به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، درباره زندگینامه امام سجاد (علیهالسلام) مطالبی عنوان شده که در رأس آنها رویداد و واقعه جانسوز کربلا قرار دارد، ماجرایی که به شهادت پدر و دو برادر امام سجاد (علیهالسلام) و اسارت خانواده گرامی آن حضرت منجر شد. در این میان برخی ابهامات و پرسشهایی به وجود آمده که برای یافتن پاسخ آنها باید به کارشناسان تاریخی و اسلامی مراجعه کرد.
این که گفته میشود مادر امام سجاد (علیهالسلام) دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده و بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) به کوههایی در اطراف تهران آمده، دلایل انتخاب قالب دعا و مناجات برای هدایت مردم توسط آن امام بزرگوار و یا علتهای اقدام نکردن به مبارزه مسلحانه توسط آن حضرت از جمله این پرسشها است.
در گفتوگویی که با دکتر «محمدحسین رجبی دوانی»، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام و شیعه، انجام دادهایم درصدد یافتن پاسخ برخی شبهات در خصوص زندگی امام سجاد (علیهالسلام) بودیم. آن طور که این کارشناس اسلامی توضیح میدهد، بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد، با وجود این، مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) شورش کردند.
حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی (علیهالسلام) برده شدند. میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند. وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی (علیهالسلام) را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که «اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم». شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین (علیهالسلام) مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه تقدیم میشود:
اطلاعاتی درباره مادر بزرگوار امام سجاد (علیهالسلام)
درباره مادر امام سجاد (علیهالسلام) اطلاعات کمی داریم، آیا این مطلب صحت دارد که مادر آن حضرت از خانواده سرشناس ایرانی بود؟
بله. مادر امام زینالعابدین (علیهالسلام) یکی از خانمهای از خانوادههای اصیل، سرشناس و باشرافت ایرانی بود. در منابع تاریخی نام آن بانوی بزرگوار شهربانو یا شاه زنان عنوان شده است. البته گفته شده که ایشان در همان زمان تولد امام سجاد (علیهالسلام) از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که امام سجاد (علیهالسلام) مادر به خود ندیده است. بر اساس این نقل مشخص میشود که این بانو در سال ۶۱ هجری در دنیا نبوده که بخواهد در کربلا حضور داشته باشد.
ماجرای ازدواج امام حسین (علیهالسلام) با شهربانو
اصولاً چه اتفاقی افتاد که امام حسین (علیهالسلام) با این خانم که از خانواده ایرانی بود، ازدواج کردند؟
این مطلبی که گفته میشود شهربانو، یعنی همسر امام حسین (علیهالسلام) و مادر امام سجاد (علیهالسلام) از خانواده ایرانی بوده صحت دارد اما در مورد اینکه ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی باشد یا از خاندانهای مطرح و بزرگ ایرانی بوده، هنوز هم بین تاریخ شناسان و پژوهشگران این عرصه تفاوت نظرهایی وجود دارد.
بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده است. با این وجود مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی (علیهالسلام) برده شدند. در میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند.
وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی (علیهالسلام) را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم. شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین (علیهالسلام) مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد.
این مطلب تا چه اندازه اعتبار و سندیت دارد؟
به نظر میرسد که این نقل معتبرتر از سایر روایتها باشد و البته ارتباطی با فتوحات دوران خلفای سهگانه ندارد.
مزار مادر امام چهارم
موضوع دیگری که درباره مادر امام سجاد (علیهالسلام) عنوان میشود، آن است که گفته میشود مزار ایشان در بالای کوه بی بی شهربانو در نزدیکی تهران قرار دارد. آیا این مطلب صحت دارد؟
درباره مزار مطهر مادر امام زینالعابدین (علیهالسلام) اشتباهات فاحش و مشخصی وجود دارد. اول این که همان طور که اشاره شد، مادر آن حضرت در زمان وضع حمل و تولد امام سجاد (علیهالسلام) از دنیا رفته و آن حضرت مادر به خود ندیدهاند. به این صورت این مطلبی که گفته میشود این خانم همراه با امام حسین (علیهالسلام) بوده و در روز عاشورا زمانی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، سوار بر اسبی شده و ایشان را تعقیب کردند تا به ایران رسیدند و در این منطقه وارد کوه شد و کوه به هم آمد، تنها افسانه و داستان خیالی است و سندیت ندارد.
اگر قرار بوده باشد که کسی از واقعه جانسوز کربلا و اسارت و رویدادهای سخت آن دوران نجات پیدا کند، چه کسی لایقتر و شایستهتر از امام سجاد (علیهالسلام) و بعد از ایشان بانوی بزرگ اسلام یعنی حضرت زینب سلامالله علیها است؟
به این ترتیب هیچ معنایی ندارد که اهل بیت رسول خدا علیهم السلام در میان غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات پیدا کند. پس این داستان ساختگی و غیر قابل قبول است.
حقیقت کوه بیبی شهربانو
پس این بنایی که امروز وجود دارد و به ایشان نسبت داده میشود، چیست؟ اگر متعلق به شهربانو، مادر امام سجاد (علیهالسلام)، نیست پس چه اعتباری دارد که آثار تاریخی هم در آن وجود دارد؟
آن طور که اهل فن تحقیق کردهاند، این مکان آرامگاهی است که به ایرانیهای زرتشتی قبل ورود اسلام به ایران تعلق داشته که اموات و مردگان خود را در این مکان داخل دخمهای قرار میدادند. در این میان اولین اثر اسلامی که در این محل به دست آمده به قرن ششم مربوط میشود که گویا بعضی از مسلمانان هم اموات خود را در این محل دفن میکردند. پس در مجموع هیچ ارتباطی به مادر امام سجاد (علیهالسلام) ندارد.
برادران امام زینالعابدین (علیهالسلام)
پرسش دیگری که در رابطه با امام سجاد (علیهالسلام) و برادران آن حضرت مطرح میشود، این است که آیا آن حضرت پسر بزرگ امام حسین (علیهالسلام) بودند و یا حضرت علی اکبر (علیهالسلام)؟
در مورد پسران امام حسین (علیهالسلام) چند مطلب وجود دارد. یکی آن است که گفته شده دو پسر امام حسین (علیهالسلام) علی نام داشتند که یکی علی اکبر نامیده میشده و دیگری علی اصغر. اگر این نقل را معیار قرار بدهیم، مشخص میشود که حضرت علی اکبر (علیهالسلام) که در روز عاشورا در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد (علیهالسلام) که طبق این روایت علی اصغر نامیده میشوند، بزرگتر بودهاند. بر اساس این نقل، آن کودک شیرخواری که در صحرای کربلا به شهادت رسید، عبدالله رضیع نام داشته است.
روایت دیگر آن است که به دلیل دشمنیهای مداوم و کینهورزیهای شدیدی که بنیامیه نسبت به حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) داشتند و گذاشتن نام علی بر کودکان را ممنوع اعلام کرده بودند، امام حسین (علیهالسلام) فرموده بودند که اگر خدای متعال تا روز قیامت من را زنده نگه دارد و به من فرزند پسر بدهد، نام همه آنها را علی خواهم گذاشت.
اگر این روایت را اصل قرار بدهیم، به این نتیجه میرسیم که هر سه پسر امام حسین (علیهالسلام) که در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند، همگی علی نام داشتند. به این صورت امام زینالعابدین (علیهالسلام)، علی اوسط هستند. البته باید دقت شود که در رابطه با اینکه کدامیک از این نقلها صحیحتر و قابلقبولتر است، محققان و پژوهشگران به نتایج قطعی نرسیدهاند.
کرامتی از امام سجاد (علیهالسلام)
میدانیم که امامت بعد از امام حسن (علیهالسلام) به امام حسین (علیهالسلام) منتقل شد و به اراده الهی این امر پی از آن حضرت بر عهده امام سجاد (علیهالسلام) قرار میگیرد. اما گویا محمد حنفیه در این مورد دچار اشتباه شده بود و گمان میکرد پس از امام حسین (علیهالسلام)، او عهدهدار مقام امامت است. آیا در این رابطه میان امام سجاد (علیهالسلام) با محمد حنفیه اختلافی به وجود آمد؟
به هر حال محمد حنفیه از لحاظ سنی از امام سجاد (علیهالسلام) بزرگتر بود. قبل از آن هم همان طور که در سؤال اشاره کردید، مقام امامت پس از امام حسن (علیهالسلام) به برادر ایشان یعنی امام حسین (علیهالسلام) منتقل شده بود. بر این اساس بود که محمد حنفیه تصور کرده بود که بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) باید او امام باشد.
واکنش و رویکرد امام سجاد (علیهالسلام) در این شرایط و در برابر او چه بود؟
امام سجاد (علیهالسلام) به او فرمودند: «ای عمو جان! امر امامت در اختیار من است و در تو نیست. در این موضوع سعی کن که از جاهلان نباشی.».
اما محمد حنفیه سخن امام زینالعابدین (علیهالسلام) را قبول نمیکرد و همچنان بر این گمان بود که او عهدهدار این مقام الهی است. آن طور که در کتاب کافی و دیگر منابع معتبر شیعه ثبت و نوشته شده است، امام زینالعابدین (علیهالسلام) در مسجدالحرام و در برابر حجر الاسود کرامتی داشتند تا از این طریق به محمد حنفیه ثابت شد که او در حد امامت نیست و این مقام از سوی خدای متعال به شایستهترین و لایقترین افراد اعطا میشود.
وقتی محمد حنفیه این کرامت را از سوی آن حضرت با چشم خود مشاهده کرد، با تمام وجود به امامت امام زینالعابدین (علیهالسلام) اذعان کرد. بعد از آن ماجرا دیگر با آن امام بزرگوار اختلافی نداشت و از ایشان تبعیت میکرد. به طوری که در بسیاری از موارد عنوان شده که وقتی امام (علیهالسلام) در خطر قرار میگرفتند و ناچار به تقیه بودند، آن حضرت بعضی از امور را به وسیله محمد حنفیه انجام میدادند.
دلایل قیام نکردن امام
بعد از رویداد جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین (علیهالسلام) میبینیم که امام سجاد (علیهالسلام) قالب دعا و مناجات را برای هدایت مردم در پیش گرفتند. چرا آن حضرت در این شرایط به مبارزه سیاسی و قیام خونخواهانهای اقدام نکردند؟
در واقعه کربلا امام سجاد (علیهالسلام) در طی این حرکت تاریخساز و حماسه بزرگ همراه امام حسین (علیهالسلام) حضور داشت و به وضوح دید که جامعه در اثر بیبصیرتی و از سویی در اثر بیایمانی و ضعف شدید اعتقادات به جایی رسیده که با علم بر این که امام حسین (علیهالسلام) حجت خداست به روی آن حضرت شمشیر کشیدند، پاره تن پیغمبر را به شهادت رساندند و حاضر شدند از زاده ابوسفیان و معاویه که به فسق و فساد و فجور معروف بود فرمانبرداری کنند.
این نشاندهنده انحطاط بزرگی است که جامعه اسلامی را در اثر کنار گذاشتن اهل بیت (علیهالسلام) از رهبری امت فراگرفته است و لذا امام سجاد (علیهالسلام) میدانست که باید با ایجاد تحول در مردم و بازگرداندن معنویت زمان پیغمبر صلیالله علیه و آله و در حقیقت محکم کردن ایمانهایی که بهشدت متزلزل شده است کاری اساسی انجام دهد.
امام زینالعابدین (علیهالسلام) حضور در عرصه سیاسی و قیامهایی را که بر ضد یزید صورت میگرفت بیحاصل میدانست و معتقد بود، تا جامعه متحول نشود و پایههای ایمانی مردم محکم نشود و معرفت به ذات مقدس اهل بیت (علیهالسلام) پیدا نکنند، حضور در صحنه سیاسی مساوی است با از بین بردن خود و تداوم حکومت جباران.
از طرف دیگر امام سجاد (علیهالسلام) میخواهند به آن مردم بیبصیرتی که حاضر نشده بودند امام حسین (علیهالسلام) را یاری کنند و حالا تحت تأثیر سخنان دیگران و یا احساسات، دست به سلاح بردهاند تفهیم کنند که شما باید بهموقع وارد عمل میشدید و حجت خدا را یاری میکردید. حرکت شما حرکت کوری است که نهایت آن به نابودی خودتان و استحکام حکومت جباران اموی منتهی خواهد شد.
به همین علت بود که حتی در قیام حره مدینه امام سجاد (علیهالسلام) از مدینه بیرون رفتند، چون این مردم همانهایی بودند که امام حسین (علیهالسلام) را یاری نکردند و حالا تحت پرچم عبدالله بن حنظله میخواستند با یزید مقابله کنند.
قیامهای بینتیجه
با این تعبیر امام سجاد (علیهالسلام) این نوع قیامها را بیحاصل میدانستند؟
بله.
چرا؟
چون این قیامها از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود. قیام عبدالله بن زبیر هم که اهل تسنن در کتابهای خود از آن به فتنه ابن زبیر یاد میکنند، قیام منحرفی بود. درست است که بر علیه یزید بود، ولی عبدالله بن زبیر فرد منحرفی بود که فقط عطش قدرتجویی او را به قیام واداشت، وگرنه اعتقادی به مبانی اسلام نداشت. به همین دلیل امام زینالعابدین (علیهالسلام) قیام او و پیوستن به آن را صحیح نمیدانستند.
در مورد قیام مختار ثقفی چطور؟ رویکرد امام سجاد (علیهالسلام) به قیام مختار چه بود؟
قیام مختار متفاوت است. چون هدف مختار خونخواهی امام حسین (علیهالسلام) بود؛ بنابراین امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند که: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهل بیت (علیهالسلام) قیام کند کارش مورد تائید ماست.» در صورتی که غلام زنگی هیچ اختیاری از خود ندارد و تحت امر اربابش هست. امام سجاد (علیهالسلام) به دنبال معرفت دادن به جامعه و احیای بینش و مرامی بود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در بین مردم پدید آورده بود، اما در اثر استیلای غاصبان بر عالم اسلام، از بین رفته بود.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ 900