شنیدم که سر نماز فرار کردی!

سردار «علی میرکیانی» از نیروهای حاج‌احمد متوسلیان است که از آغاز تشکیل تیپ حضرت رسول(ص) و قبل از آن در کردستان کنار حاج احمد بوده و مسئولیت‌های زیادی هم از جمله مسئولیت‌ لجستیک تیپ و فرماندهی گردان‌های سلمان و حمزه را در کارنامه‌اش دارد.
کد خبر: ۴۲۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۳ - 12June 2013

شنیدم که سر نماز فرار کردی!

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، وی در عملیات «الی بیتالمقدس» حضور داشت؛ خاطره خواندنی او را از این عملیات در ادامه میخوانیم:

در مرحلهای از عملیات بیتالمقدس، منتظر عملیات بودیم. نزدیکیهای ظهر بود. آفتاب داغی هم روی سرمان میزد. آن قدر هوا گرم بود که نشسته بودیم و حال نداشتیم بلند شویم. من جلوی خاکریز نشسته بودم و پشت سرم یکی از بچههای بسیج با اسلحه نشسته بود. هواپیماهای عراقی میآمدند و رد میشدند، او به طرف هواپیما شلیک میکرد. چون جلوی او نشسته بودم، تیری که میزد، خیلی مرا اذیت میکرد.
 
بالاخره صدایم در آمد و به آن بسیجی گفتم: «جان مادرت نزن، تو را قرآن نزن، آخه چی رو تو میزنی؟! اون میرود با ما چه کار دارد بعد هم با این اسلحه که نمیشود کاری کرد». یکی دوبار این کار را کرد. آخر سر به او گفتم: «رادارهای دشمن محل ما را نشان میدهد؛ نکن این کارو».
 
سر ظهر شد؛ وضو گرفتم و نماز اقامه شد؛ قنوت گرفته بودم؛ یکی از رزمندهها هم پیش من نماز میخواند؛ یکدفعه دیدم سیل جمعیت در بیابان به سمت ما میدوند و میگویند: «فرار کنید، فرار کنید، خوشهای، خوشهای». زیر چشمی نگاه کردم و دیدم یک چیزهایی از آسمان به پایین میآید؛ من هم نماز را رها کردم و پا به فرار گذاشتم.
 
بعد از عملیات در دارخوین نشسته بودیم؛ بچههای خودی بودیم. تقی رستگار ـ که به همراه حاج احمد به اسارت رژیم صهیونیستی درآمدند ـ هم پیش حاجاحمد نشسته بود؛ یکدفعه حاج احمد به من گفت: «برادر علی، شنیدم که سر نماز فرار کردی!» یکه خوردم که چه کسی گفته. دیدم تقی میخندد. گفتم: «برادر احمد، حفظ جان واجب است!» گفت: «حضرت امیر(ع) سر نماز تیر را از پایش درآوردند، متوجه نشد، آن وقت تو نماز را رها کردی؟!» گفتم: «برادر احمد، آن موقع میخواستند تیر را از پای ایشان درآوردند اما تازه میخواستند به پای من تیر بزنند».
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
احمد
|
-
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۳
0
1
کربلای جبهه ها یادش بخیر عجب روزهای شیرینی داشتیم .اما پس نیاید وهیچ وقت تکرار نشود .
علی میرکیانی
|
-
|
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
0
0
عموی خودمه دیگه:)))
نظر شما
پربیننده ها