به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، «حبیب الله شفیعی» یکم فروردین سال 1339 در یکی از روستای مرزبان از توابع شهرستان ازنا در خانواده ای مذهبی و زحمت کش دیده به جهان گشود. خاندان او از قدیم الایام به پاکدستی و درستی مشهور بودند. تحصیلات خود را در همان روستا تا مقطع ابتدایی ادامه داد.
وی به خاطر ضعف مالی مجبور شد از ادامه تحصیل دست بکشد و به پدر و مادرش در امر معاش خانواده کمک کند. وی از کودکی در انجام فرایض عبادی بسیار کوشا بود و هیچ گاه نبود که نمازش قضا شود و عموماً نمازش را به جماعت میخواند. وی پس از ترک تحصیل عازم تهران شد و در مدتی کوتاه بنای ماهری شد. او در این دوران با انقلاب اسلامی و افکار امام خمینی (ره) آشنا شد. صیانت نفس، پاکی و تقوا در آن محیط آلوده او را مانند فولاد آب دیده کرده بود.
با اوج گیری نهضت اسلامی در تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی لباس سربازی به تن کرده و عازم جبهه های نبرد حق علیه منافقین کوردل شد.
او در دوران سربازی رشادت های زیادی از خود نشان داد بطوری که شهید سرهنگ نصیری فرمانده لشکر کردستان به وجود او افتخار و او را مورد تشویق قرار میداد.
وی پس انجام خدمت سربازی در سال 1360 ازدواج کرد و در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ازنا در آمد. وی دائماً در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشت و چندین بار به شدت مجروح شد و سرانجام در منطقه عملیاتی کربلای پنج در جبهه های شلمچه به لقاء الله پیوست.
وصیت نامه شهید
«الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و هم الفائزون»
«آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند».
«الحمد لله الذي هدانا لهدا و ما كنا لنهتدي لولا أن هدانا الله»
سپاس خدایی را که از طریق حق هدایتمان نمود و اگر او نبود ما خود راه نمی یافتیم»
با درود و سلام به ولی عصر امام زمان (عج) و با درود و سلام به نائب برحقش امام خمینی بت شکن و با درود و سلام به شهدای حق و حقیقت و خانواده های آنها و با سلام به شما امت شهیدپرور ایران. درود و سلام بر پدر و مادر عزیزم و سلام به برادرم و سلام به خواهرانم و همسرم و سلام بر تمام فامیل هایم و دوستان و آشنایان.
شکر و سپاس فراوان پروردگار یکتا را که با رهنمودهای امام امت از راهی و طرف ظلمت و تاریکی حرکت می کردیم هدایت کرد و این یکی از نعمت های بسیاربزرگ است که خداوند به ما عطا فرمود.
و ما بایستی قدر این رهبر عزیز را بدانیم. رهبری او بود که دست مردم مستضعف را از زیر بار زورگویان و ستمگران بیرون آورد. رهبری او بود که ما توانستیم راه اسلام را بشناسیم و مردم عزیز ایران راهی که به طرف ظلمت و تاریکی میرفت رها کنند و راهی که به طرف نور و سعادت می رود پیدا کنند و آن راه اسلام عزیز است.
و باز پروردگار یکتا را شکر و سپاس که به من این شناخت را داد که راه حق را تشخیص دهم و در این راه پر ارزش گام بردارم تا به سعادت آخرتی برسم و من با شناخت کامل و چشم باز این راه را انتخاب کردم و به این نتیجه رسیدم که این راه به جز سعادت و خوشبختی چیز دیگری وجود ندارد.
و باز خداوند را سپاس که به این بنده حقیر مهلت داد که در رختخواب نمیرم و به آن وظیفه اسلامی خود که اسلام به گردن مسلمانان گذاشته است و به دستور رهبر کبیر انقلاب و ولایت فقیه که جبهه رفتن را از اهم واجبات دانستند و جبهه نیاز به نیرو داشت به جبهه اعزام شدم و این هم خود یک سعادت است که خداوند متعال نصیب من کرد که از اسلام عزیز پاسداری کنم و راه حسین (ع) را ادامه دهم که اگر در راهی که برای خداوند جهاد می کنم مصلحت خداوند بود که در راه او شهید بشوم یک سعادت بسیار بزرگی است که خداوند نصیب این بنده ناچیز کرده.
امیدوارم که همه ادامه دهنده راه حسین (ع) باشیم و من از کسانی که مرا می شناسند می خواهم که مرا حلال کنند و امیدوارم که مرا ببخشند و از همه طلب بخشش ۱۳ و حلالیت می کنم.
ای عزیزان الان اسلام نیاز به انسان فداکار دارد. تا می توانید اسلام را یاری کنید و جبهه ها را خالی نگذاریده. امام عزیز را تنها نگذارید. قدر امام را بدانید. قدر انقلاب را بدانید و به خوبی های انقلاب فکر کنید. مقاوم و استوار باشید. در مشکلات صبر داشته باشید.
بهخاطر نارسایی های دنیا دلسرد نشوید. فقط به اسلام فکر کنید. علاقه به دنیا را کم کنید. در این زندگی نگاه به انسانهای مؤمن کنید. نگاه به کسانی که جبهه نمی آیند و بی تفاوت هستند نکنید که چرا جبهه نمی روند. نگاه به آن کسی کنید که چندین فرزند در راه اسلام داده است. نگاه به زندگی پیامبران و امامان کنید و اعتقاد به قیامت را زیاد کنید.
از حرف زدن پشت سر دیگران بپرهیزید. در نماز جماعت ها شرکت کنید. از دروغ، تهمت، غیبت، تکبر کردن، ورزیدن دوری کنید. همیشه به یاد خدا باشید. همیشه فکر کنید که لحظه دیگر مرگ به سراغتان می آید، چه داری چه کرده ای. امیدوارم که خداوند همه ما انسانها را هدایت کند.
سلام بر تو ای همسر مهربانم امیدوارم که تو هم مرا حلال کنی و اگر از این بنده ناچیز بدی دیده اید در این چند سال که با هم زندگی کردیم امیدوارم که حلالم کنی و امیدوارم که با شهیدشدن من در راه اسلام و خدا ناراحت نباشی. و بدان اگر در این دنیا شما سختی بکشید اجر آخرتی زیادی خداوند به شما میدهد و در تربیت فرزندانم امیدوارم که کوشش زیادی بکنی و طوری آنها را تربیت کنی که اسلام عزیز خواسته است و بعد از من در زندگی هر طوری که راحت هستی زندگی کن و مهریه و جهیزیه که حقت می باشد. امیدوارم که بعد از من زندگی فاطمه گونه داشته باشی و امیدوارم خداوند به شما صبر دهد. باز هم از شما حلالیت می طلبم.
فرزندان عزیز و مهربانم، صادق و فاطمه و مریم، ای عزیزان من، فرزندان دلبندم ومهربانانم امید دارم که از شهید شدن پدرتان ناراحت نباشید و بدانید پدرتان راه حسین (ع) را رفت. پدرتان صلاح دید که باید به جبهه برود و به ندای حسین (ع) پاسخ دهد.
فرزندانم صادق و فاطمه و مریم عزیزم، تنها چیزی که انسان را به سعادت می رساند راه اسلام است و شما امیدوارم که راه مستقیم اسلام را بروید و همیشه در زندگی از حق طرفدار باشید و امیدوارم که در درس خواندن کوتاهی نکنید. فرزندان عزیزم بدانید که پدرتان در راه اسلام شهید شده و این افتخار بسیار بزرگی است برای شما و نباید ناراحت باشید که پدر ندارید. خداوند بزرگ است.
صادق، فرزندم ان شاء الله بزرگ شدی با تقی فرزند شهید ناصرکه وصیت کرده بود به تقی به حوزه برود، شما هم ان شاء الله در حوزه ثبت نام کن و درس طلبگی بخوان. امیدوارم موفق باشی از این بیشتر مزاحم نمیشوم. من از همه آشنایان و فامیلها و دوستان که مرا می شناسند و طلب بخشش و گذشت می کنم و امیدوارم که همه مرا حلال کنند.
انتهای پیام/