گذری بر زندگی‌نامه شهید «بیژن خیاط شیرازی»

شهید «بیژن خیاط شیرازی» پس از حمله نیروهای رژیم بعثی عراق به خاک کشورمان، به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و پس از چندی مبارزه با دشمنان اسلام، سرانجام در تاریخ 30 اردیبهشت‌ماه 1362 در قصرشیرین به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۵۲۴۲
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۰ - 07November 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، شهید «بیژن خیاط شیرازی» در اول فروردین‌ماه 1339 در تبریز به دنیا آمد. وی پس از حمله نیروهای رژیم بعثی عراق به خاک کشورمان، به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و پس از چندی مبارزه با دشمنان اسلام، سرانجام در تاریخ 30 اردیبهشت‌ماه 1362 در قصرشیرین به شهادت رسید.

زندگی‌نامه شهید:

سال‌ها از پی هم چون باد سپری شد ولی ای مهربان، همچنان یاد تو، در دل‌مان چون شعله‌های آتش شراره می‌کشد و خاطرات شیرینت چون شمشیری برنده قلب‌مان را پاره می‌کند و آنچه تنهایی‌مان را مالامال از گرمی می‌سازد کلام پروردگار جهانیان است که بندگان خود را به صبر و بردباری می‌خواند، چرا که گشایش و پیروزی ثمره ارزشمند آن است.

او اولین فرزند و تنها پسر خانواده بود. با مژده شکوفه‌های بهاری در بهار طبیعت در یک روز جمعه فروردین‌ماه 1339 در خطه دلیران و جوانمردان، شهر تبریز دیده به جهان گشود.

دوران کودکی را چون همه کودکان با بازی و شیطنت به پایان رساند. دوران نوجوانی را با تلاش برای معنی دادن به حیات خود سپری کرد. در همه سال‌ها و روزهای عمر نبوغ و قدرت ذهنی که عطیه خداوند بود از اعمال و حرکاتش هویدا بود.

چون پدر که درس نظام دیده بود، دوره دبیرستان را به آموزش نظام پرداخت. بعد از پایان دوره دبیرستان نظام به دانشکده افسری راه یافت. این دوراه مصادف بود با جوش و خروش ملت برای رهایی و کسب آزادی و استقلال.

او همواره در سخنانش به قوانین حاکم بر دانشکده و رابطه غیرانسانی با دانشجویان اعتراض می‌کرد، دوستدار مردم به خصوص رنجدیده‌ها بود و در براندازی حکومت ظلم تلاش می‌کرد.

روزها و شب‌ها را به مطالعه و تحقیق می‌گذراند. گویی گمان می‌کرد فرصت به اتمام رسیده و نمی‌تواند همه آنچه را که در ذهن پرغوغایش می‌گذرد به روی کاغذ بیاورد. به دنبال راهی برای آسایش خلق می‌گشت. ذهن خلاق او مملو از طرح‌های مختلفی بود که در صورت اجرا می‌توانست تحولی به حساب آید.

از این طرح‌ها می‌توان از طرح واحدهای مسکونی که تمام تجهیزات از جمله آب قابل شرب، برق، حرارت مرکزی، تهویه و حتی میوه و سبزی و... در چهار دیواری آن تهیه می‌شد یا طرح سلاح و خودرو با سوخت خورشیدی و... نام برد اما افسوس که فرصتی برای تکمیل آنچه در ذهنش می‌گذشت نبود.

با شروع جنگ تحمیلی و حمله دشمن به کشور اسلامی ایران، او هر روز به بهانه‌های مختلف قصد عزیمت به جبهه را داشت و از هر فرصتی برای حضور در میدان جهاد بهره می‌برد تا این که همکاری با جهاد سازندگی او را به مناطق جنگی کشاند و با مردم ستم‌دیده‌ای که با کمترین امکانات و حداقل معیشت به سر می‌بردند آشنا کرد.

خانواده را رها کرد و برای یاری آسیب‌دیدگان جنگ، چون ملت بزرگوارمان خود را به آب و آتش زد. بعد از مدت‌ها که جانانه و عاشقانه به خدمت مشغول بود، در سپیده دم روز جمعه سی‌ام اردیبهشت‌ماه 1362 در مناطق جنگی گیلان‌غرب به دیار باقی شتافت.

اندوخته دنیوی او در مدت خدمتش جز چند قطعه عکس از دوستان و یک قطعه مهر نماز و لباسی خاک‌آلود به غبار ایثار و فداکاری چیزی نبود چرا که لقاء پروردگار و همنشینی با شهدا را آرزومند بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار