به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب و کتابخوانی مطمئناً از وجوه مدنیت و شاخصههای تمدن است. رشد و گسترش فرهنگ کتابخوانی نیز مستلزم افزایش ناشران در حوزههای متنوع و متعددی است تا بتواند همه مخاطبان را اقناع کند. وجود سلایق مختلف فیذاته امری منفی تلقی نمیشود و چه بسا تلون سلایق سبب بروز گفتمانهای مختلف ـ و نه متضاد ـ منجر به ارتقای سواد فرهنگی جامعه شود. مهم این است که این تعداد ناشر قرار است چه کارکردی در راستای آینده فرهنگی کشور داشته باشد.
مشکل از اینجا آغاز میشود که در کشوری مثل ایران، با وجود قومیتها و خردهفرهنگهای متعدد، در کنار اهمیت حفظ، انتقال و گسترش مفاهیم انقلاب اسلامی ناشران تا چه میزان موفق عمل کردهاند. چه سنجهای برای ارزیابی میزان مطالعه وجود دارد و مهمتر از آنچه خوراک فکریای برای مخاطبان تولید شده است.
چرا برخی ناشران اساساً موقعیت استراتژیک ایران را درک نمیکنند و آثاری متضاد با ارزشهای اسلامی روانه بازار میکنند، برخی ناشران با هدف مقابله با این پدیده بدون داشتن نقشه راه آثاری تولید میکنند که با دفاع بد از انقلاب و انقلابیگری آب در آسیاب دیگران میریزند و در نهایت برخی از ناشران چنان خنثی عمل میکنند که عملاً بود و نبود انقلاب برایشان تفاوتی نمیکند.
آنها به هر حال ـ با هر نظام و حکومتی ـ راه خود را میروند. ناشران معدودی هستند که داعیه فرهنگی بودن را در شعار و عملکرد آنها میبینیم و حقیقتاً در خدمت ایران اسلامی هستند. این مسئله لزوماً به معنای این نیست که این ناشران تنها آثاری با مضامین دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تولید میکنند و طبیعی است که نباید چنین باشد. چراکه مخاطبان نیازمند تنوع مضمون و محتوا هستند. پرسش اصلی این نوشتار نه از ناشران که از مدیران حوزه کتاب است که با عدم سیاستگذاری خود فضایی را ایجاد کردهاند که هیچ وحدت رویهای را میان ناشران نمیبینیم.
اوضاع اسفبار نشر و مشکلات تهیه کاغذ، چاپ و توزیع در جای خود قابل بررسی است اما مسئله در این میان وضعیت نابسامان محتوای کتابهاست. انتشار رمانهای سخیف و مبتذل در پارهای موارد گوی سبقت را از آثار سیاهنمای سینمایی ربوده است. در حوزه اندیشه نیز با آثاری از نویسندگان غربی معلومالحالی روبهرو هستیم که در تضاد آشکار با اندیشههای ایرانی ـ اسلامی ماست. حال آنکه کمترین تلاشی برای نشر اندیشههای بزرگانی چون «علامه جعفری»، «علامه طباطبایی» و دیگر فرهیختگان علوم اسلامی نشده است.
متأسفانه فضا به گونهای شکل گرفته است که اگر کسی آثار علامه طباطبایی را مطالعه کند مرتجع تلقی شده ولی مطالعه اندیشههای فروید نشانه پیشرو بودن محسوب میشود. تأسفبارتر اینکه برخی ناشران با شعار آشنایی با اندیشه مخالف برای نقد آن عملاً مخالفان تفکران اسلامی را تبلیغ و بر کرسی مینشانند و کمترین گامی در جهت معرفی اندیشمندان ایرانی و اسلامی برنمیدارند. وقتی مدیران حوزه کتاب چنانکه انتظار میرود به وظیفه خود عمل نمیکنند و ناشران عموماً بهصورت جزایر پراکنده عمل میکنند ـ آنقدر که توان حل مشکلات خود را ندارند ـ با چنین وضیعت آشفتهای روبهرو هستیم.
راه برونرفت از این اوضاع و حرکت در مسیرگام دوم انقلاب که اساس آن، تحقیق و پژوهش و تولید علم است، ایجاد وحدت و یکپارچگی در عین تعدد آرا و اندیشه است. نیل به پیشرفت و تحقق تمدن نوین اسلامی در گرو انسجام فعالان حوزه نشر است و در غیر این صورت رسیدن به جایگاه مورد نظر اگر غیرممکن باشد، با دشواری محقق خواهد شد.
انتهای پیام/ 161