به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، موج تغییرات در پنتاگون، زمزمههای اختلاف نظر در مورد تصمیم دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، برای ترک افغانستان را به صداهایی واضح تبدیل کرد که در ادامه به تصمیم نهایی برای خروج نظامیان آمریکا از افغانستان و عراق مبدل شد؛ تصمیمی که نه براساس تمایل به پایان دادن جنگ به دلیل مخاطرات انسانی بلکه به دلیل هزینههای هنگفت ماجراجوییهای نظامی اخذ شد.
به گزارش پایگاههای «فدرالیست و ریسپانسیبل استیت کرفت»، برخلاف ادعاهایی که رییس جمهور آمریکا و برخی از مقامهای این کشور مبنی بر نقش واقع بینی سیاسی در پایان دادن به جنگهای بی پایان، باید گفت که دلایل دیگری در اخذ تصمیم ترامپ برای ترک افغانستان و عراق نقش داشتند.
توجه به چند نکته در اقدام آمریکا برای خاتمه دادن به دو مورد از طولانیترین و بی معناترین جنگهای آمریکا ضروری است.
در مورد جنگ آمریکا در افغانستان که عنوان طولانیترین جنگ خارجی آمریکا را یدک میکشد، باید گفت که اگر هدف از این جنگ، آنگونه که دولت آمریکا در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد، مجازات «القاعده» و «طالبان» بود، جنگ مذکور میبایست تا سال ۲۰۰۵ پایان مییافت نه این که با تداومش، هزینههای مالی و جانی برای آمریکا و خسارات هنگفت مالی، تلفات سنگین جانی و تخریب روند ملت سازی را برای افغانستان تشدید میکرد.
اقدام ترامپ در اجرای تصمیمش مبنی بر خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق در گرگ و میش ادامه یا خاتمه حضورش در کاخ سفید، موضوع مهم دیگری است.
شعار پایان دادن به جنگهای بی پایان ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶، برای حفظ وجهه اش به عنوان رییس جمهور پایان دهنده به جنگی طولانی، باید تحقق مییافت؛ بنابراین ترامپ در روزهای پایانی حضورش در کاخ سفید با دست زدن به پاکسازی گسترده در کاخ سفید، این اقدام را عملی کرد.
البته ترامپ علاوه بر اشتیاق به درج این عنوان در کارنامه اش، هدف دیگری نیز در سر داشت؛ دشوار کردن مسیر دولت آتی آمریکا در روند جنگهای خارجی یکی از آن هاست.
اما آنچه که نباید از نظر دور بماند، این است که درگیری آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه و سومالی واقعا بی پایان نیستند؛ چرا که آمریکا منافع خود را در این کشورها پایدار میبیند و به دلیل حفاظت از آنها، نمیتواند به این جنگهای مرگبار پایان دهد.
پس باید گفت که تصمیم ترامپ برای خروج نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان نه پایان دادن به جنگهای بی پایان، بلکه تغییری در وضعیت و آرایش نظامی این کشور است که براساس ارزیابی از مخاطرات امنیتی، بی معنا شدن توجیهات ادامه این جنگ ها، هزینههای مالی، تلفات جانی و روابط خارجی گرفته شده است.
بر اساس پروژه هزینههای جنگ دانشگاه «براون»، جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر تا سال مالی ۲۰۲۰ برای آمریکا، ۶.۴ تریلیون دلار هزینه داشته است؛ ارتش آمریکا بیش از ۷ هزار نیروی ثابت و حدود ۸ هزار نیروی پیمانکار خود را از دست داده است.
ضمن اینکه در نتیجه درگیریهای نظامی در افغانستان و عراق، دهها هزار نظامی آمریکایی زخمی شدند.
پیش بینیها در مورد هزینههای درمانی برای این افراد طی ۴۰ سال آینده رقم یک تریلیون دلار را نشان میدهد.
در همین حال، این پروژه تخمین میزند که بیش از ۸۰۱ هزار نفر در سراسر جهان به طور مستقیم بر اثر خشونت جنگ کشته شده اند؛ از جمله بیش از ۳۳۵ هزار غیرنظامی که در نتیجه جنگ جان خود را از دست داده اند.
علاوه بر این، جنگ جهانی به اصطلاح علیه تروریسم به هدایت آمریکا حدودا ۳۷ میلیون پناهجو به جمعیت پناهجویان افزوده است.
آمریکا دستاوردی از جنگ هایش در افغانستان و عراق نداشته است و سران نظامی و مقامات کاخ سفید اعتراف کردند که تصوری از آنچه که میخواهند در افغانستان انجام دهند، ندارند و ماموریتشان ناموفق بوده است.
سایر شعارهای آمریکا در توجیه جنگهای مذکور مانند آزادی سیاسی، حقوق زنان و کاهش فقر نیز در حد شعار باقی مانده و هژمونی نظامی آمریکا صلح، ثبات یا آزادی را برای افغانستان و عراق به ارمغان نیاورده و در بیشتر موارد نتیجه عکس داده است.
اما نکته اساسی این است که مردم آمریکا تاکنون بهرهای از این جنگهای بی پایان یا هژمونی نظامی آمریکا نبرده اند و فقط ناچار به پرداخت هزینههای آن با جان و مال خود بوده اند.
مردم آمریکا دیگر دروغهای تبلیغ شده توسط دولت «جورج بوش» و دیگر روسای جمهور پس از حادثه ۱۱ سپتامبر را باور ندارند.
آمریکا برخلاف ادعاهایش، با تهدید وجودی از جانب تروریستها مواجه نیست و درک این موضوع در سطوح بالای تصمیم گیری آمریکا میتواند بخش عمدهای از خشونتهای نظامی در کشورهای مختلف جهان را پایان دهد.
منبع: میزان
انتهای پیام/ 341