وصیت نامه شهید«عبدالله اصلانی»؛

راه شهیدان همان راه اسلام است

در فرازی از وصیت نامه شهید«عبدالله اصلانی» آمده است: راه شهیدان را ادامه دهید و بدانید که راه شهیدان همان راه اسلام و راه رهبر عزیز و عالیقدر ما امام امت، خمینی بت شکن است.
کد خبر: ۳۹۳۵۶۲
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۶ - 25April 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خرم آباد، «عبدالله اصلانی» در چهاردهم شهریور سال ۴۳ در روستای شهرک امام چمن‌سلطان از توابع شهرستان الیگودرز از پدری به‌ نام شکرالله و مادری به‌ نام سمن‌گل متولد شد و تحصیلات خود را تا دیپلم طی کرد و به شغل کشاورزی روی آورد و در دهم اسفندماه سال ۶۲ در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به کمر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در شهرستان الیگودرز به خاک سپرده شد.

وصیتنامه شهید

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام بر شما پدر و مادر عزیزم که مرا به این سن و سال رساندید و مرا تحویل جامعه اسلامی و مکتبی و الهی دادید. امید وارم که مرا ببخشید و اگر اشتباهی یا گناهی از من سرزده باشد مرا عفو کنید. از خدای متعال درخواست کنید که مرا ببخشد.

پدر و مادر عزیزم شما خوشحال باشید که پسری بزرگ کردید و در راه اسلام و قرآن دادید. مادر مهربان من اگر شهید شدم، هر چند لیاقت شهید شدن را در خود نمی بینم، از شما میخواهم که زیاد گریه و بی تابی نکنید، چون اولا روح من ناراحت میشود و دوم اینک منافقان ضدانقلاب و دیوصفت از ناراحتی و بی تابی شما خوشحال می شوند و به راه پلیدشان ادامه می دهند. اگر شما مثل برادران و خواهران و پدران و مادران شهید پرور صبور باشید منافقان مزدور و خائن ضربه خواهند خورد و شاید به آغوش اسلام عزیز باز گردند. این به تقاضای من از شماها، پدران و مادران و برادران و خواهران غیور ایران است.


حالا بنده حقیر خداوند به شما ملت رزمنده و غیور می گویم که راه شهیدان را دهید و بدانید که راه شهیدان همان راه اسلام و راه رهبر عزیز و عالیقدر ما امام امت، مینی بت شکن است و به دستورات گرانبهای امام گوش دهید تا به رستگاری برسید.پیروز باشید در زندگی، ای پدر و مادر، ای برادر، ای خواهر و نابود باشد دشمن شما (کفار و منافقین). بنده جز برای مکتبم و فکرم به جبهه نمی روم. من به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام لبیک گفتم و امیدوارم بتوانم با نثار خونم، درخت تنومند و زیبای اسلام را آبیاری کنم تا رشد یابد.

خدایا بنده را که بی نهایت گناهکار بودم و به خودم ستم کردم ببخش و از گناهانم صرف نظر کن. ای خداوند بزرگ! گهگاهی که نفسم بر من غالب می گشت از دستوراتت سرپیچی می نمودم، به بزرگی و بزرگواریت مرا ببخش و عفو بفرما.

پدر و مادر عزیزم امیدوارم که از رفتنم زیاد گریه و بی تابی نکنید که منافقان بشنونده و شادی کنند. میدانم که رفتن من از بین شما برای شما سخت است ولی چه باید کرد، اگر من به «هل من ناصر ینصرنی» امام لبیک نمی گفتم پس چه کسی بگوید مجاهدین خلق یا فدائیان خلق.

امیدوارم که از کارهای ناپسندی که از من سرزده مرا ببخشید و مرا عفو کنید. پدر اعزیز و مادر عزیز و مهربان! در خانه ناراحتی و بی تابی نکن و خودت را مریض نکن. خیلی متشکرم از پدر و مادر غیور و صبور.

خواهران عزیزم، مرا ببخشید که به شما بی احترامی کردم. از شما میخواهم که هر اشتباهی و گناهی که از من سرزده مرا ببخشید و از خدای متعال درخواست می کنم که گناهانم را بیامرزد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار