به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، به مناسبت میلاد پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص)، خط حزبالله در سخن هفتهی این شمارهی خود به الگوی برخورد ایشان با دشمنان و دوستان با توجه به بیانات رهبر انقلاب پرداخته است.
در بخشی از این متن چنین میخوانیم: «آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیئت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معاملهاش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست.» یکی از ساحتهایی که رفتار پیامبر (ص) میتواند برای جامعهی امروز ما و جهان اسلام، الگو باشد، رفتار سیاسی ایشان است. در یک نگاه کلی، رفتار و مشی سیاسی پیامبر (ص) مبتنی بر همان چیزی است که قرآن از آن تعبیر به «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» میکند.
از همان ابتدایی که حکومت پیامبر (ص) در جامعه نوپای مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر (ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود:
۱. دشمن اول، قبایل نیمه وحشی: که اطراف مدینه زندگی میکردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» ۸۰/۰۲/۲۸ پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانهی صلاح و هدایت بود، پیمان بست ... و بر عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری میکرد و پایدار بود.» ۸۰/۰۲/۲۸، اما آنهایی که شریر و غیرقابل اعتماد بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..»
۲. دشمن دوم، اشراف مکه و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور میکرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهمترینِ این تعرّضها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع اینگونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمیکرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر میکردند، ریشه کن کنند. جنگ اُحد و جنگهای متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر (ص) با این دشمنان، جنگ خندق بود و پس از آن، ماجرای صلح حدیبیه پیش آمد و پیامبر (ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار نقض عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.»
۳. دشمن سوم، یهودیها: یعنی بیگانگانِ نامطمئنی که علیالعجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمیداشتند... پیغمبر تا آنجایی که میتوانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بنیقینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمانها ماند. دستهی دوم، بنینضیر بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند.
انتهای پیام/ 112