به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، در ۹ آذر سال ۱۳۲۶ خداوند نوزاد پسری را به ماشاءالله هندی زاده در محله سنگی شهر بوشهر عنایت کرد و به جهت ارادت پدر به خاندان عصمت و طهارات نامش را قاسم نهاد تا قاسم گونه پا در رکاب نهضت حسین ابن علی (ع) در زمان خمینی کبیر نهد و از کیان حریم وطن دفاع کند.
قاسم که در خانواده مذهبی و فقیر چشم گشوده بود در سن ۶ سالگی به مدرسه رفت و تا ششم ابتدائی تحصیل کرد و به دلیل تنگ دستی پدر لباسهای دست دوم بستگانش را میپوشید.
وی جمعهها و تعطیلات کار میکرد تا مبلغی برای کمک هزینه زندگی خانواده اش تامین کند زیرا؛ در صلابت و جسارت و شجاعت زبانزد عام و خاص بود.
قاسم از آنجا که پدر پیری داشت و توان کاری اش کم بود به همراه خانواده ۱۱ نفره شان موفق به ادامه تحصیل نشد ومشغول به کارگری شد ومشغول به سنگ بری با برادر بزرگش شد و با گذشت زمان به شغل پدرش که بنایی بود همت گمارد.
اما به دلیل گرمای طاقت فرسای جنوب اداره فرودگاه هواپیمایی کشوری به طور پیمانی برای خدمتگزاری استخدام شد که با زیر دستان خود بدرفتاری میکرد و بعد از گذشت سه سال با گرفتن گواهینامه راهنمایی و رانندگی در سازمان تامین اجتماعی استخدام شد و تا تاریخ ۶۰/۱۲/۱ مشغول به کار بود.
در زمان حکومت ننگین پهلوی شروع آن با ظلم وستم بود، همیشه در قلبش حتی در زمانی که مدرسه میرفت و با زور او را پیشواز آن ملعون میبردند ناراضی بود.
در سن ۱۸ سالگی ازدواج کرد به محل جدید تل کوتی نقل مکان کرد و ازآن جا از طریق پدر همسرش با شهید عاشوری آشنا شد در آن زمان خفقان زیاد بود کمتردر بوشهر افشاگری میشد و درهمین رفت و آمدها بود که با شهید «حاج باقر میگلی نژاد و حاج غلامرضا قادریان» آشنا شد و فعالیتهای ضد رژیم را آغازکرد.
قاسم اگر میدانست کاری برای خداست آنرا انجام میداد و از خطرات و تبعات آن هیچ واهمهای نداشت، چون خود طعم تلخ فقر را چشیده بود بارها و بارها قسمت عظیمی از مال خود را در راه خدا صرف نمود و چندین سال مدیریت کاروان حج را به عهده داشت.
در سال ۵۵ در اوج خفقان ستمشاهی با برگزاری کلاس قرآن در حسینیه ارشاد تصمیم به آشنا نمودن جوانان با کتاب خدا گرفت و البته در خلال جلسات مسائل سیاسی نیز مطرح میکردد.
وی عاشق معارف الهی و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود و در این راستا تصمیم به تحصیل در حوزه علمیه قم گرفت، ولی مبارزات انقلابین این فرصت را از وی گرفت.
در سال ۵۷ که مخالفت رژیم پهلوی و جریان انقلاب به اوج خود رسید، اما حرکت انقلابی در بوشهر کم بود به همین دلیل به قم، شیراز و تهران مسافرت میکرد تا تا نوارهای حضرت امام (ره) و اعلامیهها را به بوشهر آورده و توزیع میکرد وسرانجام موج انقلاب به شهر بوشهر نیز سرایت کرد.
با پیروزی انقلاب، چون شهرها هر کدام مستقل اداره میشد ودولتی که بتواند این کشور پهناور اداره کند؛ نبود مشغول به راه اندازی کمیته شد.
وی تنها کسی بود که شهامت تحویل گرفتن پیکر شهید عاشوری را با تهدید از نظام ستمشاهی داشت در ابلاغ پیام اسلام و فرامین امام (ره) به شهر و روستاهای استان نقشی اساسی داشت.
در راه اندازی و تحکیم ارگانهای کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، بسیج مستضعین، بنیاد مسکن، کمیته امداد امام خمینی (ره)، جهاد سازندگی، بنیاد ۱۵ خرداد و دادگاه انقلاب نقشی موثر و اساسی داشت.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای حق علیه باطل شتافت و در مرحله آخر بنا به درخواست جهاد سازندگی مسئولیت خطی را در منطقهای حساس و استراتژیک در حوالی خرمشهر جهت احداث خاکریز بر عهده گرفت و سرانجام در این محور در تاریخ ۱۳۶۵/۵/ ۱ شهد شیرین شهادت را نوشید.
قاسم با وجود نبودش، اما هنوز حضورش احساس میشد، زیرا مدتها منزل مسکونی اش را محل استقرار بسیجی برای پاسداری از نظم و امنیت محل قرار داد (در هنگامی که هنوز پایگاههای مقاومت محل شخصی نداشتند و بسیج تازه تشکیل شده بود) و عاقبت نیز قطعه زمینی را به بسیج اهداء نمود که هم اکنون پایگاه مقاومت امام موسی کاظم (ع) و ام ابیها (س) در آن مستقر است.
وصیت نامه شهید حاج «قاسم هندی زاده»
بسم رب الشهداء و الصدیقین
انا لله و انا الیه راجعون، فاذا جاء اجلهم لا یستاحزون ساعته و لا یستقدمون کل نفس ذائقه الموت کل من علیها فان
بار الها این بنده ضعیف و مطیع و فرمانبردار خود را و پدر و مادر و برادران که در ایمان بر من سبقت گرفته اند همه را بیامرز و فرزندان مرا از شیعیان خاندان آل محمد محسوب بدار.
امروز ۲۰/۱۱/۶۱ در شیراز پادگان صاحب الزمان (عج) ساعت ۵ بعد از ظهر در محوطه تنها با کمال سلامتی و امید به خدا نشسته و این چند جمله که از واجبات هر مسلمان است که وصیت را بنویسد مینویسم:
خطاب به برادران مسلمان و هم محلی هایم در (تل کوتی) و (عسلی)، برادران وحدت را حفظ کنید و از حق خود بگذرید تا وحدت حفظ شود، تنها از چیزی گذشت نکنید و آن مخالفت با اسلام میباشد، در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید و دعا برای ظهور حضرت حجت (حج) و امام خمینی و رزمندگان فراموش نشود به خانواده شهداء و جانبازان سر بزیند.
خطاب به برادران همشهری خود، برادران تا متعهد نباشید کارها را پیش نخواهید برد.
خطاب به مادرم،ای مادر میدانم که تو چقدر ناراحت هستی، بعد از مرگ برادرم مسلم من هم همینطور، اما صلاح خداوند است، در مرگ من هم صبر کن و من به تو قول خواهم داد که بدون تو به بهشت نروم.
همسرم تازمانیکه با هم بودیم زحمتها کشیدی و این آخرین زحمت است، خداوند صابرین را دوست میدارد.
فرزندانم شما همگی بزرگ شده اید و از شما میخواهم چنانچه خداوند فرزندی پسر به شما داد بعد از تحصیلات متوسطه او را بفرستید تا طلبه شود اگر چنانچه مقدور باشد برایتان.
من در این دنیا هیچ آرزوئی ندارم به جز اینکه خداوند لطف کند خریدار جان من شود و اگر لیاقت داشته باشم شهید شوم.
به تمام کسانیکه این وصیت نامه را میخوانند و مسلمان هستند و خودشان را حزب ا... میدانند میخواهم هیچ زمان با از خدا بی خبران دوستی و حتی سلام و علیک نکنند، چون که در تز اینها این است، چنانچه فرصت بدستشان افتاد از هیچ خیانتی کوتاهی نخواهند کرد پس بکوشید و نگذارید اینها سربلند کنند.
به جوانان و کسانیکه میتوانند با کفار جنگ کنند، میدانید که در دعاهایتان همه حضرت حجت (عج) را خواستاریم بدانید که امام عصر (عج) جنب شماست و چنانچه او هم بود همین امر میکرد که به جبهه بروید و کفار بعثی را نابود کنید، پس خمینی نائب امام است و اطاعت از او لازم و واجب میباشد و کسانیکه در گوشه و کنار نشسته و میگویند امام عصر (عج) بیاید و کارها را درست کند از اسلام و مکتب شیعه چیزی نفهمیده اند.
به خواهران عزیزم، تا میتوانید بچه هایتان را تربیت اسلامی کنید که همانا یک مرد مسلمان و با اراده میتواند ملتی را به حق خود برساند، امام خمینی و انقلاب اسلامی، ضمناً هر چه از مال دنیا دارم خمس داده و طبق احکام خدا عمل کنید، دیگر مزاحم نمیشوم.
والسلام
قاسم هندی زاده
انتهای پیام/