به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «حسن صلاحپور» در اول تیرماه 1348 در شهرستان آذرشهر به دنیا آمد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز دفاع مقدس رهسپار جبهههای حق علیه باطل شد و پس از مدتی مجاهدت در راه اسلام، درنهایت در تاریخ 17 مردادماه 1362 در عملیات والفجر 3 به جمع همرزمان شهیدش پیوست.
وصیت نامه شهید:
«و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون – قرآن کریم»
چون که بر هر مسلمانی واجب است که چه در مواقع حج و یا در مواقع ضروری دیگر وصیت نامه ای داشته باشد من هم وصیتنامهام را به شرح زیر مینویسم:
با عشق به الله و درود بر خمینی بت شکن، روح خدا و با درود به تمامی شهدای راه حق اسلام. اول رو به پروردگار کرده و میگویم که پروردگارا من با چشمان باز و با آگاهی بر این که چه راهی میروم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با کفر به این راه آمدم، به خاطر ریا و تکبر و خودنمایی و برای مبارزه با نفس و کامل کردن ایمان مرا بیامرز و از سر گناهانم درگذر و جزء اولیاء خودت قرار ده.
به پدر و مادرم وصیت میکنم که بعد از شهادتم راهم را یعنی خط امام آیت الله العظمی امام خمینی را ادامه داده و روحم را شاد گردانند و با ضدانقلاب و ضد دین خدا به شدت مبارزه کنند و آن ها را به نابودی بکشانند.
من به برادران دینی خود توصیه میکنم که شما وارث اسلحه از دست افتاده من هستید، گوش به فرمان امام خمینی باشید. من وصیت میکنم اگر شهید شدم هرگز برای من اشک نریزید، فقط به مادرم بگویید تو در نزد زینب(س) سربلند خواهی بود چون که تو هم شهید دادهای.
مادر! همچنان استوار مانند کوهی که بر افق سرکشیده باشد سربلند باش که مبادا منافقین از شهادت فرزند تو سوء استفاده کنند که پیش فاطمه زهرا(س) شرمنده شوی و تو ای پدر همچنان شیر درنده میان بیشه زار باش که همچنان میغرد و نعره میزند تا خدای ناکرده دشمن خوشحال شود و بیاید پیش شما و شما را اغفال نماید که ای چرا نشستهای، پسرت را کشتند.
به برادران حزباللهی وصیت میکنم تا آنجایی که میتوانند و قدرت دارند به تصفیه ضدانقلاب از تمامی ارگانهای دولتی پرداخته و نگذارند که بیش از پیش این انقلاب از جانب آنها ضربه بخورد و میگویم که برادران، ضد انقلاب به طور محسوسی در خود ما رخنه کرده از قبیل شرکت دروغین خود در تظاهرات و مراسم مذهبی شما و به شدت به انقلاب ما ضربه زده و ما را به عقب میراند. امیدوارم که برادران حزباللهی هر چه زودتر آنهارا که حزب بادی بیش نیستند طرد کرده و به دورشان بیندازند.
یک وصیتم این است که اگر در راه حق عدالت دین اسلام شهید شدم، من را به پیش برادر همسنگرم «علیرضا پورموسی» دفن کنید. یک وصیتم این است که وصیت نامه من را حتما در مسجد امام خمینی و در روز جمعه در نماز بخوانید تا ضد انقلاب پی ببرد.
برادران! شما را به خدا قسم اگر انشاءالله شهادت نصیب من روسیاه شد جنازه من را به خانوادهام تحویل دهید تا برای دفن به زادگاه خودم ببرند. پدر و مادرم! از آن اشخاصی نباشید که یک حادثه ناگوار برایشان پیش بیاید خدا را از یاد ببرند، از مردان خدا باشید که در این موارد خدا را شکر میکنند.
پدران، مادران، خواهران و برادران، همه شما را به خدا می سپارم. دیدار بعدی در دنیای دیگر، پدر، مادرم، حلالم کنید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
حسن صلاح پور
انتهای پیام/