به گزارش گروه استانهای دفاعپرس- سرهنگ پاسدار «مهدی خویشاندی» دلنوشتهای به مناسبت رونمایی از پلاک افتخار سردار شهید «محمدحسین بصیر» فرمانده گردان کوثر لشکر 21 امام رضا(ع) در مشهد، منتشر کرد.
متن دلنوشته سرهنگ مهدی خویشاوندی به شرح زیر است:
علیکم السلام،
روح والای آن شهید بزرگوار شاد و با ارواح شهدای کربلا و سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین علیه السلام محشور باد.
شهید گرانقدر محمد حسین، در اخلاق، شجاعت، صبر و استقامت کم نظیر بود. صمیمیت و صفای کمنظیرش همه را مفتون خود کرده بود. پر کار، پرتلاش و کم توقع بود. فوقالعاده قانع بود. بصیر، کثیرالمعونه و قلیلالمؤنه بود.
با تمام عظمت و بزرگی زائدالوصف، برای خودشان منزلت خاصی قائل نبود. حتی اتاق، چادر، سنگر و جای مخصوصی، برای استراحت و خورد و خواب نداشت. هر روز و هر وعده در چادر و سنگری کنار بسیجیان بود. با آنان نشست و برخاست داشت. اگر بنا بود غذا بخورد، کنار آنان و همراه آنان غذا میخورد.
خود را خادم بسیجیان میدانست. نه در حرف و ادعا، که در کمال تواضع، خدمتگزاری آنان را میکرد. همیشه لبخند بر لب داشت و بشاش و خوشرو بود. شوخطبع، خوشخو و رفیق و همراهی دوست داشتنی و قابل اتکا بود.
در شرایط سخت هم آرام بود و آرامش بخش. پیشقدم در کارهای سخت و دشوار بود و ایثارگر در شرایط خطر. با اخلاص، بیریا و بیآلایش بود. کم خواب و کم استراحت، دیرتر از همه میخوابید و زودتر بیدار میشد. اهل عبادت بود، با اخلاص و بدون هیاهو. به تمام معنی صفای دل داشت.
او را چگونه توصیف کنم و به که تشبیه؟! که بصیر، بصیر بود.
و اما شِده عزیز، رفیق صمیمی حسین بصیر، که بوی او را میدهی و با صفایش قرین هستی. در این بیگاه، که بیش از ساعتی از نیمه شب هم گذشته است. تلفن را که از صبح خاموش بود، روشن کردم و پیامت را دیدم که فردا دوستان شهید درب منزل خانواده محترمش و رونمایی از پلاک افتخار ..... .
و کارهایی که ما نیاز داریم و دل ما را آرام میکند و شهید مستغنی است.
و کاش که از این گونه برنامهها برای ما جاماندگان از آن قبیله نور، هم سهمی باشد، از صفای دل بصیر و دوستان شهیدش.
عزیز برادر متاسفانه تهران هستم و از کم توفیق و بی روزی، در استفاده از آن فضای صمیمی و معنوی. سلام و پیام ناقابل مرا هم به خانواده و یادگاران محترم و ارجمند شهید بزرگوار برسانید و عرض کنید؛ ما چند صباحی بیشتر با آن شهید نبودیم هنوز داغش در دلمان تازه است و اشکمان در فراغش جاری، نمیدانم شما در فراغش چه کشیدهاید و میکشید و داغش با شما چه کرده و میکند.
و امان از دل زینب.
انتهای پیام/