خبرگزاری دفاع مقدس: هفته دفاع مقدس بهانه ای شد تا سراغ کسانی برویم که در این عرصه سال ها تلاش کردند و حالا هم پا به پای همرزمان خود در این شرایط حساس در تلاش هستند تا نیروهای مسلح را در سلامت کامل از نظر جسمی و روحی حفظ کنند. از این رو در زیر گفتگوی دو ساعته خبرنگار ستاد خبری هفته دفاع مقدس با امیر سرتیپ دکتر «محمد حسین لشکری» فرمانده بهداشت و درمان و رییس دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران را می خوانید.
*آقای دکتر ذکر پیشینه ای از حضور خودتان در عرصه هشت دفاع مقدس می تواند فتح باب خوبی برای صحبت هایمان باشد.
من قبل از هر چیز باید درود بفرستم به روح تمام شهدای دفاع مقدس بویژه شهدای بهداشت و درمان نیروهای مسلح که در طول سال های دفاع مقدس و حتی پس از آن با گمنامی برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران جانفشانی کردند. بنده سال 1352 وارد دانشکده افسری آن زمان شدم و هفت سال پزشکی عمومی را در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کردم. دقیقا در تاریخ 10/7/1359 ، یعنی 10 روز بود که جنگ آغاز شده بود و من از دانشگاه به عنوان پزشک عمومی فارغ التحصیل شدم و به لشکر 77 خراسان منتقل و از همان زمان جزء نیروی هوایی ارتش وارد جنگ شدم. جا دارد اول صحبت هایمان خاطره ای را بگویم که فکر می کنم به ادامه صحبت هایمان کمک زیادی بکند.
*بفرمایید ...
ظهر 31 شهریور 1359 بود در خانه پدری(30 متری جی) خواب بودم که صدای مهیبی را شنیدم، بیرون آمدم و از مردم سئوال کردم چه خبر است؟ که متوجه شدم هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند. برگشتم و رادیو را روشن کردم که اعلام شد نیروهای مسلح ایران در زمین، هوا و دریا با نیروی های دشمن در حال جنگ هستند. بمباران فرودگاه برای من خیلی سنگین بود. به هر حال من هم نظامی بودم و هم ایرانی و ما انقلاب کرده بودیم، خیلی به غرورمان برخورد و واقعا ناراحت بودم که حالا عراق بیاید و تهران را بمباران کند. فردای همان روز یعنی یکم مهر خبر آمد که نیروی هوایی ایران در عمق خاک عراق، به این حملات پاسخ دادند ما خیلی خوشحال شدیم و این مقدمه ای شد برای حضور جدی بنده در جنگ.
*موضوع بهداشت و درمان و رسیدگی به مجروعان جنگی از چه زمانی مورد توجه جدی قرار گرفت؟
سامانه بهداشت و درمان از همان ابتدای جنگ بنا به ماموریتی که داشت پابه پای سایرین درگیر جنگ شد. وقتی یک گردان رزمی به جلو می رود در داخل این گردان یک رسته بهداری وجود دارد و واقعا نیروهای بهداری در طول جنگ تحمیلی خوب ظاهر شدند. اسیر دادیم، شهید داشتیم، خیلی از بچه جانباز شدند. ما کسانی مثل دکتر عظیمی را داریم که 9 سال اسیر بود. بچه های بهداشت و درمان در تمام خطوط حضور داشتند. اما باید توجه داشته باشیم که ارتش ایران تا آن زمان جنگی به این صورت نداشت و لذا سامانه بهداشت و درمان هم تجربه چندانی نداشت و از طرف دیگر طب نظامی با طب معمولی خیلی فرق می کند و تا آن زمان کسی به ما طب نظامی درس نداده بود. طب نظامی یک تخصص است که حتی در زمین، هوا و دریا متفاوت است و ما از این جهت به هیچ وجه آماده نبودیم. حتی متخصصین ما هم چون مجروع جنگی ندیده بودند تجربه ای نداشتند . اما با تمام این اوصاف اولین مصدومی که در جنگ بر زمین افتاد، بچه های بهداشت و درمان و بهداری بالای سر آن بودند و پابه پای رزمندگان حرکت کردند.
*وضعیت امکانات و تجهیزات در زمان دفاع مقدس چطور بود؟
ببیند اوایل جنگ وضعیت خوبی نداشتیم. خب همانطور که می دانید با فرار برخی سران وابسته ارتش مشکلاتی به وجود آمده بود، امکانات و تجهیزات وجود داشت، اما یک به هم ریختگی به خاطر انقلاب وجود داشت که اجازه استفاده خوب از این امکانات را نمی داد. یک سال از انقلاب گذشته بود و سامانه بهداشت و درمان هم همین شرایط را داشت و نیروها کار نکرده بودند و اگر نیرو مداومت کاری نداشته باشد، به هر حال از حالت آماده خارج می شود.
*چقدر زمان برد تا نیروهای بهداشت و درمان توانستند به تجربه خوبی برسند؟
خیلی تلاش شد، خیلی تلفات دادیم. اما بچه ها همان 6-7 ماه اول از گیجی در آمدند، خیلی زمان نبرد که جراحان و متخصصین خودشان را پیدا کردند. بعداز این هم مردم وارد شدند و کمک کردند تا کم کم همه چیز سر جای خود قرار گرفت. من وقتی به برخی از کشورهای که بیداری اسلامی در آنها اوج گرفته نگاه می کنم و عملکرد بهداشت و درمان آنها را می بینم متوجه می شوم که واقعا ما خوب عمل کردیم.
*در شرایط فعلی داشتن نیروی سالم در نیروهای مسلح اهمیت زیادی دارد، بهداشت و درمان در این خصوص چه اقداماتی دارد؟
محور توسعه، انسان سالم است و این در ارتش و نیروهای مسلح در اولویت قرار دارد. اولین بحث انتخاب نیروی سالم است. ما این موضوع را در چند مرحله پیگیری می کنیم؛ اول باید سالم انتخاب شود. یعنی در بدو ورود ما (بهداشت و درمان ارتش جمهوری اسلامی ایران) حضور داریم. مرحله بعدی سالم نگه داشتن نیرو است که در این راستا ما با مراقبت های ویژه، نیرو را تحت نظر داریم. اگر نیرو دچار مصدومیتی (جسمی یا روحی) شد باید به سرعت و دقت در کوتاه ترین زمان این نیرو درمان شود. مرحله پایانی، توانبخشی است و نباید نیرو به حال خود رها شود.
*موضوع طب نظامی که در صحبت هایتان به آن اشاره کردید، از چه زمانی مورد توجه قرار گرفت و حالا در این راستا چه قداماتی انجام می گیرد؟
همانطور که گفتم ما به عنوان پزشک نظامی، هیچ تفاوتی با پزشکان دیگر نداشتیم و این مشکل اصلی بود، طب نظامی قبلا هم مطرح بود اما چون جنگی نبود کسی به آن توجه نمی کرد، که با شروع جنگ این موضوع هم مورد توجه قرار گرفت و کارهای خوبی انجام شد. این را باید بگویم که حالا ما در بهداشت و درمان ارتش جمهوری اسلامی ایران به موضوع طب فضایی فکر می کنیم. چون ما می خواهیم موجود زنده به فضا بفرستیم و ما این مسئله را در دانشکده طب هوافضا پیگیر هستیم.
بعداز جنگ معمولا پا به پای قسمت های دیگر کشور که بحث سازندگی مطرح بود، ارتش هم شروع به بازسازی خود کرد و بهداشت و درمان هم در هم راستا حرکت کرد، ما نقاط نقاط ضعف و قوت خود را شناخیتم و بعداز آن جدی و علمی وارد مباحث طب نظامی شدیم. تا در نهایت در سال 1371، برای بهبود وضعیت، ما مجوز تاسیس دانشگاه علوم پزشکی ارتش را از حضرت آقا(مقام معظم رهبری (مدظله العالی)) گرفتیم که در حال حاضر با پنج دانشکده مشغول آموزش تخصصی پزشکان نظامی هستیم.
*همانطور که می دانید تمام کسانی که به نوعی درگیر مسائل کشور هستند، معتقدند که جنگ ما تمام نشده و اکنون نیز در حال جنگ هستم و از آن به عنوان جنگ نرم یاد می کنند. بدون شک نیروهای نظامی در جنگ نرم هم آسیب پذیری دارند و شاید بتوان گفت که مثل همیشه در خط مقدم قرار دارند. مجموعه بهداشت و درمان ارتش جمهوری اسلامی ایران در این خصوص چه اقداماتی داشته است؟
موضوع روان در نیروهای نظامی از قبل مطرح بوده، شما مثلا در خبرها می شنوید که این تعداد سرباز آمریکایی در عراق خودکشی کردند. معمولا در ارتش های جهان دو گروه بیماری شیوع بیشتری دارد؛ اول بیماری روانی است و بعد هم بیماریهای اسکلتی مثل کمردرد، پادرد و... . اما در بحث روانی، الان شرایط متفاوتی نسبت به 30 سال گذشته داریم، موضوع متفاوت شده است و بیشتر روی روان و فکر سربازان کار می شود. ما در این راستا مراکز روانپزشکی را احداث کردیم و ما در حال حاضر بیش از 150 مرکز مشاوره داریم که در حال توسعه آن هستیم. در دانشگاه علوم پزشکی ارتش هم کارهای مثبتی شده و در حال انجام است. ما اولین و تنها دانشگاهی هستیم که فوق تخصص روانپزشکی نظامی تربیت می کنیم. ضمن اینکه با یک ارتباط خوب با بازرسی و عقیدتی-سیاسی ارتش در این راستا گام های خوبی برداشته شده است. گاهی در مسئله روان ممکن است یک روانی بهتر بتواند مسائل مدنظر ما را به نیرو منتقل کند و کارکنان هم پذیرش بیشتری دارند و ما این مسئله هم غافل نبودیم و استفاده می کنیم.
*آقای دکتر! مسائل پزشکی و علمی روز به روز در حال پیشرفت و تحول است دانشگاه علوم پزشکی ارتش برای جا نماندن از این قافله، چه تعاملی با سایر ارگان ها و سازمان ها دارد؟
در این راستا اولین گام را اینطور برداشتیم. ما در ستادکل نیروهای مسلح با همکاری ارتش، سپاه و نیروی انتظامی بعداز از 5-6 سال کار کارشناسی در سال 1384 طرحی را به نام طرح امام رضا(ع) نوشتیم که در هشت محور داشت که حالا به 11 محور افزایش پیدا کرده است. در این طرح ما در حقیقت به چگونگی افزایش بهداشت و درمان فکر می کنیم. برای داشتن یک نیروی سالم باید آب سالم، محیط سالم و ... وجود داشته باشد که قطعا با ارتباط نزدیک و موثر با سایر سازمانها و نهادها ممکن است. مثلا ما نمی توانیم بدون تعامل با شهرداری آب سالمی برای نیروها مهیا کنیم. این اولین بحث و درحقیقت ارتباط با سایر سازمان ها و نهادها بود که برای بهداشت و درمان مهم است. اما در مسئله علمی و به روز شدن، ارتباط بسیار نزدیکی با سایر دانشگاه های پزشکی داریم و حتی برای نیروهای سپاه و ناجا بورسیه داریم. ببینید دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک تفاوت عمده با سایر دانشگاه های علوم پزشکی دارد. مثلا دانشگاه علوم پزشکی تهران به همراه دو سه دانشگاه دیگر فقط استان تهران را تحت پوشش دارند و یا دانشگاه علوم پزشکی قزوین، فقط ایران استان را تامین می کند اما دانشگاه علوم پزشکی ارتش در سراسر کشور حضور دارد و این می تواند کمک زیادی برای بروز رسانی علمی دانشگاه باشد. ضمن اینکه این ارتباط با مراکز علمی دنیا نیز وجود دارد.
*شما به عنوان پزشک عمومی از اوایل جنگ در دفاع مقدس حضور داشتید، یک پزشک چه خاطره ای می تواند از جنگ داشته باشد؟
تمام صحنه های جنگ، خاطره است جنگ ما دفاع مقدسی بودکه سراسر آن با عشق به انقلاب، میهن، امام عزیز(ره) و مردم گره خورده بود. می خواهم برای شما خاطره ای تعریف کنم خاطره ای که چندین نکته مهم در آن وجود دارد. طبق قانون ژنو، دشمن حق بمباران و زدن بیمارستان ها را ندارد اما دشمن ما اینقدر خونخوار و بی شرم بود که حتی در جنگ بیمارستان های که زخمی های زیادی در آن بستری بودند را نیز بمباران می کرد. وقتی به بیمارستان سومار که مال ارتش بود، حمله شد ما افرادی مثل دکتر احمد هجرتی، دکتر مصطفی رستم پور را از دست دادیم که متخصص بودند یا بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) سپاه مورد هجوم دشمن قرار گرفت و دکتر رهنمون شهید شدند.
یادم می آید اوایل اردیبهشت سال 1367 بود شایعه شده بود که عراقی ها به بیمارستان هم حمله می کنند. من در همان بیمارستان سومار به همراه دکتر منصور شیخ، سربازی را عمل جراحی می کردیم. دستیاری داشتم که احساس کردم خیلی بی قرار است و مرتب به بیرون می رفت و برمی گشت. چند بار از او سئوال کردم که اتفاقی افتاده؟ اما جوابی به ما نمی داد. در نهایت او را نگه داشتیم و به او گفتیم هر اتفاقی افتاده بگو، که اینطور جواب داد: آقای دکتر در بیمارستان غیر از ما سه نفر و این سرباز زخمی هیچ کسی دیگری نیست و همه رفتند چون خبر رسیده که عراقی ها می خواهند به بیمارستان حمله کنند. ما دیگر کاری از دستمان بر نمی آمد. ایستادیم و عمل جراحی را تمام کردیم. منتظر بودیم که حمله کنند اما خوشبختانه اتفاقی نیفتاد و خبر یک شایعه بود و بچه ها کم کم برگشتند.
گفت و گو از اکبر منتشلو