به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، شهید «محمّدرضا شمسآبادى» در فروردين 1337 در روستاى «شمسآباد» از توابع شهر «ششتمد» به دنيا آمد.
تحصيلات ابتدايى را در روستا و در مدرسه شمسآباد سپرى كرد. پدر و مادر با وجود فشارهاى مالى او را براى ادامه تحصيل راهى شهر كردند. دوره راهنمايى و متوسطه را در سال 1348 در دبيرستان اسرار شهرستان سبزوار آغاز كرد و در سال 1355 به پايان رساند.
سالهاى آخر تحصيل محمدرضا با روزهاى مبارزات مردم علیه رژیم طاغوت مصادف شد. او در اين مقطع در مراسمهای مختلف شركت میكرد و اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) را از شهر به روستا مىبرد و بين مردم روستا توزيع مىكرد.
شهید شمسآبادی به منظور لبيك گفتن به نداى امام امّت مبنى بر آباد كردن ويرانیها، در سال 1360 وارد جهاد سازندگى شد.
این شهید جهادگر هميشه توصيه مىكرد كه توكلّ به خدا داشته باشيد. اگر انسان هميشه با توكلّ به خدا قدم بردارد، هميشه و در همه جا خدا با اوست.
شهید شمسآبادی در سال 1361 به عنوان مسئول جهاد سازندگی «جوين» فعّاليّت خود را آغاز کرد. وی سپس به عنوان مسئول مركز هماهنگى شوراهای جهاد انتخاب و در سال 1362 منتخب عضویت در شوراى مركزى جهاد سازندگى سبزوار شد.
این جهادگر شهید که برای حضور در جبهه لحظه شماری میکرد در سال 1364 به آرزوى ديرينه خود رسيد و به همراه جمعی از نیروهای جهاد سازندگی عازم جبهههای حق علیه باطل شد. مدّت حضور شهید در جبهه، 15 ماه بود كه حدود شش ماه در منطقه «سومار» انجام وظیفه کرد و از تير 1365 تا اسفند 1365 - زمان شهادت - در جبهه جنوب فرماندهى گردان مهندسى - رزمى جوادالائمه (ع) را بر عهده داشت.
شهید شمسآبادی همیشه در سخنانش تأکید داشت که «برادران، ما از خودمان نيستيم. از پدر و مادرمان هم نيستيم. امروز ما از انقلاب و جمهورى اسلامى هستيم كه درگير جنگ است. پس ما فرزندان جنگ هستيم و تا بدان جا كه توان داريم بايد خود را صرف جنگ كنيم.»
سرانجام «محمّدرضا شمسآبادى» در 10 اسفند 1365 در عمليّات «كربلاى 5» در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید
خدایا، شکر میکنم تو را بیحد که من در عصری قرار گرفتم که اسلام این دین همیشه زنده و حیاتبخش دوباره جان گرفت و امروز احکام اسلام و قرآن پیاده میشود. زندگی رنگ معنویت پیدا کرده، لذات و خوشیهای ظاهری دنیا جایش را به لذات و خوشیهای معنوی داده و خط بطلان بر ارزشهای دروغین نقش بسته در ذهنمان از نظام قبل کشیده. صفات رذیله اخلاقی مُرد و صفات الهی انشاءالله جایگزین شده و میشود.
شکر خدایا که به فریادم رسیدی و همچنان که از اول و ابتدایی که چیزی میفهمیدم آرزو داشتم که در اجتماع عدالت باشد و رنج میبردم در هر مکانی که بی عدالتی میشد و الحمدلله این زمینه فراهم شد.
خدایا همیشه آرزو داشتهام که در راه پیاده شدن احکام اسلام، من هم اگر لایق باشم و قطرات خونم یک اثر خیلی کم هم که شده برای هدف و رضای تو داشته باشد و انشاءالله که این توفیق هم نصیبم شود و حالا که لطف خداوند شامل حالم شد و به این منطقه آمدهام و خداوند مرا به سوی خود فرا خواند.
وصیتی جز وصیت دیگر شهدا ندارم جز این که اسلام احتیاج به یاری دارد و بر شما امت مسلمان است که اسلام را دریابید تا در پیشگاه خداوند و امام زمان روسفید باشید و پشتیبان مصمم ولایت فقیه باشید که تنها راه پیاده شدن احکام اسلام در این عصر که بر جهان کفر حکومت میکند، میباشد.
انتهای پیام/