«عطیه آسرایی» همسر شهید «مهدی فرهادکیایی» در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس از در البرز اظهار داشت: در تاریخ ۲۸ خرداد، روز ششم جنگ که آغاز آن دقیقاً در روز عید غدیر بود، همسرم که در مجموعه هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (صنایع موشکی) مشغول به کار بود، از ابتدای جنگ بنا بر دستور محل خدمت، مأمور به عدم حضور موقت در محل کار شده بودند تا اطلاع بعدی.

وی اضافه کرد: در روز ششم جنگ، به او اطلاع داده شد که در قالب شیفت شب به محل کار مراجعه کند و اعلام شد که احتمالاً پس از یکی دو روز فعالیت، تا تعیین تکلیف وضعیت جنگ، نیازی به حضور نخواهد بود. در همان شب (۲۸ خرداد)، وی به همراه تعداد محدودی از همکاران خود (حدود سه یا چهار نفر) در محل کار حضور یافتند و در حمله رژیم صهیونیستی به محل کارشان دچار مجروحیت شد.
همسر شهید فرهادکیایی مطرح کرد: من در آن زمان در روستا حضور داشتم و از وقوع حادثه بیاطلاع بودم. حدود ساعت یک یا دو نیمهشب این اتفاق افتاده و وی را به بیمارستان منتقل کرده بودند. صبح روز بعد، همسرم برای اینکه من نگران نشوم، موضوع را به گونهای دیگر بیان کرد تا متوجه واقعیت نشوم، اما شب هنگام که به منزل بازگشت، مشاهده کردم از ناحیه گوش، شکم پا دچار آسیب شده است.
فرهادکیایی با اشاره به ترخیص وی از بیمارستان پس از درمان بیان داشت: در همان زمان، ظاهراً عروق پای ایشان دچار گرفتگی و خون لخته شده بود، اما متوجه نشدیم. در طول حدود یک ماه پس از مجروحیت، وضعیت جسمانی او بهتدریج رو به وخامت رفت و گرفتگی عروق هر دو پا گسترش یافت. در ادامه، لختههای خون به سمت ریه حرکت کردند و موجب بروز مشکلاتی در بدن همسرم شد.
وی عنوان کرد: در تاریخ ۱۹ تیرماه حال عمومی وی وخیم و بلافاصله به بیمارستان بقیةالله (عج) تهران منتقل شد. پس از حدود چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه، صبح روز ۲۴ تیرماه، به دلیل عوارض ناشی از مجروحیت اولیه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. بنده دارای دو فرزند ۱۰ ساله هستم که از همسرم به یادگار ماندهاند و مایه دلگرمی و یادآور ایثار پدرشان در زندگیام هستند.

همسر شهید فرهادکیایی توضیح داد: در صورتی که روزی برای فرزندانم درباره پدرشان سخن بگویم، از شجاعت او یاد خواهم کرد. همسرم از شب پیش از مجروحیت مطلع بود که پادگان مجاور محل کارشان مورد اصابت قرار گرفته است. به همین دلیل من با نگرانی به او گفتم که ممکن است امشب که به پادگان میروید، محل کار شما را نیز مورد هدف قرار دهند، اما گفت من حتما باید بروم.
فرهادکیایی افزود: وی همچنین گفت من آموزشهایی دیدهام و دانشی دارم که به درد کشورم میخورد. اکنون زمان عقبنشینی نیست؛ اگر من عقب بکشم و او نیز عقب بکشد، پس چه کسی باید دفاع کند؟ همسرم همچنین میگفت اگر برایش اتفاقی بیفتد و شهید شود، از سرنوشت خود خرسند خواهد بود و آن را نعمتی از خدا میداند و تأکید کرد که باید خود را نشان دهد و پشتیبان کشور باشد.
وی اضافه کرد: اگر اندکی سستی در اراده او وجود داشت، ممکن بود به محل مأموریت نرود، زیرا خطر بزرگی در پیش بود، اما او آگاهانه به دل خطر زد و به شهادت هم رسید. شجاعت و بیریایی از دیگر ویژگیهای همسرم بود. او عضو شورای روستا بوده و با جدیت و پشتکار، امور روستا و رفع مشکلات اهالی را پیگیری کرده و بیمنت و بدون توقع برای دیده شدن یا قدردانی، با صداقت و احساس مسئولیت کار میکرد.
همسر شهید فرهادکیایی خاطرنشان کرد: او در وقت استراحت که در منزل بود نیز وقت خود را صرف رسیدگی به امور و رفع مشکلات اهالی میکرد. بنده نیز بهعنوان دهیار روستا، در کنار او و با هماهنگی کامل، در امور روستا همکاری داشتم. روحیه بیریایی، خدمت به همنوع و دلسوزی برای مردم از خصوصیات بارز همسرم بود. وی اهل دروغ و غیبت نبود و همواره برای رضای خدا کار میکرد.
به گزارش دفاعپرس، شهید «مهدی فرهادکیایی» در سن ۴۲ سالگی در جنگ تحمیلی رژیم غاصب صهیونیستی به خاک کشورمان در محل خدمت، مجروح و به فیض شهادت نائل شد. وی دارای دو فرزند دوقلو ۱۰ ساله و اهل روستای کیاسر در جاده چالوس است.
انتهای پیام/