گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرمآباد، «عبدالرضا گلمحمدی» در بخش چاپلق الیگودرز دیده به جهان گشود. وی با حضور در مدرسه کوچک روستا توانست تا پایان دوره ابتدایی تحصیلاتش را ادامه دهد، در همان روزها توانست با انجام کارهای سخت کشاورزی و دامداری همراه و همگام با خانواده باشد. چهره گشاده و لبهای خندان، او را محبوب دوستان و اطرافیان کرده بود و رفتار توأم با متانت و نرمی خاطرهای خوش از او در یادها به یادگار مینهاد.
با آغاز جنگ تحمیلی، قلب مهربانش از ددمنشی دشمن به ستوه آمد و در پی دفاع از حریم مقدس ایران اسلامی در سه مرحله به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد.
در سومین مرحله که به جبهه اعزام شد، در میان بسیجیان جان بر کف درحالی که از درد پایش رنج میکشید، حاضر به ماندن در محل استقرار گردان نشد و همراه با همراهانش به اردوی خداپرستان در عملیات والفجر 9 در منطقه حاج عمران پیوست.
آن روزها فرزند چهار ماههاش در انتظار آمدن پدر بود که خبر رسید قامت رعنای غلامرضا در میدان نبرد در 14 اسفند 1364 با اصابت تیر و ترکش دشمن به خون نشسته و روح ملکوتیاش به آسمان عروج کرده است.
قسمتی از وصیتنامه شهید «عبدالرضا گلمحمدی»:
آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید شوم. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند، روز بدبختی مسلمانان و [پیروزیِ] ابرقدرتهاست.
انتهای پیام/