گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: شعر کاری آفرینشی است و نمیتوان کار آفرینشی را سفارش داد. مثلا وقتی میخواهیم پوستر طراحی کنیم، روشش با شعر گفتن فرق میکند، ولی الان شما تمام فرهنگ دهخدا و فرهنگ معین را داخل کامپیوتر بارگذاری کن، کامپیوتر نمیتواند یک بیت شعر تحویل دهد. برای شعرپردازی نیاز به استعداد داریم، اگر عرصه شعر را ۱۰۰ پله در نظر بگیریم، پله اول، استعداد طرف است. اگر این پله را داشته باشیم مابقی پلهها را میتوانیم با تلاش عبور کنیم. این را امیر مهدی صفایی شاعر حوزه دفاع مقدس می گوید.
این شاعر در ادامه به خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس گفت: یک شاعر باید مطالعات علوم اجتماعی و روانشناسی داشته باشد، باید جامعه را مورد بررسی قرار دهد. باید علوم انسانی را بشناسد؛ یک شاعر به صرف اینکه بگوید من اشعار را بلدم، نمیتواند شاعر باشد. وقتی که به عنوان مثال اگر از بنده که در حوزه دفاع مقدس توانایی و سواد کافی برای سرودن شعر ندارم، بخواهند در این زمینه فعالیت کنم، نمیتوانم شاعر خوبی در این زمینه باشم لذا باید برای پرداختن به شعر دفاع مقدس در آن فضا زیست کرد. مثلا به یک مسیحی بگویند که در مورد نماز شعر بگویید، کسی که نماز نمیخواند نمیتواند در این کار موفق باشد.
صفایی اذعان کرد: بنده کتاب «جای خالی سروش» اثر دولتآبادی را خوانده بودم، آقای دولتآبادی مردی روستایی است، این کتاب در خصوص زندگی یک زن در روستاهای دور افتاده خراسان است، که دور تا دور این روستا هیچ شهری نیست. یک روستا با ۲۰ خانوار. در اوایل این داستان که شوهر این خانوم که مشخص نیست به چه دلیلی این خانم را ترک میکند و این خانم با سه فرزند میماند. دو پسر و یک دختر. شرور و قلدر که مدام با یکدیگر جنجال دارند و حالا این خانم مانده و این سه فرزند. این خانم برای امراش معاش با وجود اینکه نمیتواند از فرزندان خود غافل شود به سختی کار میکند و مجبور میشود دخترش را در سن ۱۴ سالگی شوهر دهد. این جای داستان درد کاملا احساس میشود. این زن و مرد داستان، میتواند هر زن و مرد جامعه ما باشد.
وی تصریح کرد: ما در حال حاضر ترانهسراهایی داریم که مرد هستند، اما از زبان خانم شعر مینویسند. این دلیل نمیشود که بگوییم این شاعر کار سفارشی قبول کرده است. یک اتفاقی افتاده، یک ارتباطی با درد و رنجی برقرار کرده که توانسته اینگونه شعر بسراید. به این گونه حالات زیست شاعرانه میگویند. خیلی از شعرا میگویند که قصیدههایم را زیستهام که این زیست هسته اولیه شعرهاست.
صفایی ادامه داد: لذا اگر من شاعر هیاتنرفتهباشم نمیتوانم شعر فرهنگی و مذهبی بگویم. مگر اینکه هر دو را دیده و لمس کرده باشم. اینها تضادی با هم ندارد، یک انسان مذهبی میتواند عاشق باشد و شعر عاشقانه بگوید، مگر مذهبیها عاشق نمیشوند؟! گاهی از من سوال میشود که چگونه با فلان مداح شعر مذهبی کار کردی و با فلان خواننده هم شعر عاشقانه؟ در حالی که ابوسعید ابوالخیر انتهای راه عاشقی را شهادت مینامد. در شعر حافظ مشاهده کردهایم که چه اندازه از عشق مینالد، اما چقدر بعد ایمانی و عرفانی دارد. بارها حافظ کلید واژه میدهد که شعر من از قرآن است.
این شاعر افزود: یکی از مشکلات ادبیات ما این است، مخصوصا از دهه ۷۰ به بعد، رسالت ادبیات این شد که همراه مردم باشد و یک قدم بالاتر از مردم حرفی برای گفتن داشته باشد و از زبان استفاده کند. زبان یک عنصر زایا و پویاست. یکی از لطمههایی شاعران امروزی زدهاند دقیقا همین مسئله است. مثلا وقتی میگوییم حافظ، فکر میکنیم که زمان حافظ هم همه مانند حافظ صحبت میکردند که الان ما هم به این زبان شعر بگوییم. نه، زمان حافظ شاید مردم شعر حافظ رو نمیفهمیدند.
صفایی گفت: ادبا شعر را دارای چهار رکن میدانند، موسیقی، عاطفی، زبان و صور خیال، شعر امروز فقط شده عاطفه. مخاطب امروز هم فقط عاطفه میپسندد؛ و شاعران امروزی به قدری کوتاه آمدهاند در مقابل عاطفه که کمر زبان شکسته و همه مخاطبان هم استقابل میکنند. کتاب شعری منتشر میشود که نه وزن دارد نه قافیه. چون جامعه یک جامعه افسرده است، شعرها هم رو به تاریکی رفته.
وی درباره روشنفکری دینی و مذهبی نیز اظهار کرد: از طرفی اینکه روشنفکر را غیر مذهبی قلمداد میکنیم، جایز نیست، اتفاقا روشنفکر یعنی کسی که فکرهای خوب و مثبت میکند. مثلا در دانشگاه، دانشجویان و برخی اساتید از من سوال میکنند که چرا جناح شما مشخص نیست، بنده هم در جواب میگویم که جناح خاصی ندارم و آنها میگویند که گاهی از امام علی (ع) شعر میخوانی، گاهی از امام حسین (ع) و گاهی هم عاشقانه و سیاسی! من تاکنون شعر سیاسی نگفتهام، اما شعر اجتماعی گفتهام. به تعبیر دوستان هر شعر اجتماعی، سیاسی تلقی میشود. ما مخاطب عام نداریم. مخصوصا در بحت عاشورا، اربعین و مسائل آیینی. در مسائل مذهبی تمام مردم مطرح هستند.
صفایی خاطرنشان کرد: استاد بنده خانم شیخ مونسی به نقل از استاد خودشان مرحوم سیدجعفر شهیدی که در مرکز دهخدا تدریس میکرد، میگفتند من کاری ندارم که شما مذهبی هستید یا نیستید یا اقلیت مذهبی هستید، اما برای رشته ادبیات باید روزی ۱۰ صفحه قرآن بخوانید. حتی شعر فروغ هم با آیات قرآن در هم تنیده است، اما کمتر کسی فروغ را میشناسد. بنده معتقدم که فروغ به قرآن توجه داشته، چون در شعرهایش از آیات قرآن بهره گرفته. در حالی که زندگی فروغ قبل از دوران انقلاب بوده و نیازی به حجاب و ظاهرسازی نداشته است.
وی گفت: به همان اندازه که افراد ضد دین میتوانند به دین ضربه بزنند، به همان اندازه و یا حتی بیشتر از آن هم، بچههای مذهبی میتوانند به دین ضربه بزنند. اگر مذهبیها به کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن یکی از بهترین کتابهای ماست، نگاه بیاندازند، بیشترین کنایههای حضرت امیر (ع) را خطاب به دینداران دینخرابکُن میبینند، کسانی که دین دارند، اما پشت پرده دین پنهان میشوند.
انتهای پیام/ 112