به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «سیدحسن اسماعیلنژاد گنجی» وصیتنامه این شهید را مرور میکنیم.
شهید «سیدحسن اسماعیلنژاد گنجی» فرزند «سید احمد» نوزدهم خرداد ۱۳۴۸ در بابل به دنیا آمد و در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
ما مثل امام حسین وارد جنگ میشویم و مثل او به شهادت میرسیم. امام خمینی (ره)
بسمه تعالی
بنام خدای مهربان و هادی تقوا پیشگان. در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمن شما بر میخیزند جهاد کنید لیکن ستمکار نباشید که خدا ستمکاران را دوست ندارد.
خدایا هدایتم کن، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است خدایا مرا از بلای خودخواهی و غرور نجات ده که تا وجود ترا ببینم و جمال زیبایی تو را مشاهده کنم.
خدایا به سوی تو میآیم از عالم و عالمیان میگریزم تو مرا در جوار رحمت خود قرار بدهی مادر عزیز و غمپرور، برادران و خواهران عزیز و فامیلان و دوستان محترم و همچنین همرزمان عزیزم این قطعهای که باقی است آخرین و کاملترین حرفهای من میباشد که در طول زندگی و در این اواخر همیشه به دنبال آن بودم و امیدوارم در این هدف که همان اسلام عزیز است از دریای بیکران شهادت بهرهایی ببرم این آب و خاک مکتب اسلام بر گردن شما ما حق دارد در حفظ آنها کوشش کنید و نگذارید بدست اجنبیها برود قلبم روشن است به من ندا میدهد که اسلام پیروز میشود و باید هم پیروز شود پس در دل پیروزی کوشش و فداکاری کنیم اسحلهام را زمین نگذارید و راه مرا ادامه دهید که اطمینان دارم ادامه خواهید داد، چون برای اسلام و قرآن عزیز است رهبر عزیزم را تنها نگذارید همیشه از او تبعیت کنید من موفق به دیدارش نشدهام مادر مهربانم و یا فامیلان و دوستان و یا همرزمان عزیزم از طرف من به دستبوسی ایشان بروید در تشیع جنازهام فقط ذکر خدا را داشته باشید و الله اکبر و همچنین شعار خدایا تو را به جان مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار مبادا در این تشییع جناره بدگویی به انقلاب و رهبر عزیزم شود.
مادر دلسوزم، مادر عزیزم، مادر مهربانم، در زندگی رنج فراوانی به شما دادم، ولی امیدوارم جانم در همان راهی که میخواستید فدا کنم که دل شما راه خدا و امام است امیدوارم جانم در همان راهی که میخواستید فدا کنم که دل شما راه خدا و امام است امیدوارم به من جوان ناکام نگوئید من در نهایت گامی را گرفتهام که بهترین نعمتهاست مادر غمپرور من خواهران و برادران متعهد من برای من گریه نکنید، زیرا بردباری و صبر شما بیشتر باعث شکست دشمن میشود.
برادران و خواهرانم را بدین اسلام بیشتر تشویق میکنم و از شماها میخواهم که راه مرا ادامه دهید. از شماها امت شهیدپرور میخواهم که فرقی بین سربازی و پاسداری نگذارید، چون پاسدار بودن تنها به آرم داشتن نیست هر کسی که در هر لباسی که باشد پاسدار است چه پاسدار است و چه سرباز.
از تمامی دوستان و آشنایان و همچنین از اعضای خانواده خود طلب مغفرت بخشش و آمرزش کرده و از آنها میخواهم که هر اذیت و آزاری که از من بنده حقیر خداوند لیکن به بزرگی خودشان مرا مورد عفو و بخشش بیکرانشان قرار دهند. اما باز با تو ای مهربان مادر من سخنی دارم دلم میخواست که پیشت بمانم، اما بر خود حرام دانستهام که من در خانه بنشینم و برادران رزمنده در جبهههای خون و شهادت از یکدیگر سبقت بگیرند.
ننگ بر کسی که صدای «هل من ناصر» از حلقوم حسین زمانش را لبیک نگوید. خدایا مرا از بندگانی قرار بده که پیوسته و مشتاقانه و به صدای برگزیدگان و شایستگان درگاهت لبیک میگویم آفریدگارا دلشکسته ناامیدم و دیگر آرزویی ندارم احساس میکنم که این دنیا دیگر جای من نیست شیرت را و زحمات و رنج و بلایی که من به تو وارد کردم همه و همه را حلال کن تا آسوده به سوی خدا حرکت کنم.
بیا مادر بکن شیرت را حلالم
که شاید قتلگه رحمم نیاید
جبههای جبهه مرا فریاد کن
از همه دلبستگی آزاد کن
به جبهه میروم بهر سعادت
به راهی میروم راه شهادت
سخنی با خواهران مهربانم که میدانم بعد از نبودم چه میکنند از شما خواهران میخواهم بمانند زینب پیام خون برادرتان را به همگان ابلاغ کنید و صبر و بردباری را پیشه خود سازید که خداوند قهار یاور صابران است و از هر چه بیصبری است از آن دوری جوئید و همواره راهی را طی کنید شما را به سر منزل مقصود برساند و از شماها جگرگوشه ام میخواهم که هرگز در نبود من گریه نکنید و افتخار کنید که برادرتان غیر از راه خدا راهی را نرفته است و از شماها میخواهم که حجاب را حجاب را حجاب را حفظ کنید که بیحجابی تفاله طاغوت است و تنها سرمایه زن حجاب اوست و، اما شما برادرانم را به راهی دعوت میکنم که خودم بدان راه رفتم و سعادت دنیوی و اخروی را در آن دیدهام و برادران بر من از شماها میخواهم که مادر مهربانم را مادر غمپرور را هرگز و هرگز و هرگز تنها مگذارید و غمی بر او نیفزائید. برادرانم من راهی را رفتم که سرورم و مولایم تا شهادت آن راه پر رهرو را طی کردند. میدانم در زندگی رنج فراوان به شما دادهام و از شماها میخواهم اگر کارهای مرا باعث اذیت و آزار شما است مرا به بزرگواری خودتان ببخشید.
ای خدای مهربان به بندگان با ایمان خویش اینک سخنم تمامی اعضای خانواده و فامیلان و همرزمان و امت حزب الله به پایان رسید و بیمحابا به سوی تو پرواز میکنم. خدای جهان آفرین امیدوارم مرگم را طوری قرار دهید که رضای تو را در آن ببینم با همه وداع گفتم و اینک مشتاقانه و بیصبرانه به درگاهت روی میآورم تو مرا از مقربان درگاهت قرار بده معبودا چه سخت است مرا که برای اولین بار داخل منزل ابدیش شود تو مرا به حق پیامبر پاکت در شب اول قبر از هر گونه فشار قبر در امان دار خالقا به سوی سنگر عشق روانه شدم امیدوارم به مادر دلسوزم صبری عظیم و اجری وافر عنایت فرمائید. در پایان از تمامی شما وداع میکنم و مشتاقانه به سوی معشوق خویش پرواز میکنم.
والسلام.
آنکه جانش را در راه هدفش نثار کرد
سید حسن اسماعیلنژاد گنجی
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
انتهای پیام/