گروه فرهنگ و هنر
دفاعپرس ـ عباس چمنی؛ بیتردید یکی از خسارتبارترین آثار بیماری جهانی کرونا، نابودی کامل بسیاری از ساختارهای فرهنگی هنری کشورهای جهان بود. سینماها، سالنهای تئاتر و موسیقی و همچنین دهها اماکن وابسته از طرفی و سازمان آموزش کشورها از طرف دیگر به دلیل این بلای مهلک جهانی آسیبهای جدی دیدند و مشاغل مختلفی هم کاملا از بین رفتند. اما با این حال اگر کرونا را ویروس سیستم ایمنی بدن و موفقیت انسان در مقابل آن را به جز استفاده از واکسنی که راه درازی تا استفاده همهگیر دارد، در تولید مقاومت درونی و بدنی انسان بدانیم باید بگوییم که جای خالی آن چه درون انسان را قوی میکند، در میان تدابیر و تمهیدات پزشکی کرونا خالی است.
نظام فرهنگی ایران که به بیان برخی شامل گروه های اصیل مردم نهاد مانند مساجد و موقوفات و هیات های مردمی و حلقههای جوانمردی زورخانهها به علاوه شصت و چند نهاد دولتی و نیمه دولتی و هزاران موسسه خصوصی گرچه با تولید برخی محصولات رسانهای و بزرگداشت مناسبتها، تلاش کردند، در غیاب امکان اجرای مناسک حضوری آئینی و سنتی تلاش کردند، حیات خود را در این دوران به اثبات برسانند و در کارهای خیریه نیز خدمات بیمانندی داشتند، اما بیشک در آستانه چند ماهه پایانی این اپیدمی که احتمالا از نظر پزشکی و تلفات آن هم ماههای بسیار سنگین و شاید تلخی باشد، رسالت نظام فرهنگی بیشتر از این که متوجه حیات خود و انجام کارهای روزمره خود از طریق فضای مجازی باشد، میتواند به افقهای تازهای متوجه شود که علاوه بر انجام ماموریتهای روزمره، از انفعال در مقابل کرونا به فعالیت موثر و مفید و لازم در این زمینه ارتقا یابد.
نکته مهم در این زمینه آن است که ابتدائا بدانیم که وظیفه دستگاه فرهنگی و تبلیغی کشور ما که عموما از طریق روشهای هنری به ایفای نقش میپردازد در مقابل جامعه بحران زده و وحشتی که سالها در وجود کودکان و نوجوانان امروز از این سال باقی خواهد ماند، آن است که انگیزه و امید حیات و از سر گرفتن روزهای خوب و تندرست را در دلها باقی نگه دارد.
در ماههای اخیر به دلیل هماهنگی و بسیج عمومی در مقابل کرونا این وظیفه تا حد زیادی به عکس عمل شده و شاید هم به حق تمام تلاش رسانهها و دستگاههای فرهنگ عمومی متمرکز بر ایجاد حساسیت، بزرگداشت شهدای سلامت و اخطار به جامعه درباره عمق فاجعه معطوف بوده است و متاسفانه به دلیل نبود قرارگاه واحد فرهنگی هیچ تقسیم کار درستی در این زمینه صورت نپذیرفته است. به عبارت واضح تر بخشی از نظام فرهنگی کشور در کنار همه دستگاه های تبلیغی که به حساس سازی اجتماع و آموزش در مقابل اپیدمی همت گمارده باید فقط مامور آرامش بخشی، امید آفرینی و دور کردن بخش های آسیب پذیرتر از ناامیدی متراکم و ترس کشنده ای باشد که به دلیل کرونا در جامعه پخش شده است.
در این میان رسیدگی به وضعیت بغرنج سالمندان که با محدودیتهای بیسابقهای روبرو شده اند و متاسفانه به دلیل فوت 80 درصد تلفات کرونا از میان همسالانشان در وضعیت بسیار شکنندهی بدنی و روحی هستند، بسیار مهم و حیاتی تر است.
کودکان و نوجوانان نیز که با انرژی بسیار زیاد خود حالا محصور آپارتمانها هستند و بر اساس برخی از مراجعات اصطکاک روحی زیادی با خانواده پیدا کرده اند نیز از دیگر اقشاری هستند که نیازمند توجه نظام فرهنگی ما هستند.
در میان آموزشهای بسیار لازم جامعه در خصوص کم کردن ترددهای غیر ضروری و استعمال ماسک و رعایت بهداشت، آموزش خانوادهها برای مدارا و همراهی بیشتر در این ایام میتواند به رفع تعارضات و مشکلات درون خانوادگی کمک کند.
به نظر میرسد، لزوم این کارها برای بهبود تاب آوری عمومی و عبور از کرونا و مسائل آن از جلوگیری از انتشار ویروس منحوس کرونا از طریق تدابیر پزشکی کمتر نیست و باید نظام فرهنگی ما یعنی آموزش و پرورش، مراکز فرهنگی، مساجد و رسانه و در نهایت هر کسی که میتواند در این روزهای حساس برای جامعه مفید و امید آفرین باشند، دست همت برآورده برای برداشتن این بار بر زمین مانده همت نمایند تا به یاری خداوند مردم ما بتوانند از این برهه سخت عبور کنند و تبعات فکری و روحی آن تا سالها مخل زندگی شاد و عادی جامعه باقی نماند.
انتهای پیام/ 121