به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، طلبه شهید «اسماعیل امانی سندی» از روستای «سند» شهرستان «فومن» از شهدای عملیات بیت المقدس ۷ است که در زیر گوشههایی از زندگینامه و وصیت این شهید را میخوانید:
«طلبه شهید «اسماعیل امانی سندی» در هشتم آذر سال ۴۲ در محله سند شهرستان فومن در خانوادهای متدین پا به عرصه وجود گذاشت. با سپری کردن ایام خردسالی و آغاز کودکی پا به مدرسه گذاشت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان را در فومن سپری کرد.
در سال ۱۳۶۰ در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت داشت و عضو فعال انجمن بود و در پایگاه در بخش تبلیغات همراه دیگر دوستان با عشق و علاقه کار میکرد.
در سال ۱۳۶۱ به عضویت بسیج مستضعفین سپاه پاسداران فومن در آمد و عشق و علاقه به امام خمینی (ره) او را به سنگر عشق و شهادت کشانده و در همان سال ۶۱ وارد حوزه علمیه امام جعفر صادق (علیه السلام) رشت شد و همزمان با تعلیم و تربیت در حوزه علمیه همگام با مردم در تظاهرات مردمی و نماز جمعه با عشق و علاقه شرکت میکرد.
در سال ۱۳۶۳ در پادگان منجیل آموزش نظامی را فراگرفت و خود را برای مبارزه با متجاوزین صدامی آماده نمود و عازم جبهههای غرب کشور شد.
آشنایی او با رزمندگان و همنشینی با مردان خالص رزمنده او را مصمم ساخت که حضور فعال در دو جبهه حوزه علمیه و صحنه کارزار با متجاوزین بعثی و مزدوران داخلی داشته باشد. در سال ۱۳۶۴ به حوزه علمیه رضویه شهرستان قم رفته و درس حوزه را ادامه داد.
در سال ۶۵ در اعزام ویژه روحانیون از شهرستان قم، به جبهه جنوب کشور اعزام شد. در عملیات آزاد سازی فاو حضور داشت. عدهای از دوستان او به لقاء الله پیوسته و ایشان از ناحیه پا مجروح میشود و به مدت ۱۵ روز در بیمارستان فیروزگر تهران بستری بود. بعد از بهبودی مختصر دوباره به جبهه جنوب میرود. با پای مجروح که هنوز ترکشهای زیادی در آن بود آرام و قرار نداشت در حضور دوستان و آشنایان با حسرت بسیار اظهار تأسف میکرد که شهادت نصیب او نشده است.
با این که هر دو ماه به جبهه میرفت از درس خواندن غافل نبود و دروس حوزه را با نمرات عالی قبول میشد. علاقه او به امام عجیب بود بارها میگفت: خدا نکند که امام از دنیا برود و ما زنده باشیم شهادت دوستان و همرزمانش باعث شده بود که علاقه به دنیا در او به پایینترین حد خود برسد. بعد از آزاد سازی فاو رفتار او بسیار قابل تأمل بود. همیشه از مظلومیت برادران رزمنده میگفت. علاقه به شهادت بیشتر در او جلوه میکرد، نورانی شده بود.
وی از خداوند متعال خواسته بود اگر به فیض شهادت نائل گشت به شکلی به شهادت برسد که وقتی روز قیامت در پیشگاه خداوند و سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) حاضر میشود بدن سالم نداشته باشد. این گونه هم شد. در عملیات بیت المقدس ۷ در منطقه شلمچه در تاریخ ۲۳ خرداد ۶۷ به شهادت میرسد و بعد از چهار ماه از بدن مبارکش تنها یک استخوان و یک پیراهن و شلوار باقی مانده بود. آری او به لقاء خداوند مهربان رسید و آرزویی جز آن نداشت.
درقسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است:
«آنچه که باعث حفظ و نشر اسلام شده و میشود حمایت از ولایت فقیه است. ولایت فقیه قلب اسلام است بر همه است در حفظ او کوشا باشند ولایت فقیه یکی از از زیباترین سرودههای عالم خلقت بعد از حکومت ائمه خداست که سنت خدای سبحان و قادر منان به ملت سلحشور و بی باک ایران اسلامی و مسلمین در این قرن است. بر امت است که از روحانیت کناره نگیرند و در پیشرفت شان همکار و همیار همیشه صدیق این عزیزان که پاسدار حقیقی اسلام عزیز بوده اند، باشند.»
انتهای پیام/