عضو شورای روابط خارجی آمریکا:

بحران کرونا معایب سرمایه‌داری را نمایان ساخت

«شیرین هانتر» معتقد است که بحران کرونا کمبود‌های سیستم سرمایه داری وحشی و اتکای زیاد بر معاملات مالی به جای فعالیت‌های تولیدی را نشان داد.
کد خبر: ۳۹۰۹۷۴
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۴ - 08April 2020

بحران کرونا معایب سرمایه‌داری را نمایان ساختبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، کرونا از سویی باعث شده تا گرایشات ناسیونالیستی و مرز‌های ملی اهمیت ویژه‌تری بیابد و خودیاری (self-help) از مبانی و اصول اساسی رئالیسم است مورد توجه کشور‌ها قرار گیرد.

این خودیاری را در عدم همکاری مؤثر برخی کشور‌ها با یکدیگر در مقوله کمک‌های پزشکی و … شاهد هستیم.

اگرچه کرونا باعث شده تا رویکرد رئالیستی و اصل خودیاری (self-help) مورد توجه کشور‌ها قرار گیرد، اما از سوی دیگر باعث شده تا ناکارآمدی رویکرد رئالیسم به امنیت که مبتنی بر «امنیت دولتی» (state security) است و اولویت را به «امنیت نخبگان حاکم» می‌دهد و موضوع امنیت را صرفاً نظامی می‌بیند، مشخص شود.

از سویی شیوع این ویروس نشان داد اقتصاد‌های میلیتاریستی هم تأمین کننده امنیت عموم مردم نیست و دولت‌ها باید در جهان پساکرونایی به مقوله «امنیت انسانی» (human security) توجه بیشتر نشان دهند و همپوشانی «امنیت دولتی» با «امنیت انسانی» بیشتر از قبل باشد تا بتوانند بقا داشته باشد.

خبرنگار مهر در گفتگو با پروفسور «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا به این موضوع پرداخته است که در ادامه می‌آید.

شیرین طهماسب هانتر (۱۹۴۵ در تبریز) استاد (ایرانی-آمریکایی) در دانشگاه جورج تاون است که در زمینه مقالات سیاسی به فعالیت مشغول است. او متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است تا پیش از انقلاب ۵۷ ایران، هانتر عضو وزارت امور خارجه ایران بوده‌است و پس از آن به ایالات متحده نقل مکان نمود. وی به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی صحبت می‌کند. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی آمریکاست.

کرونا چه آثاری بر نظم جهانی کنونی خواهد داشت؟

اولاً هنوز بسیار زود است که در مورد اثرات ویروس کرونا بر نظم بین المللی اظهار نظر کرد. اثرات درازمدت این بحران تا حدی بستگی بدین خواهد داشت که بحران تا چه زمانی طول بکشد.

اگر این بحران تا یک ماه آینده پایان یابد، اثراتش کمتر خواهد بود. اما اگر بحران چند ماه دیگر ادامه داشته باشد اثراتش بر نظم بین المللی بیشتر خواهد بود. این بحران مسلماً موقعیت دولت‌ها به عنوان بازیگران اصلی در صحنه بین المللی را تأیید خواهد کرد چراکه مسئولیت عمده در رویارویی با این بحران با دولت‌ها بود نه سازمان‌های منطقه‌ای یا بین المللی.

در داخل کشور‌ها بحران نشان داده است که بخش خصوصی و نیرو‌های بازار آزاد همیشه قادر نیستند احتیاجات مردم را برآورده کنند بنابراین نقش دولت‌ها در تأمین احتیاجات اصلی نظیر بهداشت و اشتغال پررنگ‌تر خواهد شد.

به طور کلی این بحران کمبود‌های سیستم سرمایه داری وحشی (wild capitalism) و اتکای زیاد بر معاملات مالی به جای فعالیت‌های تولیدی را نشان داد بنابراین به احتمال قوی اصلاحاتی در نظم کاپیتالیستی صورت خواهد گرفت.

اگر بپذیریم نظم کنونی جهانی در برخی عرصه‌ها متأثر از نئولیبرالیسم است و در برخی عرصه‌ها رفتار کشور‌ها بر اساس رویکرد رئالیستی است، کرونا چه خلاًهایی از این دو مکتب را آشکار ساخته است؟

باید نظم اقتصادی و نظم سیاسی بین المللی را از یکدیگر تفکیک کرد. در سطح نظام اقتصادی بعد از سقوط اقتصاد شوروی نظم اقتصاد بین المللی بیشتر بر اساس تئوری نئولیبرال تدوین شده است. اما این وضع بیشتر در کشور‌های پیشرفته وجود دارد و در بقیه کشور‌ها هنوز دولت‌ها نقش زیادی در اقتصاد کشور‌های خود دارند.

در سطح سیاسی علی رغم تئوری‌های جدید، نظم بین المللی بر اساس تئوری رئالیسم به معنی واقعی تنظیم شده است و نه آنکه مخالفان این تئوری ادعا می‌کنند؛ بنابراین در چنین جامعه ایی امنیت بیشتر از هر چیز برای کشور‌ها مهم است. در عین حال این بحران نشان داد که در بسیاری از موارد برداشت جامعی از امنیت بیشتر به تأمین امنیت کشور‌ها و مردمانش کمک می‌کند جستن امنیت برای خود با ندیده گرفتن امنیت دیگران اغلب نتیجه معکوس می‌دهد.

این وابستگی امنیت کشور‌ها هم تاحدی نتیجه جهان گرایی و توسعه تکنولوژی ارتباطات است و خطراتی که امنیت کشور‌ها را تهدید می‌کند صرفاً نظامی نیستند. مثلاً ویروس‌ها مرز‌ها را رعایت نمی‌کنند و اسلحه هم ندارند و سلاح‌های جنگی در قبال آن‌ها اثری ندارد. مثلاً آن‌هایی که اول از شیوع کرونا در چین خوشحال بودند چرا که فکر می‌کردند که باعث تضعیف چین می‌شود خودشان گرفتار این بلا شدند. به طور کلی کرونا نشان داد که باید از امنیت تعریف وسیع‌تری شود.

کرونا از سویی باعث شده تا گرایشات ناسیونالیستی و مرز‌های ملی اهمیت ویژه‌تری بیابد و «خودیاری» (self-help) از مبانی و اصول اساسی رئالیسم است مورد توجه کشور‌ها قرار گیرد. این خودیاری را در عدم همکاری مؤثر برخی کشور‌ها با یکدیگر در مقوله کمک‌های پزشکی و … شاهد هستیم. ارزیابی شما چیست؟

بحران کرونا نشان داد که بعضی از دیدگاه‌های رمانتیک درباره اتحاد ملل حتی در بین آن‌هایی که اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند درست نبوده است. رفتار کشور‌های عضو اتحادیه اروپا بهترین شاهد این امر است.

به نظر من این بحران نشان داد که در بعضی از مسائل حیاتی کشورهاباید میزان خودکفایی خود را افزایش دهند. اما این به این معنی نیست که کشور‌ها مثل قلعه‌های قرون وسطی شوند و انزوا را برگزینند. بلکه همکاری‌های منطقه‌ای و بین المللی ضروری است. اما در تحلیل نهایی این کشور‌ها و دولت‌ها هستند که مسئولیت اصلی تأمین امنیت و رفاه مردم خود را دارند.

اگرچه کرونا باعث شده تا رویکرد رئالیستی و اصل «خودیاری» (self-help) مورد توجه کشور‌ها قرار گیرد، اما از سوی دیگر باعث شده تا ناکارآمدی رویکرد رئالیسم به امنیت که مبتنی بر «امنیت دولتی» (state security) است و اولویت را به «امنیت نخبگان حاکم» می‌دهد و موضوع امنیت را صرفاً نظامی می‌بیند، مشخص شود. از سویی شیوع این ویروس نشان داد اقتصاد‌های میلیتاریستی هم تأمین کننده امنیت عموم مردم نیست و دولت‌ها باید در جهان پساکرونایی به مقوله «امنیت انسانی» (human security) توجه بیشتر نشان دهند و همپوشانی «امنیت دولتی» با «امنیت انسانی» بیشتر از قبل باشد تا بتوانند بقا داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟

این تعبیر غلط از تئوری رئالیسم است اگر بگوییم که این تئوری به امنیت مردم و انسان‌ها اهمیت نمی‌دهد. اصلاً اساس تئوری رئالیسم بر این است که هیچ دولتی بدون حمایت مردم قادر به تأمین امنیت نیست؛ بنابراین نباید مسئله حکومت‌های غیر مردمی را به رئالیسم ربط دهیم. از آن گذشته مفهوم امنیت در تئوری رئالیسم اصلاً محدود به امنیت نظامی نیست. مسلماً امنیت اقتصادی و همانطور که بحران کرونا نشان داد بهداشتی بسیار مهم هستند بدون آن‌ها امنیت نظامی میسر نیست. نباید رفتار دولت‌ها را به یک تئوری نسبت داد.

متأسفانه در چند دهه اخیر برداشت غلطی از تئوری رئالیسم شده است. لازم است اثر تئوری‌های اصلی این مکتب را نظیر مورگنتا دوباره خواند و فهمید. تئوری رئالیسم به معنی برتری جویی نیست. اصلاً اساس این تئوری موازنه قدرت است و بهم خوردن موازنه را به ضرر نظام بین المللی می‌داند. مثلاً بسیاری از مشکلات خاورمیانه در سه دهه گذشته به خاطر سقوط شوروی و بهم خوردن موازنه قدرت بین بازیکنان اصلی بود. اشغال عراق هم موازنه منطقه‌ای را بهم زد و باعث تحولات بعدی شد. مشکل آن است که همیشه بعضی از بازیگران در مقاطع مختلف دست به تغییر موازنه به نفع خود می‌زنند.

اگر معتقد باشیم، نظم جهانی پس از ویروس کرونا دچار تغییرات خواهد شد، آیا به نظر شما این تغییرات اساسی و مبنایی خواهد بود؟ چه مفاهیم و آموزه‌هایی دچار تغییرات بنیادی خواهد شد؟

بسیار مشکل است که گفت چه مفاهیمی جای خود را به مفاهیم دیگر خواهند داد. قدر مسلم آن است که بعضی از پیش بینی‌های فعلی نظیر از هم پاشیده شدن اتحادیه‌هایی نظیر اتحادیه اروپا تا حدی اغراق گویی است. مسلماً نقش دولت ملت‌ها پررنگ‌تر خواهد شد در عین حال نقش جغرافیا در تعیین طرح روابط بین المللی بیشتر خواهد شد.

از سرعت جهان گرایی کاسته خواهد شد، اما برگشت به اجتماع کاملاً خودکفا غیر ممکن است. روابط اقتصادی بسیار در هم تنیده شده است و رفتن به سوی خودکفایی آسان نخواهد بود.

این بحران مثلاً نشان داد تا چه حد آمریکا در بعضی موارد به واردات از چین احتیاج دارد. از طرف دیگر ممکن است که این بحران لزوم همکاری‌های بین المللی برای تأمین امنیت جهانی را روشن‌تر سازد. کرونا نشان داد در قبال مسائلی نظیر پاندمیک و یا تغییر اقلیم دولت‌ها به تنهایی قدرت مقابله ندارند.

منبع: مهر

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار