«اسماعیل وکیلزاده» رزمنده و جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس لشکر 31 عاشورا در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در تبریز، اظهار داشت: در طول تاریخ دفاع مقدس فرماندهان متعددی بار سنگین مسئولیت را بر دوش کشیدند که هر یک، ویژگی خاص خودش را داشتند. یکی از فرماندهان مقتدر و با ایمانی که در دوران دفاع نقدس شاهد بودیم امیر سپهبد شهید «علی صیادشیرازی» بود که با رفتارهایش درس اخلاق میداد.
وی افزود: در دفاع مقدس هیچ وقت بین برادران ارتش و سپاه تفاوتی قائل نبودیم بلکه افراد را با خصوصیات اخلاقی و تقوایشان میسنجیدیم. برادر صیادشیرازی که آن زمان به سرهنگ صیادشیرازی مشهور بود در اطاعت از ولی فقیه سرآمد فرماندهان ارتش بودند. عشق ایشان به حضرت امام خمینی برای همه رزمندگان ثابت شده بود، به عبارت امروزیها در ولایت ذوب شده بود.
وکیلزاده خاطرنشان کرد: خدمات ایشان در کردستان و ایستادگیشان در مقابل ضدانقلاب در تاریخ انقلاب ثبت شده است. کینه بنیصدر خائن از صیادشیرازی به جهت ولایتمداری در ذهن مردم ثبت شده است.
رزمنده لشکر 31 عاشورا خاطرنشان کرد: نقش بیبدیل آن امیر دلاور در دفاع مقدس و همکاری مخلصانهاش با سپاه پاسداران از اعمال صالحات ایشان است که به دلایل ذکر شده او را محبوب دلهای رزمندگان اسلام کرده است. اخلاص در کارهایش او را الگویی برای جوانان کشورمان به ذخیره گذاشته است. صیادشیرازی که پس از دفاع مقدس برای ثبت خاطرات و تجارب عملیاتها تلاش مضاعفی کرد. فرماندهی که درد مردم مستضعف را بر دوش میکشید و بدون محافظ تردد میکرد که با توطئه منافقین در مقابل چشمان فرزندش به خون غلطید و به آرزوی دیرینهاش که شهادت بود نائل گشت.
جانباز دوران دفاع مقدس با مرور خاطراتی از آن یار سفر کرده گفت: روزهای تابستان سال 1364 به گردان حبیب ابن مظاهر لشکر عاشورا ماموریت دادند تا از جبهه جنوب به غرب کشور عزیمت کند تا به لشکر 23 نوهید ارتش ملحق شود. فرمانده گردان حبیب ابن مظاهر را سیدمجید سیدفاطمی (از مجربترین فرماندهان گردان لشکر 31 عاشورا بشمار میآمد که خصوصیات معنویشان او را محبوب رزمندگان آذربایجان کرده) عهدهدار بود.
وی ادامه داد: نیروهای گردان که بیشترشان از رزمندگان تبریز و مراغه بودند از پادگان شهید باکری دزفول به اشنویه حرکت و از آنجا با کمپرسیها به منطقه لولان منتقل شده و در کنار رودخانهای در چادرهای دونفره مستقر شدند که برای عملیاتی در ارتفاعات حسنبیگ آماده شوند. سرهنگ آبشناسان فرمانده لشکر 23 بود و چندین بار برای سرکشی به گردان آمده بود.
وکیلزاده افزود: یک روز صبح بچهها به کوهپیمایی رفته بودند و من در چادر بودم. به بیرون چادر آمدم و چند نفر را در جاده روبرو مشاهده کردم که در حال حرکت بودند. وقتی خوب نگاه کردم سرهنگ صیادشیرازی و تعدادی از فرماندهان بودند. با خوشحالی دوربین عکاسی را برداشتم و به سوی آنان شتافتم. پس از سلام و روبوسی مقداری از راه را با آنان همراه شدم. در جایی ایستادند و با فرمانده گردان حبیب صحبت میکردند که نیروهای یکی از گروهانهای گردان از صبحگاه برگشت و متوجه حضور صیادشیرازی و بقیه شد و همدیگر را با خبر کردند و در اطراف برادر صیاد حلقه زدند و احوالپرسیها شروع شد.
در ادامه کمکم به جمع حاضران اضافه میشد و چند عکس از حرکت در جاده و آن دیدار نیروها را با دوربین عکاسی شکار کردم. همه دوستان علاقهمند بودند که برادر صیادشیرازی را ببوسند و محوطه خیلی شلوغ شد. آقا سید فاطمی به من گفت؛ کنار سرهنگ صیادشیرازی باش تا از ازدحام نیروها اذیت نشود. من هم که برادر صیاد را خیلی دوست داشتم چون روحیه ایشان مثل بسیجیها بود و میدانستم که مطیع محض حضرت امام خمینی بود، لذا من یک دستم را به گردن ایشان انداخته و به عبارتی محافظ و مراقب بودم تا دوستانم با نوبت ایشان را ببوسند. برخی موقع هم بیاختیار اما نشات گرفته از علاقه سرش را به سمت خودم میآوردم و پس از بوس کردن رها میکردم که یک لحظه آقا سیدفاطمی با ناراحتی به من تذکر داد که شما را آنجا گذاشتم که مواظب ایشان باشید ولی خودت اذیتش میکنید، تصمیم گرفت که چند عکس دسته جمعی بگیریم. دوربین را آماده و چند عکس از نیروهای گردان حبیب با برادر صیاد را گرفتم و پس از دقایقی با خداحافظی از گردان رفت.
وی گفت: افتخار میکنیم که توفیق زیارت سرباز پاک و بیادعای ولایت سپهبد شهید علی صیادشیرازی را در دفاع مقدس داشتیم و امیدواریم که با شفاعت آن فرمانده ولایتمدار ما هم به شهدا ملحق شویم.
انتهای پیام/