گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- آرش شایستهنیا؛ کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی سال ۱۳۹۸ را سال پرتلاطمی برای کشور در تمامی حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیشبینی میکردند و دلیل اصلی این فراز و نشیب را در کشور، اتخاذ سیاستها و برنامههای تحریمی رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران که بدنبال نقض «برجام» ازسوی آن کشور صورت گرفت؛ میدانستند. اگرچه هنوز حدود دو ماه تا پایان سال ۱۳۹۸ باقی مانده است، اما نگاهی به تحولات جامعه ایران بیانگر آن است که پیشبینیها و نگاه کارشناسان و تحلیلگران حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درست بوده و کشور از همان ماههای نخست درگیر مسائل و مشکلاتی گوناگونی شد که میتواند متاثر از سیاستها و برنامههای «دونالد ترامپ»، رییس جمهور ایالات متحده باشد که نمونه بارز و آشکار آن را میتوان اغتشاش و آشوب فرصتطلبانی دانست که بدنبال «افزایش ناگهانی نرخ بنزین» در آبان دانست.
تنها عدم اطلاع رسانی جامع، شفاف و به موقع از سوی شورای اطلاع رسانی دولت از یک طرف و عدم اتخاذ برنامهای جامع و هدفمند در «اقناع افکار عمومی» از سوی متولیان حوزه افزایش چند برابری نرخ بنزین از طرف دیگر کافی بود تا موج اعتراضهای مردمی شکل گرفته و سبب تجمعهای کوچک خیابانی در چند نقطه از کشور شود و این فرصتی را برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد تا با نفوذ در میان عامه مردم، عدهای را فریب داده و تجمعهای اعتراضی آرام به خشونت و تخریب کشیده شود.
هنوز مردم در شوک ماجرای بنزینی و تخریبهای گسترده اماکن عمومی و اموال خصوصی از سوی عدهای خودسر و منافق خود فروخته به کشورهای بیگانه هستند که شیطان بزرگ «آمریکا»، مدیریت و راهبری آن را در اختیار خود داشته است. همین شوک برای ایالات متحده کافی است تا نقشه شوم دیگرخود را با این خیال که فرصت مناسبی برای ازبین بردن «وحدت مردم» است، عملیاتی و به اجرا درآورد و با همین نگاه؛ برنامه تروریستی «حاج قاسم سلیمانی»، فرمانده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را با همکاری و مشارکت سیاه کشورهای غربی در دستورکار خود قرار میدهد و ناجوانمردانه و خفتبار، خودرو سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ابو مهدی المهندس و تیم همراه آنان را مورد حمله پهبادی قرار داده و به شهادت میرسانند.
ترامپ با این تصور که کار نظام جمهوری اسلامی ایران این بار تمام شدنی است و او به راحتی میتواند با فروپاشی کشور ایران، سیاستهای خود را که پیش از این در کشورهایی، چون عراق و افغانستان عملی کرده است، به اجرا درآورد؛ مسوولیت این حمله تروریستی را برعهده میگیرد.
هنوز چند ساعتی از انتشار خبر شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی نگذشته است که کشور ایران غرق در ماتم و انبوه، سیاهپوش میشود و مردم با برپایی دستههای عزاداری خود را آماده استقبال از پیکر شهدای این حمله تروریستی میکنند و «وحدت مثال زدنی مردم» در مراسم تاریخی تشییع شهدا در اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان ار یک سو و مهمتر از آن، حضور میلیونی نمازگزاران جمعه و اقامه نماز به امامت، ولی امر مسلمین جهان، حفضرت آیت الله خامنهای در «مصلی تهران» نقشه سیاه و خیال خام آمریکا را نقش بر آب میکند.
اما آن چه باید برآن تاکید کرد؛ تکریم، حفظ و حراست از این «وحدت» از سوی مسوولان عالی نظام است که میتواند پشتوانه خوب و محکمی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در تمامی عرصهها و برنامه های کلان باشد که نمونه بارز و اشکار آن را میتوان در «انتخابات» دوم اسفندماه دید.
بی هیچ شک و گمانی ایالات متحده آمریکا که تاکنون با توسل به ترفندهای مختلف سعی در به اضمحلال کشاندن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را داشته و هربار نیز با شکستی مفتضحانه صحنه سیاسی را ترک کرده است اکنون به صندوقهای رای در ایران چشم دوخته و منتظر خالی ماندن صندوقهای رای است تا در صورت مشارکت حداقلی مردم در این آزمون بزرگ ملی بر طبل تبلیغاتی خود کوبیده و پروپاگاندا خود را به نمایش بگذارد.
حضور حداکثری و مشارکت سیاسی مردم پای صندوقهای رای جلوه آشکار نماد مقاومت است. مردم باید با حضور در انتخابات مجلس، نماد وحدت ملی، مقاومت و قوی شدن را به نمایش بگذراند و این تنها با مدیریت همدلیها صورت خواهد گرفت.
انتهای پیام/102