به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، ترور ناجوانمردانه و مظلومانه سردار ملی شهید سپهبد «قاسم سلیمانی» به فصلی پررنگ و بسیار مهم در تاریخ ایران خصوصا انقلاب اسلامی تبدیل شد. اتفاقی که مانند سونامی در جامعه ایران و حتی جهان جاری شد و دلها و افکار بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. این حادثه بزرگ راهی برای ایران اسلامی باقی نگذاشت جز اینکه به صورت مستقیم با شیطان بزرگ که پیشدستانه مستقیما ایران را محک زده و یکی از کلیدترین مهرههای سیاسی نظامیاش را ترور کرده بود، رودررو شود.
این رودررویی اگر چه باعث ترس و اضطراب افرادی در داخل و خارج شد که بیم مواجهه مستقیم با شیطان بزرگ که طمطراق نظامیگریاش دنیا را مرعوب ساخته، اما سپاهیان حقیقتا جانبرکف انقلاب اسلامی در طول روزهایی که ملت داغدیده و عزادار ایران اسلامی مشغول تشییع جگرگوشه خود بودند، به طراحی عملیاتی مهم و تاریخی پرداختند تا علیرغم همه خط و نشانها و پیغام و پسغامهای یانکیها درسی تاریخی به این رژیم رسما تروریست بدهند تا از آن پس دیگر کسی به خود جرات جسارت به فرزندان و سرمایههای ملت ایران را ندهد.
اما پس از اتفاقات ناخوشایندی که در کرمان و هنگام تدفین سردار ملی سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» رخ داد، این عملیات با چند ساعت تعویق درست همزمان با ساعت ترور آن شهید مظلوم و قبل از خاکسپاری وی به وقوع پیوست و ایران در اقدامی غافلگیرکننده و قاطع، با شلیک ۳۵ فروند موشک به دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق «التاجی» و «عینالاسد» ضربه سخت نظامی به رژیم آمریکا زد و جهان را و در راس آنها سران رژیم ایالات متحده را در بهتی تاریخی فرو برد. هنوز ملت ایران و جهان از شوک خبری این واقعه (شجاعت سپاه در اقدام و انفعال آمریکا در تقابل) بیرون نیامده بودند که خبر سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ متعلق به کشور اوکراین با ۱۷۶ مسافر کام مردم ایران را تلخ کرد.
از چند و چون و ابهامات این حادثه که بگذریم پس از سه روز یعنی شنبه ۲۱ دی سردار «امیرعلی حاجیزاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در نشستی خبری مسئولیت هدفگیری هواپیمای مذکور را برعهده گرفت و این اشتباه سهوی را متوجه هوافضای سپاه دانست. اما اصل ماجرا از اینجا تازه شروع شد و این نکتهای است که در آینده تاریخِ ما را با بهت مواجه خواهد کرد. در این راستا مواردی چند باید مورد بررسی قرار گیرد و اینکه چرا این مسائل باید در کشور ما که ادعای فرهنگ و هنر و فرهیختگی دارد به وقوع بپیوندد که در جای خود جواب آن روشن است و باید مورد بحث قرار گیرد.
۱. بیتفاوتی اولیه برخی مشاهیر و خواص فرهنگی نسبت به حادثه
پس از سقوط هواپیمای بوئینگ گمانهزنیها شروع شد و در ابتدا همه گمان میکردند که آن واقعه بدلیل نقص کارخانهای بوئینگ ۷۳۷ رخ داده چرا که موارد مشابه زیادی توسط آن در دنیا رخ داده بود؛ لذا مسئولان بدون در نظر گرفتن احتمال اصابت موشک که عقلا برای عامه مردم و مسئولان بعید به نظر میرسید و تجربهای هم از نوع برخورد موشکها نداشتند، مشغول بررسی علت واقعه شدند و علت را به نقص فنی محتمل دانستند نه اینکه دروغی در کار باشد، و در ضمن آن پنجشنبه (فردای پس از سانحه) را هم عزای عمومی اعلام کردند.
آنچه که در ماجرای سقوط هواپیما در نگاه اول به چشم میآید سکوت تقریبا مطلق برخی هنرمندان و سلبریتیهای پر سر و صدا و حاشیهساز نسبت به ترور سردار ملی سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» بود. اما به محض اینکه رسما نتیجه بررسیها در کمترین زمان صورت گرفت، (طبق آمار جهانی ایران با رکورد اعلام نتیجه، سه روز پس از حادثه جلودار زودترین زمان برای اعلام نتیجه علت سقوط هواپیماست) موجی از سرزنش، توهین و تخریب توسط برخی هنرمندان که پای ثابت تجمعات، میتینگها و هشتکسازیها علیه انقلاب اسلامی و حتی در برخی موارد اسلام هستند به راه افتاد و ضمن اینکه سه روز پس از شهادت مسافرین آن پرواز اقدام به موضعگیری میکردند، با دمیدن بر آتش داغ آن حادثه سعی بر تحریک و تجری افکار عمومی علیه نظام و به فراموشی سپردن واقعه ترور حاج قاسم و بازتاب انتقام سخت سپاه از آمریکا داشتند و در کنار آن، وقفه سه روزه که به تدقیق و بررسی جهت حصول نتیجه علت سقوط هواپیما گذشت را دال بر دروغگویی نظام تبلیغ میکردند و اینکه اگر بعد از سه روز نتیجه اعلام شده حاصل فشار خارجی بوده است! حال آنکه طبق آمار جهانی ایران پیشتاز اعلام علت سقوط و مهمتر از آن پذیرش اشتباه خود در زدن هواپیما شده بود.
۲. جوسازی فوری و زنجیرهای علیه سپاه و متعاقبا نظام
به محض پذیرش اشتباه از سوی نیروی هوافضای سپاه هنرمندانی که پای ثابت دشمنی با انقلاب اسلامی بوده و هستند در اقدامی هماهنگ هر کدام به نحوی با پرخاش به سپاه و ناراحتنمایی برای شهیدان پرواز ۷۵۲ علیه سپاه و نظام موضع گرفتند. برای نمونه کانالهای سیاسی جریان اصلاحات با مصاحبه با برخی سیاسیون این جریان که خودشان در زمان تصدی مسئولیتها مفتخر به انواع توهینها، سوءمدیریتها و دروغگوییها به مردم بودند، جوی روانی و سنگین را علیه سپاه برنامهریزی کردند. و روزنامههایشان نیز با جهتدهی مسموم به اشتباه پدافند هوایی سپاه سنگ تمام گذاشتند. در همین راستا «رخشان بنیاعتماد» که ید طولایی در بسیج معاندان و مخالفان نظام در تجمعات غیرقانونی دارد و از آنجا که در موارد قبل با برخورد قانونی ملزم به پاسخگویی نشده است، اینبار نیز پیشقراول شد و مردم را به تجمع در روز یکشنبه ساعت ۱۸ در میدان آزادی فراخواند و بر آتش فتنه دمید.
۳. القاء بحران برای تضعیف و تخریب نظام
این اقدامات نمادین با یک هدف خاص صورت گرفت که آن نه خونخواهی شهدای بوئینگ و نه اعتراض به نفس دروغگویی (که دروغی در کار نبود و روند رسیدگی دقیق ماجرا باعث سه روز وقفه شد) و نه دلرحمیشان برای دلخراش بودن حادثه بود، چرا که در موارد مشابه که مقصران آن افراد همسوی این هنرمندان بودند خبری از پویش و تجمع و تخریب و توهین نبود مواردی، چون «برخود دو قطار مسافربری در محور تبریز ـ مشهد در هفت خوان در سال ۹۵ که طبق گزارشهای رسمی عباس آخوندی مقصر آن شناخته شد»، «انفجار قطار باری حامل انواع سوخت شیمیایی در روستایی نزدیک نیشابور که با ۳۰۰ کشته در زمان وزارت احمد خرم و در دولت اصلاحات رخ داد»، «سقوط هواپیما در ارتفاعات لرستان در دولت تدبیر و امید»، «سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ حامل گوشت در دولت تدبیر و امید» که اینها مواردی اندک از عدم مطالبهگری آنها از دولت مطبوعشان است.
۵. استنکاف از پذیرش توضیحات فنی و رسمی مسئولان و همنوایی با دشمنان
اما به محض ورود سپاه برای اعتذار از مردم و گردن گرفتن اشتباه، فارغ از شنیدن توضیحات این نیرو، بمباران تبلیغاتی و روانی افراد مذکور علیه سپاه آغاز شد و بدون شنیدن توضیحات مسئولین مربوطه با دروغ خواندن آن توضیحات مانع اقناع افکار عمومی شدند به طوریکه با تحریک آنان، مواردی از اغتشاش و آشوب توسط پیادهنظام معاند در کشور تدارک دیده شد و دستآویزی شد برای اینکه رسانههای غربی شکوه تشییع و تدفین سردار ملی سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» را به محاق برده و باز به سیاهنمایی و تخریب وجهه جهانی ایران بپردازند.
۶. تخریب وجهه سردار سلیمانی و وارونه نمایی دستاوردهای انتقام سخت سپاه
دم خروس نقشه شوم این جریان در تخریب نظام با وجهالمصالحه قرار دادن خون شهدای بوئینگ اینجا بیرون زد که بازیگری، چون «مهناز افشار» که مدتی است در آغوش سعودیها غنوده و با پول و سرمایه آنها در شبکههای ضد ایرانی به نام «ایران اینترنشنال» و «منوتو» مشغول به همکاری است با خطاب قرار دادن دختر شهید سلیمانی، سیلی سخت سپاه را به سخره میگیرد و به همگان این گرا را میدهد که خون شهدای بوئینگ بهانه است مثل همیشه اصل نظام نشانه است.
۷. کودتای فرهنگی علیه نهادهای انقلابی
آنچه که در بالا اشاره رفت و بیش از همه نشان از نمکنشناسی این جریان دارد و باعث شرم فضای فرهنگی کشور خصوصا در آینده خواهد بود، کودتای فرهنگی آنها در تضعیف جریانات و اتفاقات فرهنگی کشور است که با استقبال معاندین همراه شد. برخی هنرمندان مانند «داریوش مهرجویی»، «مسعود کیمیایی»، «پیمان معادی» و «فاطمه معتمدآریا» نیز با انصراف از جشنواره فیلم فجر به این جرگه پیوستند، همچنین برخی هنرمندان هنرهای تجسمی نیز با انصراف از داوری جشنواره هنرهای تجسمی فجر سعی کردند از غافله جا نمانند. برخی دیگر نیز که گمنامتر بودند هر کدام به نوعی سعی در تخریب وجهه نظام و عقدهگشایی علیه انقلاب اسلامی کردند که هر کدام در جای خود قابل بررسی است.
البته با گذشت نزدیک به یک هفته از آن حادثه تلخ ابعاد جدید و لایههای پنهانی از ماجرا در حال کشف است که بررسی آنها و تدقیق در چگونگی وقوع و زنجیرهواری آنها میتواند حقیقت داستان را برای افکار عمومی روشن سازد، اما آنچه که در این مطلب مورد بحث است، همدستی برخی هنرمندان در مواقع بحران علیه مصالح ملی است که دل هر انسان وطن پرستی را به درد میآورد که چرا وقتی برخی سر سفره همین مملکت لقمه میچینند، باید در این مقاطع حساس با نمکنشناسی و خیانت با موضوعات مواجه شده و عرصه را جولانگاه عقدهها و کینههای شخصی خود قرار دهند، اقدامی که در زمان آشوبها و فتنه آبان 98 نیز به نوعی دیگر جلوهگر شد و این سوال برای مردم ایران و تاریخ پیشرو باقی ماند که چه کسی باید بابت فتنهانگیزی و دمیدن برخی افراد بر آتش آشوبها و مشکلات اقدام کرده و بازخواست کند.
انتهای پیام/ 112