بانوی غسال جهادگر؛

کاش بتوانم ذره‌ای از خدمات شهدا را جبران کنم

بانوی حوزوی جهادگر در امر تغسیل بیماران کرونایی گفت: وقتی کارها تغسیل و کفن یکی از میت‌های کرونایی تمام شد، تازه متوجه شدم که همسر یکی از شهدا است. در طول مسیر برگشت به خانه بارها از خاطرم گذشت که کاش با این کارم توانسته‌ام ذره‌ای از خدمات شهدا را جبران کنم.
کد خبر: ۳۹۳۲۰۹
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۴ - 23April 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شنیده بودیم قصه ایثار بی‌پایانشان را، اما روایت جانفشانی‌ها و از خود گذشتگی‌های بانوانی از جنس ایثار و مقارومت که از جان خود گذشته‌اند که قربانیان این حادثه منحوس با غسل و کفن، دفن شوند.

آنان همان کسانی هستند که تاکنون در مکتب حوزه به درس و بحث پرداختند و اکنون به صورت گمنام تمام قد در حال امدادرسانی و تغسیل اموات کرونایی هستند.

تجربیات این روزها برایم غریب است

بانویی با نام مستعار «ام زینب» از حوزویان جهادگر است که کار خدمت رسانی برای مقابله با ویروس کرونا را از دوخت ماسک در کارگاه‌های خیریه آغاز کرده است و با درخواست یکی از اساتید حوزه علمیه و اعلام نیاز ضروری به غسال برای بیماران کرونایی به این خیل پیوسته است.

وی که کارشناسی حقوق دارد و در حال گذراندن سطح سه حوزوی است، می‌گوید: بعد از گذراندن جلسات متعدد عملی و نظری برای کار تغسیل اموات چند دقیقه بعد از تحویل سال 1399 به صورت عملی وارد میدان شدم.

وقتی از وی جویای نگرانی اش از واگیری این ویروس می‌شویم، لبخندی می زند و تاکید می کند: اول توکلم به خداست اما تمام نکات بهداشتی و فردی را رعایت می کنم ضمن اینکه جز همسرم کسی از کارم من اطلاعی ندارد و با هیچ یک از اعضای خانواده رفت و آمد نمی کنم که مبادا سلامتی آنان هم به خطر بیفتد.

این جهادگر ادامه می‌دهد: بین غسل این اموات و دیگر اموات تفاوتی وجود ندارد فقط اینکه من احساس می‌کنم چون قبل از این برخی اموات کرونایی غسل داده نمی‌شدند اکنون که ما امر تغسیل و کفن را بر عهده گرفته‌ایم، آنان خوشحال هستند.

این بانو از کل این دوران خاطره دارد اما ذکر می‌کند یکی از شیرین ترین خاطراتم مربوط به شبی می‌شود که فردایش را من شیفت نداشتم و خواب دیدم از آسمان آرمستان گل محمدی می‌ریزد و اصلا هم مشخص نمی‌شود که منبع آن کجاست. ظهر فردایش متوجه شدم مادر شهید مختاری در اثر کرونا از دنیا رفته است و آن شب ایشان از اهالی آرامستان شدند و خوابم تعبیر شد.

همچنین این جهادگر غسال از شهدا می‌خواهد برای شهید شدنش دعا کنند و ابراز می‌کند: یکی از همین روزها برای تجهیز یک میت به بیمارستان فرخی رفتیم وقتی کارها تغسیل و کفن میت تمام شد تازه متوجه شدم که همسر یکی از شهدا است و در طول مسیر برگشت بارها از خاطرم گذشت که آیا با این کارم توانسته ام ذره ای از خدمات شهدا را جبران کنم؟

وی معتقد است: بارها شنیده بود در کشور ما در همه عرصه در حال جنگیدن است اما هیچ وقت به این واضحی آنرا تجربه نکرده بودم و این تجربه برایم بسیار غریب است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها