یادداشت/ عفت نیستانی

آیا می‌شود نامم را جزو دوستدارانت ثبت کنی؟

مولای من در ماه ضیافت الهی در انتظار شب‌های قدر نشسته ام تا طاقت درک آن را بیابم خواب را از چشمهایم خط زده ام ۱۰۲ بار به درگاه حق رکعت عشق گذاشته‌ام. آیا می‌شود یک شبی در میان این همه شب‌ها نامم را جزو دوستدارانت ثبت کنی آقا.
کد خبر: ۳۹۷۰۲۵
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۰ - 17May 2020

امسال بیش از همه سال‌ها نیازمند نیم نگاه مولایمان امیرالمومنین هستیمگروه استان‌های دفاع‌پرس - عفت نیستانی: وقتی که درد‌های روزگار روحمان را می‌آزارد، زمانی که در‌ها یکی یکی در زوایای ذهنمان بسته می‌شود، هنگامی که تاریکی‌های شب‌ها هجمه‌ای سنگین، روی قلب‌ها می‌تازند شبی مثل ستاره می‌درخشد که قدرش را نمی‌شود اندازه گرفت و تو‌ ای مولای من‌ ای حضرت آقا در تلاطم سده‌های بسیار یک شبی است که در تمام شب‌ها جاری می‌شود.

بی وجود درک تو پوچ و ابتر خواهد بود در این شب‌های پر از امید دلم را امیدوار کرده ام و امیدم به این است که دریابم قدر و اندازه این شب را، مگر چنین نیست که هرچه را، قدر بدانی نخواهی خواست راحت از دست دادنش را.

مولای من در ماه ضیافت الهی در انتظار شب‌های قدر نشسته ام تا طاقت درک آن را بیابم خواب را از چشمهایم خط زده ام ۱۰۲ بار به درگاه حق رکعت عشق گذاشته ام. آیا می‌شود یک شبی در میان این همه شب‌ها نامم را جزو دوستدارانت ثبت کنی آقا.

‌می‌دانی برای بدست آوردن نیم نگاهی از سوی تو چند بار به آن شقی‌ترین انسان لعن کرده ام و در زوایای دلم او را تصور کرده ام چگونه حافظ قرآن بوده و دستش قلم نشده تا تیغی آبدیده به زهر را در فرق سرت بکوبد که بار‌ها رسول خدا آن را بوسیده و نوازش کرده است.

آه از ناله‌ی ملکوتیان که تو در آسمان‌ها شناخته‌تر از زمینیان هستی و در کجا می‌توان این درد و بدبختی بشری را فریاد کرد؟‌ ای قهرمان تاریخ مکتبم چگونه کسی جرات مبارزه با تو را داشته است که تو پیروز میدان نباشی و باز اینکه چه کسی جز تو در نماز عشق دل محراب را سوزانده است که حواس پرتی در تو سراغ داشته باشد.

یا مولا، جانم می‌سوزد، نه، نه، روحم می‌سوزد وقتی تو سر از سجده برداشته‌ای و آن بدبخت شمشیر با چه سرعتی فرود آورده تا اسدالله را غرقه خون مهمان خدا کند و فریاد شادی ات را تاریخ بشنود که فرمودی «فزت و رب الکعبه».

و اما مولا امسال تنها جان من نیست که در آتش بیداد می‌سوزد بلکه جهانی با بیماری مرموزی درگیر است که بیش از همه سال‌ها نیازمند نیم نگاه شماست و منتظر فرزندت در این شب‌های پرنیاز فریاد می‌کند الغوث الغوث باشد که آمینی از حنجر زمان شنیده شود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها