سیری بر زندگی‌نامه شهید «امیر آسوده»

شهید «امیر آسوده» پس از حمله نیروهای رژیم بعث عراق به کشورمان برای دفاع از خاک ایران اسلامی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و پس از حضور در عملیات‌های متعدد، سرانجام در تاریخ 23 اسفندماه 1363 در عملیات بدر به جمع همرزمان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۳۱۷۹۹
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۸ - 16December 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، شهید «شاهرخ (امیر) آسوده» در سال 1347 در تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از حمله نیروهای رژیم بعث عراق به کشورمان برای دفاع از خاک ایران اسلامی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و پس از حضور در عملیات‌های متعدد، سرانجام در تاریخ 23 اسفندماه 1363 در عملیات بدر به جمع همرزمان شهیدش پیوست.

زندگی‌نامه شهید:

در سوز و سرمای سال 1347 کودکی در آغوش گرم خانواده متولد شد که ابتدا نامش را شاهرخ گذاشته ولیکن بعدها به یاد نامی امیرالمومنین، او را امیر صدا می‌زدند. بنای شخصیت امیر در کودکی مبتنی بر آموزش و پرورش مذهبی که در خانه حاکم شده بود، نهاده شد.

او از ابتدا مهربان و خوش اخلاق بود و به مذهب تشیع و اسلام اعتقاد راسخ داشت و از طفولیت با نماز و روزه آشنا بود و مک کم مسجد را مامن خود یافت. دوره ابتدایی را در مدرسه رودکی و راهنمایی را در شهید بهشتی و متوسطه را نیز در دبیرستان شهید باهنر گذراند.

امیر از کودکی به ورزش و جنبش علاقه‌مند بود، در کلاس پینگ پنگ اتحادیه انجمن‌های اسلامی مدارس عضویت داشت و در آن‌جا تمرین و بازی می‌کرد. از طرف شورای ورزش آموزشگاه‌های شهرستان مراغه عضو رشته هندبال دبیرستان بود و در این رشته رشد کرده بود و در مسابقات نیز شرکت می‌کرد.

دوران کودکی و نوجوانی او که مقارن با خیزش انقلابی مردم ایران علیه رژیم وابسته شاه بود در تظاهرات شرکت می‌جست و در پخش اعلامیه‌ها نقش مفیدی داشت. از گروهک‌ها بیزار بود و می‌گفت به غیر از حکومت اسلامی به غیر از الله، هر گروه دیگری ضدانقلاب است و شکست خواهد خورد.

شهید آسوده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بیشتر اوقات خود را در بسیج محله می‌گذراند. سفارش همیشگی او به خانواده، نماز اول وقت بود و دعا کردن امام امت. با تجاوز رژیم بعث به سرزمین‌مان، برای دفاع از خاک وطن و حفظ ارزش‌ها، عازم نبرد شد.

امیر در روز اعزام به جبهه، سخنی به مادرش نگفته بود و او تنها دیده بود که بند کفش‌هایش را می‌بندد و قصد رفتن به خانه یکی از دوستانش را دارد. بعد از شهادتش متوجه می‌شوند که مادر دوستش او را بدرقه نموده است.

مادر امیر به او می‌گوید صبر کند بعد از امتحانات به جبهه برود ولی او با متانت و صلابت عجیبی پاسخ می‌دهد مادرجان من اگر درس بخوانم و به فرض دکتر شوم فقط یک دکترم ولی اگر شهید شوم برای همیشه دکتر خواهم ماند.

این شهید والامقام در آخرین اعزام از طریق بسیج راهی جبهه می‌شود و در عملیات بدر شرکت کرده و در کنار سایر همرزمان به فریضه جهاد مشغول شده و بالاخره در تاریخ 23 اسفندماه 1363 در جزیره مجنون به آرزوی خود که همانا شهادت بود می‌رسد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار