به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، شهید «حسن گودرزی» آزادی کلمه ای زیباست که میلیونها انسان در بند انتظارش کند. پر معنا است و در عین حال پر محتوا، کلمه ای که در پشت بسیاری از تعریف محصور و در بند است. حصاری که جهانخواران شرق و غرب به عناوین مختلف دور آن کشیده اند و نوچه های خود فروخته ى آنها که اکنون نقاب به چهره زده اند و ندای آزادی سر می دهند محافظان آن هستند.
از اول آزادی باید معنی شود چون برداشتهای مختلف با توجه به بینش های مختلف از آزادی میشود. برادران رزمنده ما از روبرو در جبهه های نبرد با کفاران بعثی می جنگند بعد به اصطلاح، طرفداران خلق، آنها را از پشت با «آرپی جی هفت» میزنند.
باید ذهنیت با واقعیت تطبیق پیدا کند، اگر ما دم از آزادی خلق میزنیم مگر هم اکنون آمریکا با تمام ساز و برگش در صدد این نیست که آزادی این خلق محروم را بگیرد؟ مگر نه این که در مقابل این اعمال آمریکا برادران رزمنده ی ما قد علم کرده اند و با آنها مبارزه می کنند، پس چرا ماشین آنها را (منظور اتومبیل حامل برادران رزمنده است) در رامسر به آتش می کشند، می شود، آیا این رزمندگان از همان طبقه ی فقیر و مستضعف و کاگر و کشاورز نیستند.
چرا ما گفته هایمان تضاد داشته باشد. از یک خانواده کاری می کنیم در حالی که بچه ی همین خانواده در جبهه می جنگد اصولا آزادی به تنهایی معنا ندارد، باید همه مظاهر انسانی اعم از بعد معنوی، مادی و خلیفه الهی را در کنار هم گذاشت. گفته می شود که قانون اساسی حق آزادی قلم و اندیشه را پایمال کرده است. امام می فرماید: «نباید معلمين و مربی هایی که جوانان ما را تربیت می کنند تربیت یافتگان مسکو با واشنگتن باشد» اگر این سری مربی ها کنار رفتند آزادی بیان از بین رفته ما تحمیل افكار التقاطی را رد می کنیم. حال شما بگویید آزادی نیست.
اگر از نوع آزادی این ها را حساب کنیم ما نه تنها این آزادی را نقض می کنیم بلکه در مقابل طرفدارانش قیام خواهیم کرد. آزادی به معنای واقعی کلمه آری اما تلقى آن به عنوان هرج و مرج تشنج، اختلال، به اعتصاب کشاندن کارگران، تأييد ترور شخصیت های مذهبی، به کارگیری وسایل و مواد منفجره و مخرب و سلاحهای نظامی، توطئه، همکاری با ساواکی ها و افسران فراری و کمک به بر هم زدن امنیت مملکت که همان خواست آمریکاست، هرج و مرج حکم فرما شود تا نیروهای نظامی سرگرم جنگ داخلی شوند و ایران علت شکست بخورد، چه کسی در خط آمریکا حرکت می کند.
اما دنباله رو گروهک های ضد خدایی هستند و تمام شعار و حرکتشان به نفع و درخط آمریکاست، که آزادی نخواهد بود. بلکه چماقی است بر سر آزادی بگذارید به گذشته برگردیم تا تضادها مشخص شود، امام در نجف مبارزه ی مسلحانه را توسط سازمان رد می کند. سازمان معتقد است هر کس مبارزه ی مسلحانه را رد کند در ورطه ی ارتجاع افتاده یا با ساواک و رژیم شاه همکاری می کند. حالا چرا در مقابل حمله ی غیرمستقیم آمریکا مبارزه نمی کند؟ امام در مصاحبه با هفته نامه ی لوموند قبل از پیروزی انقلاب فرمود در برانداختن شاه با مارکسیست ها همکاری نخواهم کرد. سازمان این عمل امام را محکوم کرد آیا دو مکتب متضاد می توانند با هم اعتلاف کنند از نظر آنها شاید آری ولی از نظر ما، نه. اغلب گروه های سیاسی معتقد بودند که انقلاب بزودی فروکش خواهد کرد چون مسلحانه نیست. خوب دیدیم که نه تنها فروکش نکرد بلکه روز به روز امت مسلمان متحد تر شدند و انقلاب سریع تر رو به پیروزی نهایی حرکت کرد.
مجاهدین ظاهرا از امام حمایت می کنند اما در رفراندم شرکت نمی کنند و معتقدند چون ما درگیر مبارزه ضد امپریالیستی هستیم قانون اساسی ضرورتی ندارد. این نظر آمریکا هم نیست؟ گروهی دیگر هم می گویند با توجه به موقعیت تودهای امام عدم شرکت در مجلس خبرگان خطرناک است و باعث به انزوا کشیدن سازمان می شود. اینها غمشان سازمان است.
زمانی که آقای طالقانی در زندان درباره ی مجاهدین و ما فتوا داد همینها گفتند: این صدای ساواک است که از حلقه بیرون می آید اما بعد از فوت آقای طالقانی به نام پدر طالقانی او یاد می کنند و میگویند آیت الله طالقانی بینش عمیق خود را مدیون همین زندانها و شکنجه هاست. یعنی ایشان فقط در زندان معلم قرآن شدند؟ اگر این جور باشد که باید افراد دزد و قاچاقچی هر در زندان مفسر قرآن شوند. این بینش اینهاست.
ترور دکتر مفتح را با توجه به آثار مخرب و سیاسی آن و افزایش موج خشونت محکوم می کنند. راستی چرا متاسف نیستند که دکتر مفتح یک اسلام شناس و یک متفکر بود؟ فقط متاسف هستند که خشونت بوجود می آید. به اقدام نابجای قتل سپهبد قرنی را تقبیح می کنند و معتقدند که قتل قرنی بیجا و به موقع بوده است و اصل قتل را محکوم نمی کنند! آیا با فرقان که قرنی را به عنوان بازوی مسلح انقلاب ترور می کنند در یک خط نیستند؟ و آیا با توجه به این که گروه فرقان اظهار ندامت کرده و حالا این گونه اعمال را محکوم می کنند. آیا این طرز فکر آمریکایی نیست؟
در رامسر چادر کتابفروشی انجمن اسلامی را آتش میزنند در حالی که قرآن، نهج البلاغه عکس امام، آقای طالقانی و آقای مطهری در آن سوخته می شود. بعد شعار مرگ بر آمریکا می دهند. آیا این خود سند امریکایی بودن آنها نیست؟ ما از این قرآن آتش زدن ها سند گرفته و آگاه هستیم.
نایب امام زمان (عج) کوبنده ی مستکبرین امام زمان (عج) را و مرجع تقلید تمام شیعیان بیدار دل دنیا و ہی مستکبرین و یاور مستضعفین را مرتجع میدانید و هرچه دلتان خواهد می گویید و می نویسید. فحش میدهید، ناسزا و روانی به راه می اندازند.
در خیابانها آن قدر که نشریه های شما به فروش می رود با این که غیر قانونی است، نشریه های مذهبی و دولتی فروخته نمی شود. تا حالا چه توطئه ها که نکردید و فعلا هم آزاد می گردید و بعد هم می گویید آزادی نیست. آزادی آن زمانی نبود که من و شما حتی نمی توانستیم نام آزادی را بر زبان بیاوریم. آن زمان (آزادی) نبود که بزرگ مرجع شیعه در تبعید به سر می برد و تمام جوانان مسلمان برای احیای دین خدا و به جرم حفظ و حراست قرآن در زندان شکنجه می شدند. آن زمان که هر ندای آزادی خواهی در نطفه خفه میشد.
انتهای پیام/