به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سید علیرضا یاسینی در فروردین ماه سال 1330 در شهرستان آبادان به دنیا آمد و چهل و سه سال بعد در حالی که مسئولیت معاونت هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر عهده داشت در 15 دی 73 طی یک سانحه هوایی در نزدیکی اصفهان ، به همراه فرمانده نیروی هوایی؛ سرلشکر شهید منصور ستاری و تنی چند از فرماندهان عالیرتبه نیروی هوایی، به درجه رفیع شهادت نایل آمد. وی که در سال 1348 به نیروی هوایی وارد شد، همانند دیگر خلبانان پس از طی مقدمات پرواز در ایران به آمریکا اعزام شد و بعد از گذراندن موفقیت آمیز دوره های پرواز با سربلندی به ایران بازگشت و به عنوان خلبان شکاری اف 4 مشغول به خدمت شد. با شروع جنگ به عنوان یک خلبان شجاع و با تجربه وارد جرگه مدافعان آسمان ایران شد. ایشان از خلبانانی بودند که به همراه بزرگانی چون سرهنگ خلبان شهید خلعتبری، سرگرد خلبان شهید طالب مهر، سرگرد خلبان شهید اکرادی ، سرهنگ خلبان شهید دوران در هفتم آذر59 نیروی دریایی عراق را نابود کردند. کسی که استاد خلبان بود و با هواپیماهای دیگر مثلMIG 29وF 5 هم پرواز می کرد ولی هواپیمای محبوبش فانتوم بود. از مسولیت های ایشان می توان به این موارد اشاره کرد: افسر خلبان کابین جلو هواپیمای اف چهار در پایگاه ششم شکاری بوشهر، افسر هماهنگ کننده آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان، فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان، فرمانده پایگاه دهم شکاری چاه بهار، فرمانده پایگاه هفتم شکاری شیراز، معاونت هماهنگ کننده نیروی هوایی.
به بهانه فرا رسیدن هفته دفاع مقدس گفتگوی کوتاهی با پروانه محمودی همسر امیر سرتیپ خلبان شهید علیرضا یاسینی انجام دادیم که از نظرتان می گذرد.
فعالیت های سیاسی شهید یاسینی، قبل از پیروزی انقلاب چگونه و از کجا آغاز شد؟
شهید یاسینی با اوجگیری تظاهرات همه جانبه علیه رژیم شاه، علیرغم جو فشار در ارتش، با پخش اعلامیه حضرت امام(ره) بین پرسنل متعهد، دست به فعالیت های ضد رژیم شاهنشاهی زد. با پیروزی انقلاب اسلامی همچون دیگر پرسنل متعهداش به حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب پرداخت و با تشکیل گروه های کار در امر بازسازی و راه اندازی سامانههاو تجهیزات اهتمام ورزید.
رشادت و حماسه آفرینی های شهید یاسینی در دوران دفاع مقدس، همچون دیگر فرماندهان و رزمندگان، مثال زدنی و قابل تأمل بر انگیز است.از شجاعت و حماسه آفرینی های ایشان در آن دوران بگویید.
شهید یاسینی با شروع جنگ تحمیلی از جمله خلبانانی بود که در عملیات غرورآفرین 140 فروندی آغاز جنگ در حمله به خاک دشمن، نقش مهمی ایفا کرد. وی در طول جنگ نیز همواره خلبانی پیشقراول و خط شکن بود. در یک مورد و در ابتدای جنگ که دشمن متجاوز از طریق دریا و با چند فروند ناوچه پیشرفته قصد پیاده کردن نیرو در جزیره نفت خیز خارک را داشت، این شهید بزرگوار با هواپیمای خود از پایگاه بوشهر به پرواز درآمد و ناوچههای مهاجم عراق را به قعر خلیجفارس فرستاد. او در طول جنگ با پروازهای مکرر خود ضربات کوبنده ای را به دشمن متجاوز وارد کرد. جنگ و شرکت او در عملیاتهای جنگی در رأس برنامههای او قرار داشت و همواره یکی از افراد ثابت دستههای پروازی در عملیات های حساس بود.
آیا مسئولیت و موقعیت خطیر کاری ایشان در اخلاق، رفتار و تعامل و برخورد ایشان با خانواده و همکاران هم تأثیری داشت؟
هرچند رفتار شهید یاسینی در مقام فرماندهی بسیار جدی و سخت گیرانه بود، اما هنگامی که با مشکلات شخصی کارکنان تحت امر خود مواجه میشد، همچون پدری دلسوز در رفع مشکلات آنان کوشش و در رفع مشکلات با آنان همدلی میکرد. او از نیروی جاذبه و دافعه قوی برخوردار بود و با بهرهگیری از این نیرو همواره طیف گستردهای از نیروی انسانی، مسئولان را جذب خود کرده و به وسیله آنان به نقاط قوت و ضعف سامانه اداری احاطه می یافت واین از رموز موفقیت او در سامانه فرماندهیاش بود.
شهید سرلشکر یاسینی هرگز برای دنیا بهایی قایل نبود و به مظاهر فریبنده دنیا پشت کرده بود. حتی شبها با وجود خستگی، ساعتی را به درد و دل کردن با اعضای خانواده اختصاص میداد و راهنماییهای لازم را به آنان ارائه میکرد. در مورد خود من همیشه تأکید میکرد زینبوار زندگی کن و حساسیت بسیار زیادی روی مسئله حجاب داشت و همیشه میگفت خدا را شکر کنید که انقلاب اسلامی برای زنان ما امنیت را به ارمغان آورد.
هنگامی که به خانه می آمد تمام مشکلات و خستگی های کار را پشت در می گذاشت و وارد خانه می شد و همیشه تاکید داشت که مسائل کاری را باید بیرون از خانه گذاشت و وارد منزل شد آن هم با یک نشاط و روحیه مضاعف.
چه مشخصه ای از رفتار ایشان برایتان قابل تأمل و توجه بود؟
علیرضا خستگی ناپذیر بود و هیچگاه از کارش خسته نشد و آن را بزرگ جلوه نمیداد، کارش را با تمام خطراتی که داشت بی خطر می خواند و می گفت: که من نگران رزمندگانی هستم که در داخل سنگرها هستند نگران خلبانان هلی کوپتر هستم؛ جان آنها بیشتر از ما در خطر است، به این دلیل که سرعت هواپیما های ما زیاد است.
علیرضا ارادت خاصی به اهل بیت بویژه امام علی علیه السلام داشت و همیشه از این بزرگواران در انجام کارهایش مدد می گرفت. به پدر و مادرش و همچنین من خیلی احترام می گذاشت. علیرضا با اهل محل هم خیلی صمیمی و مهربان برخورد می کرد؛ در آن زمان کوتاهی که از ماموریت بازمی گشت و به دیدن ما می آمد در همان اندک زمان در کارها و امورات منزل مرا یاری می کرد.
همیشه ساعاتی از آخر شب را به عبادت کردن و خواندن قرآن اختصاص می داد و این تضرع و خشوعش بود که او را به این قله های رفیع می رساند و توسل به اهل بیت او را از عملیات های پیچیده و سخت سربلند بیرون می آورد.
روحش شاد و یادش گرامی باد