به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، کتاب «بابارجب» چهارمین کتاب تاریخ شفاهی زنان قهرمان، در برگیرنده خاطرات «طوبی زرندی» همسر جانباز شهید «رجب محمدزاده» است.
کتاب «بابا رجب» به قلم «نسرین رجبپور» به رشته تحریر درآمده و توسط نشر «ستارهها» و با مشارکت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی به زیور طبع آراسته شده است.
«طوبی زرندی» در یادداشتی در ابتدای کتاب «بابا رجب» آورده است: نتوانستم همه حرفها را بزنم، زندگی با تو حاجآقا طعم نان و تنور داشت. داغ و تازه. الان هم که رفتی انگار هستی، نرفتی.
حسرت یک بوسه و بغل از بچهها در شما ماند.
بچهها وقتی کوچک هم بودند برای بوسیدنشان شک داشتید، یا ترسیدن بچهها شما را از گرمای بغل آنها محروم کرد یا برخورد نگاههای آنها با صورت...
این داغ برای نوههایمان هم تکرار شد.
بخشی از کتاب
در حیاط تمام سعیام را کردم تا الهه و حمید نزدیک پنجره بمانند. هر دو را روی زانوهایم نشاندم تا بهتر توی دید رجب باشند. چند لحظهای گذشت، به حدی سرگرم بچهها شدم که رجب را از یاد بردم. موهای الهه بلند شده بود و مدام توی صورتش میریخت. هر چند کلمهای که حرف میزد، صورتش را تکان میداد تا موهایش کنار بروند. از این کارش خوشم میآمد. بی اختیار توی بغلم گرفتمش و صورتش را بوسیدم.
سرم را که بالا گرفتم، رجب پردهی تور را کنار زده بود و با گریه نگاهمان میکرد. یاد حرف چند ماه پیشش افتادم که میگفت: «دلم میخواد یه شب خواب ببینم، لب و دهنم سالمه و دارم بچهها رو میبوسم». حواسم نبود نبود با بوسیدن الهه چه حسرتی را در دل رجب زنده کردم.
تا به خودم آمدم، بچهها رجب را دیده بودند و صدای جیغ و گریههایشان در حیاط پیچیده بود.
کتاب «بابارجب» در 240 صفحه با قطع رقعی در شمارگان یک هزار نسخه در سال 1399 و به بهای 29 هزار تومان چاپ و منتشر شده است. علاقهمندان میتوانند این کتاب را از کتابفروشیهای معتبر در سطح کشور یا دفتر مرکزی نشر «ستارهها» در مشهد واقع در بلوار شهید فرامرز عباسی، خیابان بهاران، کوچه بنفشه 6، پلاک 39 تهیه کنند.
انتهای پیام/