شهید «محمدحسن نصیری»:

خدایا برایم بال و پری بده تا طاقت پرواز کردن را داشته باشم

شهید «محمدحسن نصیری» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: ای خدایی که در انتظار بازگشت ما گنهکاران هستی، برایم بال و پری بده تا طاقت پرواز کردن را داشته باشم.
کد خبر: ۴۳۱۱۲۴
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۳ - 12December 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، شهید «محمدحسن نصیری» در دوم مردادماه 1346 در شهرستان بناب به دنیا آمد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی عازم جبهه‌های جنگ شد و پس از مدتی مبارزه با دشمن بعثی، سرانجام در تاریخ 16 فروردین‌ماه 1366 در عملیات کربلای 8 به شهادت رسید.

زندگی‌نامه شهید:

شهید «محمدحسن نصیری» در دوم مردادماه 1346 در بناب به دنیا آمد. سال 1358 دوره ابتدایی را شروع کرد و با نمرات عالی قبول شد و سپس وارد دوره راهنمایی شد که در این سال به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.

در اولین اعزامش به تاریخ سوم بهمن‌ماه 1361 به اشنویه رفت و سه ماه آن‌جا حضور داشت، پس از بازگشت، از سال 1362 وارد حوزه علمیه تبریز شد. اولین بار از حوزه علمیه به جبهه جنوب رفت و به واحد تخریب پیوسته و در عملیات والفجر 4 شرکت کرد.

در اعزام بعدی و پس از عملیات خیبر به واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا ملحق و در شناسایی پاسگاه زید و منطقه چوارتا از نیروهای موثر در دیده‌بانی بود. همچنین در شناسایی منطقه چنگوله و شط علی از افراد موثر و فعال در دیده‌بانی محسوب می‌شد.

در عملیات کربلای 4 به نیروهای گردان حبیب آموزش غواصی می‌داد و در عملیات والفجر 5 جزو گروهی بود که بیش از 25 روز در خط مقدم مقاومت کرد. او به مدت شش ماه برای جنگ با اسرائیل و آموزش نیروهای حزب‌الله به لبنان اعزام شد و از آن‌جا نیز زخمی شد و برگشت.

این شهید والامقام در 16 فروردین‌ماه 1366 در عملیات کربلای 8 به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند.

خصوصیات بارز شهید:

همیشه وقت خود را صرف کمک به مستمندان، فقیران و افراد بی‌بضاعت می‌کرد. هروقت در جبهه مجروح شد بازگو نمی‌کرد. همیشهف خداوند را شکرگذار بود، توصیه داشت فرزندان خود را اکبروار و زینب‌گونه تربیت نماید. اهل خانواده را امر به معروف و نهی از منکر دعوت نمود. اهل مطالعه بود و بیشتر کتاب‌های حضرت امام‌(ره) و شهید مطهری را مطالعه می‌کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

خداوندا! موقعی که این کاغذ را می‌نویسم، امیدم به رحمت تو است، رو به تو کردم مرا یاری فرما و دستم را بگیر. خدا! به دیدار حسین بن علی(ع) می‌آیم. دیدن حسین(ع) چه آسان است ولی دیدار حسین شرطی دارد و آن خالص بودن است، من این بار آمدم مخصوص لبیک یا خمینی.

خداوندا اگر رضای تو در این است که سر یا دست را بدهم، راضی‌ام. خدایا! خون دل می‌خورم و دردها روی هم می‌گذارم ولی نمی‌توانم به هرکس بگویم.

ای خدایی که در انتظار بازگشت ما گنهکاران هستی، برایم بال و پری بده تا طاقت پرواز کردن را داشته باشم، السلام علیک یا ابا عبدالله.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها