به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، سردار شهید «اصغر رمضانی» در آذر 1332 در خانوادهای محروم در روستای مهرانکوشک از توابع شهرستان فردوس به دنيا آمد. وی از همان دوران نوجوانی، پرتلاش، فعال، خودجوش، مهربان، فداكار و دلسوز برای خانواده و اطرافيان بود.
شهید رمضانی در دوران نوجوانی از آنجايی كه قدرت بدني فوقالعادهای داشت در يك شركت ژاپنی كه مسئوليت ايجاد و تجهيز دستگاههای مخابراتی را در جنوب خراسان برعهده داشت مشغول به كار شد و با تشويق و توصيه يكی از مهندسين ژاپني به ورزش رزمی روی آورد. با توجه به انحصاری بودن ورزشهای رزمي در نيروهاي مسلح برای يادگيري ورزش جودو به طور كلاسيك به استخدام شهربانی درآمد و پایان دوره آموزشی، از لحاظ آمادگی جسمانی در سطح پادگان رتبهی اول را از آن خود کرد.
وی همچنين در مسابقات قهرمانی جودو كشور در سال 1353 مقام قهرمانی را از آن خود کرد و به عضويت تيم ملي جودوی ایران درآمد و كمربند سياه، دان يك را از باشگاه كودكان ژاپن دريافت کرد.
اصلیترين وظيفهی شهید رمضانی در شهربانی آموزش جودو به دانشجويان و ديگر نيروهای شهربانی بود. در حاشيهی كار اداری اقدام به راهاندازی كلاسهای آموزش جودو در باشگاه نيرومند و امجديهی تهران و ديگر اماكن ورزشي کرد.
اكثر افراد شركتكننده در كلاسهای جودو را دانشجويان تشكيل میدادند، كه حضور آنها منشأ آشنايی شهید رمضانی با افكار و اندیشههای انقلاب اسلامی شد. آشنایی وی با شهيد مفتح و حضور در جلسات سخنرانی این روحانی مبارز كه تحولی در درون او ايجاد كرد از برکات ارتباط با دانشجویان از طریق کلاسهای ورزشی بود. شهید رمضانی اين ارتباط را پر بركت و سازنده در مسير زندگی خود میدانست.
با اوجگيری مبارزات مردم عليه رژيم ستمشاهی در سال 1357 شهید رمضانی نه تنها در اقدامات سركوبگرانه شركت نداشت بلكه به توصيهی شهيد مفتح با سلاح خود اقدام به فرار از پادگان عشرتآباد کرد و با حضور در جمع نيروهای مردمی در تسخير پادگان حشمتيه، عشرتآباد و نيروی زمينی نقش بسزایی داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشكيل كميتهی انقلاب اسلامی شهید رمضانی جزو اولين كسانی بود كه به اين نهاد پيوست و در سركوبی و پاكسازی عناصر وابسته به رژيم ایقای نقش کرد.
وی در سال 1358 پس از انتقال به شهرستان تربتحيدريه همكاری بسيار نزديكی با كميته و سپاه این شهرستان داشت. با تشكيل ارتش بيست ميليوني به دستور امام خمینی (ره) شهید رمضانی این بنیانگذاران این تشکل مردمی در شهرستان تربت حیدریه بود.
با شروع غائلهی كردستان این شهید والامقام جزو اولين نيروهایی بود كه از شهربانی عازم منطقه شد و به عنوان مسئول عمليات شهربانی بانه مشغول به خدمت شد. اقدامات مؤثر شهید رمضانی در منطقهی كردستان باعث آشنایی وی با سردار جاویدالاثر حاح احمد متوسليان شد، كه او در طول اين مدت تحت تأثير روحيات و خصوصيات این فرمانده دلاور سپاه اسلام قرار گرفت. شهيد از اين دوران به نيكی ياد میكرد.
هنوز مدت زیادی از بازگشت وی از كردستان نمیگذشت كه جنگ تحميلی آغاز شد. او به منطقه جنوب عزيمت کرد و به جمع رزمندگان تيپ دوم لشكر 77 خراسان پیوست و در شكست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه (ع) حضور فعال داشت، كه در پي آن كتباً مورد تشويق قرار گرفت.
شهید رمضانی مدت 50 ماه با مسئوليت فرماندهی گردان، افتخار حضور در جبهههای حق عليه باطل را داشت که در این مدت با حضور در عملياتهای مختلف از جمله طريقالقدس، فتحالمبين، والفجر، نصر 1 و 2 كربلای 4 و 5 ايثار و رشادتهای زیادی را از خود نشان داد و چندين بار به سختی مجروح شد.
وی با وجود 45% جانبازی ناشی از عوارض شيميايي و دیگر موارد مجروحیت، از تلاش و فداكاری در راه تحقق آرمانهای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب دست بر نداشت و با حضور در صحنههای مختلف نقش مؤثر و پيشرو داشت.
او در سال 1377 عليرغم بازنشستگی از نيروی انتظامی، با توجه به ناامنیهای به وجود آمده در شرق كشور و نفوذ عوامل طالبان، بنا به ضرورت و احساس مسئوليت در قبال مشكلات مردم، مكرراً به مسئولان سپاه شهرستان مراجعه و آمادگی خود را جهت مقابله با اشرار اعلام کرد.
شهید رمضانی در اواخر سال 1379 از طرف نيروی مقاومت بسيج شهرستان تربت حیدریه در معيت نيروهای بسيجی به منطقهی انتظامی مأمور شد و فرماندهی رسته رزمی الغدير را برعهده گرفت كه از جمله رشادتها و اقدامات مهم وی میتوان به هلاكت رساندن شرور معروف افغانی به نام نادرخان سلطان زهی به همراه همدستانش اشاره کرد كه در برقراری امنيت منطقه بسيار مؤثر بود و خورسندی مردم را به همراه داشت.
وی فردی دلسوخته و دلسوز برای نظام جمهوری اسلامی بود و هدفی جز خدمت صادقانه، خالصانه و بيريا نداشت. این شهیدوالامقام در هر زمان، مكان و در هر لباس و شرايطی خود را عاشق اهلبيت و پيرو ولايتفقيه میدانست.
در بيان حالات روحی و اخلاقی این شهید والامقام میتوان به ديداری كه شهید رمضانی با رهبر معظم انقلاب داشتند اشاره کرد. پس از معرفی شهيد از سوی مسئولان شهرستان تربت حیدریه به فرمانده معظم کلقوا، ايشان پيشانی اين فرمانده شهید را بوسيدند و فرمودند: «با توجه به خصوصياتی كه برای من گفتند من تجلی شهيد برونسی را در ايشان میبينم.»
شهید رمضانی سرانجام در روز 15 شهريور 1380 در منطقه عمومی خیرآباد شهرستان تربتحیدریه در درگیری با اشرار به فيض شهادت نائل آمد. پيكر پاك و مطهر این یادگار دفاع مقدس در 18 شهريور مصادف با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) كه شهید ارادت خاصی به آن حضرت داشت تشييع شد و در کنار همرزمانش در گلزار شهدای تربت حيدريه آرام گرفت.
فرازی از وصیتنامه شهید
به نام و یاد خداوند مهربان و با عرض سلام به رهبر پر فتوح اسلام، حضرت امام خمینی و به نام آنکه یاد او تسکین دهنده قلبها و نام او آرامش دهنده قلبها و نام او آرامش دلهاست.
با عرض سلام خدمت پدر و مادر عزیز و مهربانم که چشمه محبت و ایثارند. پدر و مادر شما دو اسوه ایمان و سعادت دنیوی و اخروی برای من هستید و در این جهان دلی محکم و استوار و همچون راهی روشن برای من بودید و به من آموختید ایمان را، و همچنین عمل کردن به دستورات اسلام را.
شما بدانید راهی که من رفتهام درستترین و بهترین راهی است که در هر فکری و هر عملی وجود دارد و سرچشمه این راه شهادت است که آرزوی دیرینه من و همه رزمندگان و دلاوران جان بر کف اسلام است شهادتی که در راه خدا و اسلام و حفاظت از دین باشد.
من میدانم که شما هم همین هدف را دارید و خوشحالم که در این چنین خانوادهای به دنیا آمدهام. اما اگر من در این راه به آرزوی خود رسیدم و شربت شهادت را نوشیدم تنها وصیت و آرزوی من این است که شما این مملکت را که با خون هزاران جوان و شهیدان بسیار به دست آمده به راحتی از دست ندهید و با حجاب خود و عمل کردن به دین خدا و اسلام، مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی زده و اجازه ندهید به خاک پاک میهن اسلامی ما تجاوز کنند.
انتهای پیام/