به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، «موسیالرضا عبداللهی» پیشکسوت دفاع مقدس با بیان خاطرهای از حضور عارف روشنضمیر میرزا جوادآقا تهرانی در جمع رزمندگان خراسانی به نقش روحانیت در دفاع مقدس اشاره کرد.
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای این حماسه جاوید، در ادامه این خاطره را میخوانیم.
اولین بار در سال ۱۳۶۱ در مقر تیپ جوادالائمه (ع) به فرماندهی شهید برونسی که در منطقه فکه و سایت پنج مستقر بود، توفیق زیارت حضرت آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی را پیدا کردم.
به همت بچههای تیپ جوادالائمه (ع) مراسم سخنرانی ایشان در محوطه بازی که در اختیار مقر تیپ قرار داشت، تدارک دیده شده بود و علاوه بر نیروهای تیپ جوادالائمه (ع)، یگانهای دیگر هم دعوتشده بودند. ما هم که از مقر تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در سایت چهار حضور داشتیم، از توفیق زیارت میرزا جوادآقا بهرهمند شدیم.
شور و حال عجیبی بین رزمندگان حاکم بود خصوصاً لحظهای که میرزا جوادآقا با قد خمیده و آرامش معنوی خاصی بالای جایگاه رفتند و پشت تریبون قرار گرفتند. وقار در راه رفتن و معنویت حضورشان، رزمندگان را تحت تأثیر قرار داده بود، همه بهرسم ادب قیام کرده بودند و شعار «صل علی محمد، یاور مهدی آمد» سر میدادند.
وضعیت ظاهری میرزا جوادآقا و نحوه بیان ایشان را هیچگاه از یاد نمیبرم؛ میرزا با یک لباس نظامی و عمامهای کوچک در عین عظمت معنوی، بسیار متواضعانه کلام خود را آغاز کرد و پس از سلام و احوالپرسی گرم و صمیمانه با رزمندگان و پیش از بیان مطالب، خیلی صریح و علنی نفس خویش را ملامت فرمود و گفت: «من کی هستم که یار امام زمان (عج) باشم؟! من کی هستم که همراه حضرت امام باشم؟! من سرباز ایشان هستم مشروط بر اینکه قبول کنند و مرا بپذیرند».
میرزا جوادآقا در ادامه در خصوص اوصاف مجاهدان و توفیق رزمندگی در اسلام و نعماتی که خداوند به رزمندگان و مجاهدان راه خودش میدهد و شبزندهداری و عبادت و لزوم تقویت اخلاص در عمل و همچنین لزوم اطاعتپذیری مطالب ارزشمندی را بیان کردند.
در میانه سخنرانی میرزا، وقتی رزمندگان را از نظر گذراندم، برایم بسیار جالب بود که برخلاف تمام جلسات دیگر که در هنگام سخنرانی مدعو، به صورت مداوم همهمهای هرچند اندک در بین رزمندگان به گوش میرسید، در این جلسه همه حضار میخکوب گفتههای میرزا جوادآقا شده بودند و حتی تعدادی از رزمندگان هم که در کمالات معنوی و معرفت سهم بیشتری داشتند، عظمت حضور ایشان را درک کرده بودند با وضعی منقلب، اشک از دیدگانشان جاری بود و در حظ معنوی خاصی بسر میبردند.
در چهره رزمندگان، رغبت فراگیری نسبت به فرمایشات میرزا جوادآقا، بسیار مشهود بود. همه دغدغه داشتند که صحبتهای میرزا زود تمام نشود تا درسهای اخلاقی و داستانهای معرفتی بیشتری را استماع کنند.
پس از پایان فرمایشات میرزا جوادآقا تهرانی همه رزمندگان به سمت جایگاه هجوم بردند تا از نزدیک به ایشان عرض ادب کرده و توفیق دستبوسی این عارف فرزانه را پیدا کنند، اما ایشان در کمال تواضع که نشان از عظمت معنوی ایشان داشت، خم شد و اراده نمود که در برابر چشم حضار، دست تعدادی از رزمندگان را ببوسد که مشاهده این صحنه، جمعیت را به شدت منقلب کرد.
هر رزمندهای هم که گفتوگوی چند لحظهای با ایشان را از فاصله نزدیک تجربه کرده بود، از شدت تأثیر شخصیت ایشان با چشمانی اشکبار و قلبی آکنده از شوق زیارت یک عالم دینی به میان جمعیت بازمیگشت.
ازدحام جمعیت به حدی بود که همراهان میرزا با تلاش زیادی توانستند ایشان را از حلقه رزمندگان خارج کنند اما میرزا جوادآقا با جسمی که از شدت ریاضت و تهذیب نفس بسیار نحیف بود، فشار و ازدحام جمعیت را تحمل کردند و نهتنها هیچگونه پرخاشی به درخواستهای رزمندگان نداشتند بلکه با گشادهرویی و تواضع که نشانگر جلوهای از «خُلق عظیم» پیامبران و اولیای الهی بود با رزمندگان برخورد کردند.
انتهای پیام/