به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، شهید پرویز پرویز پور در وصیتنامه خود آورده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، «الذین هاجرو و اخرجوا من دیارهم و او ذوا فی سبیلی و قاتلو و قتلو الا کفرن عنهم سیاتهم» چرا از شهادت میترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد. امام حسین (ع)
اکنون که وصیتنامه مرا بیاد خدا باز کردهاید و میخوانید میدانم چشمانتان اشکبار شده چون ذاتاً در نهاد هر خانوادهایی موجود است که وقتی فردی از خانوادهاش شهید و یا به مرگ عادی از دار فانی میرود در لحظه اول غمگین میشوند و سپس با صبر خداوندی استقامت میکنند.
اینک که بیاد خدا به جبهه میروم نه برای انتقام بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و خدا را بیاری میطلبم و از او میخواهم که هدایتم فرماید. به آن سو و آن را که خود صلاح داند در این موقعیت حساس که عاشورای حسین (ع) بار دیگر در ایرن زنده شد و نشان داد حسینها هنوز هستند تا حکومت الله را در سراسر جهان برقرار سازند به پیکار علیه کفر ادامه میدهند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجهاش از قبل برایم روشن و با ایمان کامل پیکار میکنم. چون اگر در این میدان کشته شدم و به مقام والا دست یافته و در راه حسین (ع) رفتهام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین برکفر است خواهم بود.
بار خدایا تو آگاهی که تلاش و پیکار ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بیارج دنیا را به چنگ آوریم بلکه به آن جهت است که نشانه و پرچمهای دین تو را برافرازیم و در شهرهای تو شایستگی را هدیه آوریم تا بندگان ستم دیده تو امان یا بند و ستمگران بهکیفر خویش برسند.
در زندگیم خدمت چشمگیری برای اسلام انجام نداده ام شاید با شهادتم خدمتی به اسلام کرده باشم و چون بنده این آیه شریفه را دیدم که می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» و این بود که اسلام را بالاتر از جان ناچیز خود دیدم و در این موقعیت زمانی کشورمان عازم نبرد با کفر شدم تا اینکه این درخت جوان انقلاب اسلامی را بارورتر سازم و حالا میفهمم لذت شهید شدن را که چه عشقی در ما به وجود میآورد. هر چند بنده لیاقت آنرا ندارم که شهید باید حسین (ع) باشد یعنی از قلب و روحش از آن خدا باشد و برای او تفکر کند، درود بر خطی که از چشمه جوشان اسلام سرچشمه میگیرد، خط امام خطی که مبارزه با هرچه شرک را در انحصار خود دارد و خطی که به اثبات رسانید که تنها امید مستضعفین جهان و حرکتهای اسلامی است و تنها این خط است که میتواند قدس این قلوب محرومان جهان اسلام را نجات دهد. به همه هموطنانم و به همه دوستانم این سفارش را دارم که مبادا امام عزیزمان را تنها بگذارید.
سخنی چند با اهل خانواده
مادرم سلام حلالم کن منبعد کوه باش و چون کوه استقامت کن لحظهای از یاد و نام خدا غافل مباش در راه دین بکوش که هرچه بکوشی باز هم کم است، در این برهه از زمان برای فرزندتان آرزوی پیوستن به علی اکبر حسین (ع) را داشته باشید و بر خود ببالید که امانت خداوند را بخود خدا برگردانید، در دنیا به هیچ چیز دل نبستم و نخواهم بست اگر زنده ماندم همیشه یک راه را انتخاب خواهم کرد و همچنانکه انتخاب کردم و آن را راه الله، شهادت، ایمان، یکتاپرستی است. مادر مهربانم مهربانتر از آنکه بخواهم مطلب درباره ات بنویسم.
پدرجان سلام حلالم کن منبعد همانطور که بهتر از بنده میدانی اسلام از پدر در اجتماع بهترین تربیت و اخلاق فرزند را خواسته است تا بهترین نمونههای اسلامی باشند و البته بنده تا حد مجاهدت نتوانستم پیش بروم ولی کاری کردهام که مایه خوشحالی و روسپیدی شما میباشد. بنابراین در تربیت فرزند دین خود را ادا کرده اید اما در این برهه از زمان برای فرزندتان آرزوی پیوستن به علی اکبر حسین (ع) را داشته باشید و درود بر شما باد که چون ابراهیم فرزند خویش را بفرمان خدای بزرگ بهقربانگاه فرستادید. بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باریتعالی سرباز نمیزند و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمیداند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمیداند و شهادت را جز بهترین نعمتهای خداوندی میداند.»
انتهای پیام/