چهل‌سالگی سرو/ شهید منصور کاویان‌پور»؛

توصیه می‌کنم که تا خون در بدن دارید از امام و ولایت فقیه دفاع کنید

در فرازی از وصیت‌نامه شهید منصور کاویان‌پور» آمده است: شما را توصیه می‌کنم که تا خون در بدن دارید از امام و ولایت فقیه دفاع کنید و گوش به فرمان آن باشید که رضای خدا در آن می‌باشد و احکام اسلام را به نحو احسن انجام دهید.
کد خبر: ۴۱۵۷۳۸
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۲ - 13September 2020

توصیه می‌کنم که تا خون در بدن دارید از امام و ولایت فقیه دفاع کنیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «منصور كاویان‌پور» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

در آغازین روز مرداد 1342، نخستین ثمره زندگی «یوسف و طاهره» در روستای «كاسه‌گر محله» از توابع نور چشم به جهان باز كرد. «منصور» كودكی بیش نبود كه نماز و قرآن را به‌واسطه تربیت دینی والدین آموخت؛ و به انجام فرائض واجبات روی آورد.

سال­های ابتدائی و راهنمائی تحصیلی را در دبستان «دانش» روستا گذراند. اما در پایه سوّم راهنمائی بود که به‌دلیل عزیمت به جنگ، از درس خواندن بازماند. در اوصاف اخلاقی‌اش می‌توان گفت كه در حُجب‌وحیا، و ادب ‌و احترام نسبت به پدر و مادر، زبانزد بود.

با تشکیل نهادهای انقلابی، از جمله بسیج، به این ارگان پیوست و فعالیت‌هایش را در راستای تحقق و حراست از آرمان‌های انقلاب ادامه داد. در 1/03/1361، هم‌زمان با آغاز فعالیت در سپاه، به طرح جنگل پیوست و در سِمَت فرماندهی، مشغول به خدمت شد.

ناگفته نماند که منصور برای مدتی، عهده‌دار سمت محافظت از امام‌جمعه نور، «حاج‌آقا انصاری» بود. منصور بعد از انتصاب به مسئول آموزش پادگان چالوس، راهی جبهه شد.

مادرش طاهره، از پسرش این‌گونه  سخن می‌راند: «وقتی از جبهه بر می‌گشت، یک‌سری تحولات در رفتارش [به‌وجود می‌آمد.] وقتی به او می‌گفتیم که به جبهه نرو، می‌گفت: اصلا این حرف را نزنید! از ما بالاتر هم در آن‌جا هستند که زن و بچه‌های‌شان در خانه‌اند، اما خودشان به جبهه می‌آیند. منصور وقتی ازدواج کرد، علاقه‌اش به جبهه بیشتر شد.»

منصور که در جبهه، دچار مجروحیت از ناحیه چشم شد، به بیمارستانی در ساری انتقال یافت. لذا، طاهره با اشاره به این جراحت پسرش، ادامه می‌دهد: «وقتی چشمش مجروح شد، او را برای درمان به ساری منتقل کردند. دکترش «آقای شریعتی»، از او خواست که مدتی در خانه استراحت کند؛ ولی او بعد از ده روز، مجدد به جبهه برگشت. من به او گفتم: کمی در خانه بمان و استراحت کن. گفت: ماندن من در این‌جا درست نیست؛ باید به جبهه بروم. در منطقه که بود، چشمش کوچک شده بود؛ ولی قبول نمی‌کرد که در بیمارستان بماند یا حتی عینک بزند.» 

«زینت» از برادر شهیدش، این‌طور یاد می­كند: «همان روز كه تنها دخترش «نجمه» به دنیا آمد، او عازم جبهه بود. بعد از نماز ظهر می­‌واست راهی شود كه جریان وضع حمل همسرش پیش آمد. به اصرار ما ماند و سه روز بعد به جبهه رفت.»

و در نهایت، منصور در 23/6/1364 در هورالعظیم، جامه سرخ شهادت به تن كرد. پیکرش با بدرقه همسرش «سیدهاجر حسینی»، در گلستان شهدای زادگاهش آرام گرفت.

وصیت‌نامه شهید:

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

بسم الله الرحمن الرحیم و فی کتاب الکریم

وَلا تَحسَبَنَّ الذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یرزَقون.

لوا اَنزَلنا هَذَا القرآنفِی سَبیل الله اَمواتاً بَل اَحیا عِندَ رَبَّهُم یَرزُقون الله مثال نضرب‌ها لِنّاس لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون

ای رسول اگر ما این قرآن عظیم‌الشأن را بر کوه نازل می‌کردیم مشاهده می‌کردی که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می‌گشت و این مثال را برای مردم بیان می‌کنم باشد که انسان اهل عقل است فکر کنند.

با درود و سلام خدمت آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و درود و سلام خدمت نائب بر حقش، امام امت و درود و سلام خدمت ارواح پاک و مقدس شهدای انقلاب اسلامی که همان انقلاب است زمینه‌ساز انقلاب جهانی امام زمان و درود و سلام خدمت خانواده شهدا و امت حزب‌الله واقعی و روحانیت در خط امام و روحانیتی که پیشتازان انقلاب اسلامی به رهبری قاطع و هوشیار حضرت امام بوده‌اند.

 وصیت خود را به نام آنکه یادش هستی آفرین و شادی دل مؤمنان است شروع می‌کنم:

 چند کلمه‌ای خدمت امت غیور و شهیدپرور که جایی برای گفتن نگذاشتند. من کوچک‌تر از آنم که برای آنان چیزی بگویم و به عنوان فرزندی کوچک از شما امت حزب‌الله درد دلی را با شما بر روی کاغذ با قلم بیان می‌کنم. چه دلسنگ و [ ] است که با آن آیه بالا گفته شده بدنش به لرزه درنیاید و از خود بی‌خود نشود. به راستی که اگر کسی باد آیه‌های قرآن را نادیده بگیرد و دلش در برابر آیه‌های قرآن کلام خدا سنگ باشد مُهر ظلمت پروردگار بر دهان اوست.

امت حزب‌الله! گوش به فرمان امام و ولی فقیه باشید که کشتی نجات این قرن و قرن‌ها بعد تا ظهور آقا امام زمان همین ولایت فقیه است. این بزرگوار است که شما را می‌تواند رهبری خوب باشد تا به فکر آخرت‌تان باشید. آیا فردا که از این دنیا می‌روی چیزی برای آخرت‌ات جمع‌آوری کردی که در پیشگاه خدا و پیامبران و امامان و مؤمنین شرمنده نباشید. آیا فردای قیامت چیزی داری که در مقابل علی‌اکبر و علی­‌اصغر حسین (ع) بگذاری در جواب خانواده‌های شهدا و یتیم‌های شهدا چه جوابی خواهی داد که در کشورت جنگ باشد، جنگ بین حق و باطل، دشمن یا مزدور به آب و خاک، به ناموس و از همه مهم‌تر به دین‌ات حمله کند در جای گرمی باشی، چه جواب خواهی داد. هیچ لحظه­ از خدا غافل نباشید و دشمن از همان فرصت استفاده خواهد کرد.

امت حزب‌الله! ‌خداوند هر لحظه بندگانش را به امتحان می‌کشاند و این جنگ و دیگر مسائل این انقلاب امتحان بزرگی است بر ملت ما که الحمدالله شما ملت حزب‌الله از این امتحان الهی خوب برآمده‌اید و با عزم و رزم مصمّم‌تان مشت محکمی بر دهان یاوه‌گویان و یاوه‌سران زدید و از این پس خواهید زد. در چهارده قرن پیش مردم سخت مشتاق امام خود حسین (ع) و نائب او مسلم‌بن‌عقیل بودند ولی دیدید در صحنه جنگ نه‌تنها یاور و همرزم‌شان نشدند بلکه با آنان به جنگ برخاستند. ولی در این قرن امت مسلمان یکپارچه سخت مشتاق ظهور حضرتش یعنی امام زمان می‌باشند و از نائب به حق و شایسته او یعنی امام روح‌الله به سختی حمایت و پشتیبانی می‌کنند.

اماما چقدر فرق است بین این مردم و آن مردم و ما باز اعلام می‌کنیم؛ اماما! تو با آن همه بزرگی‌ات در قلب کوچک ما جا داری و ما کوفیان ننشینیم که تو را تنها بگذاریم و این امت چقدر فرق دارد با امت چهارده قرن پیش، آن مردم به جنگ امام خود رفتند ولی این امت امام و نائب امام خود را از جان و مال و فرزند خود عزیزتر داشتند و یکپارچه با تمام ابرقدرتها به جنگ پرداخته تا زمینه‌سازی کنند برای انقلاب جهانی امام زمانش حضرت مهدی (عج).

امّا سخن من با تروریست‌های باید اقتصادی که اربابان‌شان هرچه خواستند با ما کردند جنگ داخلی و خارجی تحریم اقتصادی و نظامی و همه چیزهایی که می‌خواستند کردند ولی به گفته امام عزیزمان هیچ غلطی نکردند و شما هم بدانید که این امت به رهبری حضرت امام شعار «در مقابل تحریم اقتصادی فرزند رمضانیم و در مقابل تحریم نظامی فرزند عاشوراییم» را همیشه سر خواهد داد. و این امت با رهبری قاطع امام چنان مشت محکمی بر دهان‌تان خواهد زد که از جای‌تان بلند نخواهید شد. ملتی که شهادت را بزرگ‌ترین افتخار بداند و فرزندش یعنی عزیزترین کس خود را می‌دهد و از اسلام حمایت می‌کند هرگز شکست نخواهد خورد.

پدر و مادر عزیزم! این را بدانید که هر پدری و مادری برای فرزند خود سعادتی را آرزو می‌کند، آرزو دارد که فرزندش سعادتمند شود. ولی این را بدان که تنها آرزوی من اول شهادت و بعد زیارت قبر اباعبدالله و زیارت چهره نورانی و سلاله پاک فرزند فاطمه‌الزهرا یعنی امام روح‌الله می‌باشد. اگر شهید شدم سلام خالصانه من و دیگر شهدا را به او برسانید و به او بگویید هنوز هم کسانی هستند که با نام خدا به یاد شهدا همراه با تو با کفار می‌جنگند و شعار جنگ، جنگ تا پیروزی را سر می‌دهد.

مادرم! چگونه از پس زحمات شبانه و سختی‌هایی را که تو و من و خدای ما می‌داند برایم؟ پس تو برایم دعا کن که خداوند گناهان مرا ببخشد و اگر مرا ازجمله شهیدان قرار داد، اول شفیع شفاعت از تو خواهم کرد. پس تو مرا ببخش و شیرت را حلالم کن.

 و امّا شما برادران و خواهرانم! شما را توصیه می‌کنم که تا خون در بدن دارید از امام و ولایت فقیه دفاع کنید و گوش به فرمان آن باشید که رضای خدا در آن می‌باشد و احکام اسلام را به نحو احسن انجام دهید.

 و تو ای همسرم! مرا ببخش که نتوانستم شوهر خوبی برایت باشم مرا مورد عفو و بزرگیت قرار بده و برای من دعا کنید و از کلیه اقوام و خویشان می‌خواهم که مرا ببخشند که اگر برخورد ناشایستی در برابر آنها داشتم. از کلیه دوستان و آشنایان که با این‌جانب برخورد داشته‌اید اگر بدی از من دیدند، مورد عفو و بزرگی خودشان قرار دهند. و امّا سخن حقیرانه این‌جانب به دیگر برادران پاسدر این است برایم دعا کنید خداوند گناهانم را ببخشد.

 و ای برادران پاسدارانی که امام به شما افتخار می‌کند! و در حمله نیز می‌گویید ای کاش من هم یک پاسدار بودم، سعی کنید پاسداری را که امام گفته است باشید که إن‌شاءالله هستید. چشم مستضعفان جهان امروز بعد از امام و روحانیت پیرو خط امام به شما دوخته است مثل همیشه به فکر خدا باشید و کارهای‌تان مثل همیشه برای خدا باشد. دعا را کم نکنید. نماز شب به پا دارید.

از برادر احمد کوهستانی تقاضا کنید که در یکی از مجالس ختم من سخنرانی نماید. محل دفن من در کنار برادران شهیدم گوزه­گر و دیوسالار اگر پدر و مادر نظر دیگری برای محل دفنم داشته‌اند، با نظر پدر و مادرم انجام شود. در پایان از خانواده‌ام می‌خواهم کتاب‌هایم را به کتابخانه انجمن اسلامی محل دهید. و به برادران زحمت‌کش انجمن بگویید که پیرو خط امام و ولایت فقیه باشند و همیشه دنباله‌رو ولایت فقیه حرکت کنند.

خدایا! تا انقلاب مهدی، امام امت را حفظ بفرما. اسیران ایرانی در زندان بغداد که اسوه از زندگی امام هفتم می‌باشند به دست توانمند رزمندگان آزاد بفرما. پروردگارا! فرج امام زمان را نزدیک بگردان. مجروحین را شفاعت عنایت بفرما. مسئولین کشور را حفظ و در خط رهبر [ ] از ما را ببخش و بیامرز.

ساعت یازده شب  8/2/63

فرزند کوچک شما امت حزب‌الله منصور کاویان‌پور

انتهای پیام/

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار