فرهنگی پدر شهیدش اظهار داشت: پدرم ریاست هیات مدیره موسسه خیریه امدادگران عاشورا در استان سیستان و بلوچستان را بر عهده داشت. این موسسه با حضور جمعی از خیرین و پزشکان تشکیل شده بود تا به افراد سرطانی و بیبضاعت کمک کند.
وی با اشاره به کتاب «امام مهدی (عج) در صحاح سته اهل سنت» گفت: شهید لکزایی در راستای فعالیتهای فرهنگی و ایجاد وحدت در منطقه، سفارش داد تا از این کتاب ۱۱۰ هزار نسخه به چاپ برسانند. این کتاب در میان اقشار مختلف مردم توزیع شد. هیچ یک از مردم سیستان و بلوچستان نتوانستند اشکالی از این کتاب بگیرند.
فرزند شهید حبیب لکزایی در خصوص فعالیتهای شهید در ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بیان کرد: شهید لکزایی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان بود. وی برای احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر یک نگاه ویژهای داشت. همچنین نشستهای پرباری با دانشگاههیان، کارمندان ادارات، ائمه جمعه و مراکز مختلف برگزار میکرد. با این کار رونق خاصی به این ستاد بخشید تا آنجایی که سیستان و بلوچستان در این زمینه مقام سوم را در کشور کسب کرد.
ایجاد وحدت و امنیت هدف والای شهید لکزایی بود
لکزایی افزود: ایجاد وحدت و امنیت یکی از اهداف والای شهید لکزایی در سیستان و بلوچستان بود. هیچ گاه بین اهل تشیع و تسنن فرقی نمیگذاشت. در جلسهای یکی از کارمندان خطاب به شهید گفت که میخواهیم ۱۰ خانه به محرومان اختصاص دهم چند خانه را به شیعه و چند خانه را به اهل تسنن اختصاص دهیم. پدرم ناراحت شد و گفت «محروم شیعه و سنی ندارد. به هر کسی که نیازمند است، خانهها را تحویل دهید.»
فرزند شهید لکزایی با اشاره به دیدارهای شهید با خانواده شهدا، اظهار کرد: شهید لکزایی پدری دلسوز برای مردم سیستان و بلوچستان بود. وی مصمم به دیدار با خانواده شهدا بود. پدر شهیدی در استان نیست که پدر دست و پیشانی او را نبوسیده باشد. در یکی از دیدارها من نیز حضور داشتم، پدر شهید اذعان کرد که سردار آنقدر که شما به من احترام میگذارید، فرزندان خودم نمیگذارند. پدرم در دیدارهایش با خانواده شهدا، یک قاب عکس مزین به تصویر رهبر معظم انقلاب اسلامی را به آنها هدیه میداد.
محبوبیت پدرم به خاطر درجه و سمتاش نبود
وی بیان کرد: سیستان و بلوچستان یک مدیریت خاصی میخواهد که تنشی به هیچ قوم و مذهبی وارد نشود. شهید لکزایی به عنوان یک مدیر توانمند بومی این مسئولیت را به خوبی انجام داد. درجه و سمت شهید باعث محبوبیتش در میان مردم سیستان و بلوچستان نشد، بلکه اخلاص، تقوا و احترام به همه اقوام و مذاهب بود که باعث شد او در دل مردم جای بگیرد.
لکزایی تصریح کرد: در مراسم سالگرد شهید در منطقه بلوچستان مردم اهل سنت به صورت خودجوش و بدون بودجه و جهتدهی دستگاههای دولتی، مراسم یادواره برای شهید برگزار میکنند. تمام این امور برگرفته از علاقه مردم به این شهید بزرگوار است.
توصیه پدرانه
وی با اشاره به توصیههای شهید، گفت: پدرم همیشه توصیه میکرد که قبل از شروع هر کاری ببینید که آیا آن کار برای رضای خدا و مورد قبول ولایت فقیه هست یا نه. اگر کار برای رضای خدا نیست تحت هیچ شرایطی آن را انجام ندهید.
پسر شهید لکزایی با بیان این که پدرم در پیشبرد اهداف انقلاب سنگ تمام گذاشت، افزود: پدرم صبر زیادی داشت. در حادثه تاسوکی (که عبدالمالک ریگی مسافران بیگناه یک اتوبوس را به جرم شیعه بودن کشت) پسر و داماد شهید لکزایی در میان شهدا بودند. پدرم و نیروهایش اولین کسانی بودند که به محل حادثه رسیدند. یک نفر به پدرم خبر داد که پسر و داماد شما هم در میان شهدا هستند، آنها را چه کار کنیم. شهید گفت «همه این شهدا و مجروحان فرزندان من هستند. پیکر پسر و داماد من را هم همچون دیگر شهدا جمع کنید.» برادرم ابتدا مجروح شده بود و سپس در مسیر بیمارستان به شهادت رسید. او در آن لحظه بر سر بالین پسر خودش هم نرسید برود.
وی با اشاره به توجه شهید به قشر دانش آموز، گفت: پدرم به آموزش دانش آموزان بسیار اهمیت میداد. میگفت ما باید دانش آموزان را به گونهای تربیت کنیم که در آینده بتوانند به کشور و مردم خدمت کنند.
لکزایی اظهار کرد: از آنجایی که شهید لکزایی از سنین نوجوانی تا لحظه شهادت به دنبال محرومیت زدایی در سیستان و بلوچستان بود، یکی از کارهایی که در این راستا انجام میداد، اهمیت به اردوهای جهادی بود.
از نام و سمت پدرم سواستفاده نکردم
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چقدر از پدرتان الگو گرفتید، گفت: حدود ۲۰ سال است که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکنم. حدود ۱۴ سال از این دوران را با پدرم همکار بودم. در این مدت سعی کردم که در تشکیلات سپاه پاسداران برای وی زحمتی نداشته باشم و از نام و سمت ایشان استفاده نکنم. در سال ۷۹ من از سپاه اصفهان به سپاه سیستان و بلوچستان منتقل شدم. فرمانده وقت سپاه طی نامهای من را به معاونت آموزش مرکز استان منتقل کرد که من مخالفت کردم و گفتم که من را به دورترین نقطه سیستان و بلوچستان بفرستید. ابتدا تصور کردند که من با پدرم اختلاف دارم، اما گفتم نه. میخواهم در یک منطقه دور خدمت کنم تا اگر یکی از فرزندان کارکنان خواست انتقالی بگیرد، نگوید که فرزند سردار لکزایی در مرکز زابل خدمت میکند، چرا فرزند من باید به یک منطقه دور برود. من آن زمان به نیکشهر رفتم. نیکشهر تا زابل ۱۳ ساعت فاصله داشت.
پسر شهید لکزایی افزود: از رفتار و منش شهید به حد وسع و توانم الگوبرداری کردم. نیت ما کمک و خدمت به مردم است. هر قدر بتوانیم برای رضای خدا خدمت کنیم، کارمان ماندگار است.
انتهای پیام/ 131