به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سال ۱۳۴۵ در روستای تازه آباد شهرستان لنگرود متولد شد. بهار سال ۱۳۶۱ و در شانزده سالگی به عنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا درآمده و به تدریج نیروی رسمی شد.
محمدعلی حق بین در سال ۱۳۶۲ به عضویت سپاه درآمد و به همراه تیپ قدس گیلان در قامت فرمانده گروهان عمار در عملیاتهای متعدد پاکسازی کردستان و چند مأموریت برون مرزی حضور داشت. از سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل شهید حسن رضوان خواه و محمد اصغری خواه و پس از شهادت این دو شهید با حکم فرمانده لشگر قدس، فرمانده گردان کمیل شد که تا سال ۷۶ این مسئولیت را برعهده داشت.
حق بین پس از آن مسئولیت عملیات تیم دو لشگر و چندی بعد مسئول ستاد تیپ شد؛ مسئولیتهایی که تا سال ۸۰ ادامه داشت. او از سال ۱۳۸۲ تا سال ۸۶ به ترتیب مسئولیتهای لجستیکی لشکر، جانشینی و فرماندهی تیپ را برعهده داشت. در سال ۱۳۸۶ با ارتقا تیپ به لشکر به سمت فرمانده لشکر پیاده قدس گیلان منصوب و ۱۰ سال این مسئولیت را برعهده داشت. از سال ۱۳۹۱ که گروه پژاک و پ. ک. ک در منطقه شمال غرب ارومیه برخی از روستاهای ایران را تصرف کردند لشگر قدس گیلان به فرماندهی سردار حق بین توانست با استفاده از تجاربی که در دوران جنگ تحمیلی در کردستان به دست آورده بود و در کنار دیگر یگانهای رزمی و در یک دوره ۵ ساله تحت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی سپاه، پژاک و پ. ک. ک را وادار به عقب نشینی کند.
بعد از آغاز فعالیتهای گروههای تروریستی و تکفیری در سوریه و گسترش داعش، لشکر قدس گیلان مأموریت یافت به مصاف نیروهای تروریستی برود. عملیات برجستهای که این لشکر در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ تحت عنوان نصر ۲ بود که رزمندگان لشکر توانستند منطقه شیعه نشین نبل الزهرا را پس از چهار سال محاصره از دست تروریستها آزاد کردند و ۵۵ هزار شیعه را که در محاصره قرار داشتند آزاد کردند. عملیاتی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر صورت سردار حق بین فرمانده لشکر عمل کننده بوسه زد و عملیات آزادی نبل الزهرا را فتح خیبر نامید و گفت ما چهار سال پشت این در گیر کرده بودیم.
سردار حق بین چند سال در جبهه مقاومت تحت نظر حاج قاسم سلیمانی به مقابله با تروریستها پرداخت و با مدیریت و درایتی که داشت موجب پیروزیهای متعددی در منطقه شد که به همین دلیل در سال ۱۳۹۸ مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد. او هم اکنون به عنوان مسئول اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه فعالیت میکند.
مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
چه ویژگی سردار سلیمانی را از سایرین متمایز میکند؟
سردار سلیمانی یک فرمانده قهار بود و شجاعت داشت، از همه اینها که بگذریم همه ما از پوست و گوشت و خون خلق شدهایم، اما یک سری ویژگیها است که افراد را نسبت به هم متمایز میکند و به برخی برتری میدهد مانند اخلاق، رفتار، بیان اخلاقی، یکی از ویژگیهایی که میتواند به انسانها نسبت به دیگران برتری دهد عمل به حرفی است که میزنند یعنی اینکه افراد در خانه و محل کار بنشینند و دستور دهند بلکه خود آنها نیز در آن جایی که میتوانند دست به کار شده و آن کار را انجام دهند، که این جزئیترین ویژگی در برخورد با دیگران است.
این ویژگی کوچک را تصور کنید تا برسد به مدیریت در صحنه جنگ و کارزار بزرگ، اگر بخواهیم بگوییم چرا سردار سلیمانی به اینجا رسید، باید به عقبههای رفتاری و کرداری او توجه داشته باشیم، اگر به عقبه شخصیتی و رفتاری سردار سلیمانی بخواهیم نگاه کنیم میبینیم که او در هشت سال جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده لشکر بود که خود این فرماندهان لشکر در دفاع مقدس همواره در خط مقدم نشانه و پیشانی کارزار مبارزه با دشمن بودند و این مدیریت را در جبهه مقاومت نیز به خوبی عمل میکرد.
حاج قاسم در تمامی لحظات و شرایط سخت دفاع مقدس حضور داشت و در این نبرد دوستان و عزیزان بسیاری را از دست داده بود و خود نیز زخمی و جانباز دفاع مقدس بود، اما چه شد که سردار سلیمانی بزرگ شد و به این افتخارات رسید.
دلیل حضور مستشاری ایران برای مقابله با گروههای تروریستی و تکفیری در سوریه و عراق چه بود و اینکه آیا واقعاً گروههای تروریستی با توجه به شناختی که شما دارید قصد ورود و آسیب زدن به ایران را داشتند؟
در دنیا یکسری اتفاقات در حال رخ دادن است که آمریکاییها به عنوان یک ابرقدرت قرار دارد و در مقابل آن جناح اسلام به عنوان قطب مقابله با آن قرار دارد. انقلاب اسلامی به دست مبارک امام خمینی (ره) به وقوع پیوست و مردم نیز در این امر مهم با او همراهی کردند، زیرا به این نتیجه رسیده بودند که آنها ظالم هستند و مسلمانان مظلوم، امروز هم که جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت تبدیل شده است بر اساس اعتقادات خود و دین مبین اسلام بر خود واجب میدانند که از مظلومین در برابر ظالم دفاع کنند.
استکبار جهانی هم با پول و سرمایه فراوان از جنایتکاران حمایت میکند، پس جبهه حق و باطل هیچگاه با هم جمع شدنی نیستند. استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا طراحیهایی میکنند ما نیز در مقابل این طرحها و توطئهها باید طرح و برنامهای برای مقابله داشته باشیم، اما متأسفانه در جامعه به آن بلوغ مورد نیاز نرسیدهایم و یا از بعد جهانی محکوم به آن هستیم که صدای ما را جهانیان نمیشنوند و حقانیت ما برای آنها اثبات نشده است، یعنی اینکه ما هنوز آماده حمله کردن نیستیم.
به قول ما نظامیها ما آماده پدافند نیستیم، این در حالی است که دشمنان در حال آفند هستند و ما همواره در حال دفاع یا پدافند هستیم. اقدامات ما در منطقه برای مقابله با طراحیهای دشمن است که میتوان به تلاشها و اقدامات جمهوری اسلامی و محور مقاومت در مقابله با گروههای تروریستی داعش اشاره کرد.
حال این سوال پیش میآید که چرا آنها داعش را تشکیل دادند، نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که داعش حاصل تفکر حاکمان کشورهای عربی و انسانهایی از این جنس نیست. وقتی به فلسفه و چگونگی تشکیل گروههای تروریستی و تکفیری داعش نگاه میکنیم میبینیم که آنها چه طراحی دقیق و هوشمندانهای داشتند و آمدهاند در قلب دنیای اسلام گروهی را تشکیل دادند و چه کسانی را برای مقابله با مسلمانان آوردهاند، عمده این افراد فرزندان مسلمانان و از بدنه جامعه اسلامی هستند. آمریکاییها این مسلمانان فریب خورده را آموزش داده و با تجهیز کردن آنها گروه داعش را تشکیل داده آنها را در قلب اسلام مستقر و به مقابله با آن مسلمانانی که در این منطقه زندگی میکردند واداشتند.
مسئله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که آمریکاییها چرا از گروهی مانند داعش استفاده کردند و با هزینههای فراوان به شکلدهی و تجهیز آن پرداختند، مگر خود آنها ناو و تجهیزات نظامی پیشرفته ندارند، مگر پایگاههای فراوانی با نیروهای زیاد در منطقه و کشورهایی مثل قطر، بحرین، امارات و عراق ندارند، چرا از این گروهها استفاده نکردند؟ پاسخ در این موضوع نهفته است که جمهوری اسلامی به آن قدرتی رسیده است که این تسلیحات و تجهیزات آمریکایی برای مقابله با ایران پاسخگو نیستند و انقلاب اسلامی صحنهها و عرصههای مختلفی را در نوردیده است و در بسیاری از عرصهها به قله نزدیک شده، آنها نیز وقتی دیدند که ابزار و تجهیزات شأن دیگر پاسخگو نیست به سمت استفاده از گروههای سلفی و مسلمانان گمراه شده برای آسیب به ایران و اسلام برآمدند.
گاهی اوقات از ما پرسیده میشود که ناو آمریکایی به سمت ایران حرکت کرده و جنگ قطعی است، ما به آنها میگوئیم که آمریکاییها جرأت نمیکنند وارد خلیج فارس شوند، از سوی دیگر با یک ناو حتی نمیشود یک شهر را گرفت چه برسد به یک کشور عظیم و قدرتمند مثل ایران. این نتیجه تبلیغات گسترده آنهاست، اما ما باید به مردم بگوییم قاسم سلیمانی همه قدرت نظامی و ناوهای هواپیمابر آمریکا که برای مقابله با ایران تجهیز شده بودند، از کار انداته بود. وگرنه آمریکاییها با وجود این همه تسلیحات و تجهیزات پیشرفته مجدداً دست به هزینههای هنگفت تشکیل گروه تروریستی داعش نمیزد. داعشی که بارها برای کشورهای آمریکایی و اروپایی که حامیان او بودند مشکلاتی ایجاد کرد و ناامنیهایی در این کشورها به وجود آورد.
آمریکاییها دیدند که توان نظامی آنها برای مقابله با ایران پاسخگو نیست به همین دلیل داعش را ایجاد کردند، حالا جایگاه سردار سلیمانی را متوجه شدید. یعنی یک سردار سلیمانی تمام قدرت دنیای غرب که اگر جمع میشد به اندازه داعش نمیشد را از کار انداخت. قدرت داعش برابری میکرد با تمام قدرت نظامی آمریکا، اما مردم ما این موضوع مهم را نمیدانند و فکر میکنند داعش یک سری گروه و افراد بی سر و پا بودند، داعش با هزینههای هنگفت ایجاد شده بود و با یک طراحی بسیار قوی و پشتوانه فکری در قلب اسلام ایجاد شده بود تا به اسلام و جمهوری اسلامی آسیب بزند و این موضوع را نیز به صورت رسمی اعلام کرد.
پس چرا ما نباید نیات سو دشمنان و اهداف پلیدشان را باور کنیم، قاسم سلیمانی کسی بود که داعش را که قدرتش چندین برابر ارتش آمریکا بود را از بین برد حالا شما به این مرد نمره بدهید آیا میتوانید؟! شکست داعش و توطئههای استکبار جهانی برای منطقه لطف خدا بود که از آستین حاج قاسم بیرون آمد ما باید قدردان امام مقام معظم رهبری باشیم که چنین سربازهایی را تحویل جامعه ما دادهاند.
راهبرد اصلی که حاج قاسم برای تقویت محور مقاومت به کار بردند چه بود؟
در روزهای اخیر یک کلیپ از صحبتهای حاج قاسم در میان رزمندگان و در کشور سوریه در حال پخش است. در این کلیپ میبینیم که حاج قاسم به رزمندگان میگوید ما مکلف به جنگ با تروریستها هستیم، اما شما دقت کنید که از خانه مردم استفاده نکنید و به اموال آنها آسیب نزنید و توجه کنید که باید به مردم احترام بگذارید. کجای دنیا شما میبینید که یک سرباز در یک کشور بیگانه حضور پیدا کند و از مالک خانهها برای حضور اجازه بگیرد.
یادم هست که در شهر الحاضر حلب وقتی بچههای ما وارد یک خانه شده بودند دیدند که اعضای خانواده با آغاز جنگ و بدون آنکه جواهرات خود را بردارند از شهر خارج شده بودند و طلا و جواهرات خود را در خانه جا گذاشته بودند، بعد از مدتی که جنگ پایان یافت اعضای این خانواده نیز به خانه بازگشتند و بچههای ما همچنان در آن خانه مستقر بودند، خانم خانه از ما اجازه خواست و وارد خانه شد، ما هم به او گفتیم اجازه هست ما در این خانه بمانیم؟ او موافقت کرد و گفت که به خانه دخترش میرود، اما وقتی وارد خانه شد و دید تمامی طلا و جواهراتش دست نخورده مانده نشست و گریست، برایش سوال شده بود که چرا ما طلا و جواهرات را برنداشتیم، این در حالی است که گروههای دیگر که شهرها را تصرف میکردند همه اموال را غارت میکردند و این اموال را برای خود حلال میدانستند.
سربازان ما بر اساس فرهنگ اسلام هر خانهای را که بعد از پیروزی ترک میکردند تمیز کرده و کاملاً سالم به صاحب خانه تحویل میدادند. قاسم سلیمانی نیز دارای این فرهنگ غنی اسلام بود و این فرهنگ پیروز است. بله خدا خواست قاسم سلیمانی بزرگ شود و بزرگ شدن او نیز کار خداست؛ البته او بزرگ بود و بعد از شهادتش به فضل الهی بزرگتر شد، این بود که حاج قاسم هر جا میرفت همه او را دوست داشتند و میخواستند با او عکس بگیرند.
این اعتقادات بود که ما را در مقابله با داعش و توطئههای آمریکا پیروز کرد وگرنه شدنی نیست که دشمنی وارد شهر شود و نظامیهای آن شهر بتوانند به راحتی آنها را از شهر و خانهها بیرون کنند، وقتی گروههای حرفهای و کارآزموده مانند داعش شهرها و خانهها را تصرف کرده بودند به راحتی این خانهها را از آنها پس گرفت، اما این فرهنگ غنی اسلامی بود که موجب شکست آنها شد، زیرا سربازان مقاومت به رهبری حاج قاسم به سختی کار فکر نمیکردند تنها و تنها به دنبال عمل به تکلیف خود بودند.
چه زمانی با حاج قاسم آشنا شدید از این آشنایی و همکاری بگویید؟
آشنایی و همکاری من با حاج قاسم در سوریه بود. در سوریه ما با یک تاکتیک متفاوت از دفاع مقدس میجنگیدیم، فرمانده میدانی ما حاج قاسم بود، البته فرماندهان دیگر نیز بودند، اما حاج قاسم فرمانده اصلی بود، ما بسیار در آن مدت ایشان را میدیدیم و با او صحبت میکردیم. در محل استقرار ما در سوریه میز و صندلی و تشریفات وجود نداشت ما در یک اتاق در خانه مردم و با اجازه آنها در این خانهها مستقر شده بودیم و بعضی اوقات به آنها حتی کرایه هم میپرداختیم، در این اتاق دور هم مینشستیم و بدون واسطه با هم صحبت میکردیم، ساعتها میشد که درباره طراحی یک عملیات روی نقشه و تابلو باهم بحث میکردیم؛ البته بیشتر همکاری و آشنایی ما بعد از عملیات آزادسازی شهر نبل الزهرا بود.
محاصره نبل الزهرا برای همه آنهایی که در سوریه مقاومت میکردند یک غم بزرگ بود، ما میدیدیم که در فاصله ۱۵ کیلومتری ما شیعیان نبل الزهرا ۴ سال در محاصره گروههای تکفیری بودند و هیچ راهی برای کمک به این مردان و زنان و کودکان وجود نداشت، دشمن یک خط دفاعی بسیار مستحکمی در این ۱۵ کیلومتر ایجاد کرده بود و مدعی بود که کسی نمیتواند این محاصره را بشکند و همواره ادعا میکرد که ما عنقریب به نبل الزهرا حمله میکنیم.
مردم نبل الزهرا ۴ سال در محاصره کامل بودند و هرچه داشتند در این مدت از دست داده بودند، کشاورزی و شغلی دیگر وجود نداشت، دشمن در فاصله ۱۲۰۰ متری شهر قرار داشت و به راحتی با اسلحه کلاشینکف میتوانست مردم را مورد هدف قرار دهد. مردم در شرایط سختی قرار داشتند و در مقابل تکفیریها از سلاحهای پیشرفته استفاده میکردند، با همه این تفاسیر و شرایط آزادی نبل الزهرا اتفاق افتاد و آنجا بیشترین دیدار و رابطه ما و حاج قاسم شکل گرفت.
حاج قاسم از بسیاری از ما و بچههایی که در این عملیات حضور داشتند تقدیر و تشکر کردند، زیرا پنج عملیات انجام شده و همه عملیاتها ناموفق بود و داعشیها نیز بسیار کُری میخواندند و میگفتند ناموس مسلمین را در خیابان میگردانیم و با عنوان برده میفروشیم و شما کاری نمیتوانید بکنید، این برای ما بسیار سخت بود.
درباره وضعیت مردم در شهر نبل الزهرا و مقاومت چهار ساله آنها مطالب ناگفته بسیاری وجود دارد، با توجه به حضور شما در این منطقه این مردم چگونه توانستند مقاومت کنند؟
وضعیت نبل الزهرا بسیار وخیم بود حدود ۶۰ هزار جمعیت در این شهر وجود داشت و تنها یک بیمارستان دو طبقه ۳۰۰ متری داشت و هیچ خودرویی در این شهر تردد نمیکرد، تنها دو خودرو تردد داشتند که یکی از آنها برای احمد جنید بود و یکی دیگر برای شهردار آنجا بود که حتی نمیتوانستند سوخت اینها را تأمین کنند، مردم این شهرها با یک مصیبت این چهار سال را مقاومت کردند و روز اولی که ما توانستیم محاصره را بشکنیم و وارد شهر شویم در میدان شهر مردم جمع شده بودند و گریه میکردند، ما هم گریه میکردیم.
بیشترین آشنایی ما با حاج قاسم نبل الزهرا بود و ارتباط ما با حاج قاسم ادامه پیدا کرد و در بسیاری از صحنهها و عرصهها با هم همکاری کردیم. یکی دیگر از عرصههای همکاری گسترده ما با حاج قاسم نبرد آزادسازی شهر حلب بود که یک عملیات بسیار پیچیده بود، اگر ابعاد آن گفته شود مردم ما میفهمند که چه خطر بزرگی از بیخ گوش ما رد شد.
مردم ایران راحت خوابیده بودند، اما اگر خطر گروههای تکفیری و داعش خنثی نمیشد امروز ما زنده نبودیم و یا اینکه برده آمریکاییها بودیم، خدا به داد ما رسید و با تدبیر حاج قاسم توانستیم توطئه دشمنان را کنترل کنیم.
آخرین همکاری من با حاج قاسم در بوکمال بود که حاج قاسم در عرصه کارزار حضور داشت و در خط مقدم بود و صحنه را مدیریت میکرد و گاهاً شما تصاویر این لحظات را از صدا و سیما مشاهده میکنید. این اتفاقات به فضل الهی به نفع جبهه مقاومت و برای سرافرازی ملت مسلمان رقم خورد و سازمان داعش از هم پاشیده شد. باید بدانید که خطر داعش وجود دارد و اگر اشتباهی بکنیم آنها قدرت میگیرند.
درباره حضور افغانیستانیها در قالب فاطمیون در سوریه مسائل مختلفی مطرح میشود و برخی مدعی هستند که ایران این افراد را به زور به سوریه برده است، نظر شما در این خصوص چیست؟
ما در سوریه به صورت تنگاتنگ با فاطمیون همکاری داشتیم، وقتی من در سوریه بودم آنها با چندین لشکر و گروهان زیر نظر من عملیات انجام میدادند، فاطمیون افرادی شجاع، قوی، با ایمان و داوطلب بودند که با میل خود و برای دفاع از حریم اهل بیت و مقابله با کفار به سوریه آمده بودند.
خاطرات بسیار زیبایی از رشادت آنها در خاطرم مانده است به عنوان مثال در عملیات آزادسازی نبل الزهرا که مجبور بودیم تعداد کمی از نیروها را استفاده کنیم انتخاب نیرو از میان ۶ گردان برای ما بسیار سخت بود و همه آنها داوطلب حضور در عملیات بودند، این فاطمیون افراد بسیار شجاع و دلیری بودند که برخی از آنها با شوروی در افغانستان جنگیده بودند و خودشان داوطلبانه به سوریه آمده بودند، هیچ اجباری برای آمدن آنها به سوریه از سوی ایران وجود نداشت.
در ایران برخی میگویند ایران به زور افغانها را به سوریه برده است؟
اصلاً این چنین نیست مگر میشود کسی را به زور از افغانستان، ایران و سایر کشورها به سوریه برد و از آنها در جنگ استفاده کرد!
ترامپ مدعی شده بود که بعد از حاج قاسم رفتار ایران تغییر کرده و قدرت ایران در منطقه کم شده است، به نظر شما محور مقاومت بعد از حاج قاسم ضعیفتر شده است؟
به این شکل نیست؛ ما امام راحل به این بزرگی را از دست دادیم، اما از آرمانهای انقلاب دست بر نداشتیم و عقب نشینی نکردیم، مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی ادامه دارد اگرچه ممکن است شهادت افرادی همچون حاج قاسم خللی در این روند ایجاد کند، اما این روند پیشرفت همچنان ادامه دارد. برخی اتفاقات ممکن است روند ما را کُند بکند مانند اتفاقات تیرماه یا مسائل بعد از گرانی بنزین که به دلیل برخی بیتدبیریها بود؛ البته من نمیگویم که دیگران اشتباه میکنند و ما نظامیها اشتباه نمیکنیم، اما با همه این مسائل حرکت انقلاب به سوی جلو ادامه دارد و تقابل انقلاب اسلامی با جبهه استکبار وجود دارد و آنها باید اراده ملت ما را بپذیرند و راهی جز این ندارند.
همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و این مهم بر اساس اصول و قواعد است. بر اساس اتفاقاتی که در این سالها در حال رخ دادن است، اسرائیل ۲۵ سال آینده وجود نخواهد داشت، اتفاقاتی که رخ داده مانند مقاومت در یمن است. به نظر شما آیا مقاومت در یمن شکست میخورد؟ شک نکنید که این مقاومت پیروز خواهد شد و با پیروزی یمنیها جایگاه مقاومت ارتقا مییابد.
شما ببینید اسرائیلیها کجا بودند و الان کجا هستند یک روز اسرائیلیها پشت مرز ما بودند، اما امروز کجا هستند؟ ما کجا بودیم و در کجاها میجنگیدیم و امروز کجاییم. یک روزی ما در خیابانها، در شلمچه و خرمشهر با دشمنان میجنگیدیم، اما امروز خط مقدم ما مدیترانه است و هر کس که در این میدان است سرباز ماست. درست است که ما یک روزی هزینه دادیم، قاسم سلیمانیها و شهدای محور مقاومت، فاطمیون و زینبیون را دادیم، اما امروز این رزمندگان قدرت جبهه اسلام هستند.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341